پدر زهرای تو حاجت روا شد
ببین مزده رسالت چون ادا شد
ببین پهلو و دست و سینه ی من
بلا گردون جونه مرتضی شد
آی مدینه محشر کبرای به پا شد
گل شش ماهه زهرا فدا شد
غلاف تیغ باعث شد که زهرا
ز دامان علی دستش جدا شد
الهی بشکنه دسته مغیره
میونه کوچه ها بی مادرم