اتفاقات خوب و بدي كه در يك لحظه رخ ميدهند...
در بازاري مالامال از جمعيت، در سرزميني دوردست، بمبي منفجر ميشود و رشته زندگي صدها انسان را که نميدانند چرا بايد در آنجا و در آن لحظه بميرند، ميگسلد.
درست در همان لحظه، در شهري در نقطهاي ديگر از جهان عدهاي جان خود را به خطر مياندازند تا کودکان را که در ساختماني شعلهور به دام افتادهاند نجات دهند.
در گوشهاي در يک پارک، دو دلداده به يکديگر وعده ميدهند که تا ابد در کنارهم زندگي کنند و در جاي ديگر زني خونين و بيهوش را که به دست همسرش تا آستانه مرگ کتک خورده است، به بيمارستان حمل ميکنند.
در هتلي پنج ستاره در يک شهر، عروسي باشکوهي برپا شده و غذاها و نوشيدنيها و خوردنيهاي گوناگون نيمه خورده در اينجا و آنجا پراکنده است، جواهرات و زينتآلات گران قيمت بر پيکره رقصندگان برق ميزند و فرياد هلهله و شادي از پنجرهها به گوش ميرسد. در گوشههاي ديگر شهر هزاران نفر در حسرت خوردن مختصر غذاي گرم به رويا پناه ميبرند.
در نقطهاي از شهر دو جوان موتور سيکلت، کيف زن رهگذري را ميربايند و در جاي ديگر دو جوان رهگذر ديگر، مردي را که بر اثر عارضه قلبي در پياده رو نقش بر زمين شده است به بيمارستان ميرسانند.
در يک جا غذا را با قاشق، در سرزميني ديگر با دست و در جايي ديگر با دو تکه چوب ميخورند.
در يک جا گوشت گوسفند ميخوردند، در يک جا گوشت مار، يک جا کرم ميخورند، جاي ديگر گوشت سگ و در جاي ديگر خوراک جيرجيرک.
براي علاقمندان به شناخت رفتار انساني اين بريدههاي رفتار آدمي سوالهاي مهمي را برميانگيزد. چرا عدهاي با بمبگذاري مردمي را ميکشند يا مجروح ميکنند که هيچ ارتباط مستقيمي با اعتراضات و شکايتهاي آنان ندارد؟
چرا برخي از آدميان جان خود را براي ديگران فدا ميکنند؟ نقش عشق و دلدادگي در جامعه چيست؟ چرا در جامعه ما زنان و کودکان بيش از همه قربانيان خشونت در خانواده هستند؟ چرا عدهاي در رفاه و تجمل و عدهاي در فقر و تنگدستي زندگي ميکنند؟ مهمتر از همه اينها چرا اين پديدهها رخ ميدهند و اين همه رفتار متنوع از انسانها سر ميزند؟
براي کاوش سترگ پهنه سهمگين رفتار و اعمال انسان به طيف وسيعي از ابزارهاي انديشيدن نياز است.