ميان وادى هجران اسير و دربدرم *

به خاطر نظرى سالهاست منتظرم *

به يمن توست اگر رفت وآمدى دارم* كه جويم از تو نشانى عزيز در سفرم * هميشه نوكر از ارباب خود خبر دارد * ز فرط غفلت ودوريست از تو بى خبرم *بيا و جمعه به ما رزق هل عطائى ده *ففير لقمه نانى

هنوز بشت درم*