0

رد پای خدا

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

رد پای خدا


رد پای خدا


رد پای خدا

شبی خواب دیدم درطول ساحل با پروردگارم قدم میزنم.

 

سراسر آسمان صحنه هایی از زندگی ام را نشان میداد. برای هر صحنه به دو ردیف رد پا روی شن توجه کردم؛ یکی به من تعلق داشت و دیگری به خداوند.

 

وقتی آخرین صحنه در مقابلم نمایان شد، باز به رد پاها نگریستم.. فقط یک ردیف رد پا باقی مانده بود.

 

همچنین متوجه شدم که این در بدترین واندوه بارترین اوقات زندگی ام اتفاق افتاده بود. مضطرب شدم و از پروردگار پرسیدم:

 

پروردگارا، تو گفتی که از هنگامی که من تصمیم گرفتم از تو پیروی کنم، تو تمام راه را با من گام خواهی برداشت، اما من متوجه شدم که در طی سخت ترین اوقات زندگی ام فقط یک رد پا وجود دارد، نمی فهمم چرا، وقتی به تو بیشتر احتیاج داشتم، تو مرا ترک کردی

 

پروردگار پاسخ داد: فرزند عزیزم، من تو را دوست دارم و هرگز رهایت نمی کنم.

 

در دوران آزمون ورنج تو، وقتی فقط یک ردیف رد پا می بینی زمانی است كه من تو را در آغوشم می بردم .


ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

جمعه 17 بهمن 1393  9:01 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها