چادرت را بتکان، قصد تیمم داریم
چهارشنبه 8 آبان 1392 12:14 PM- چادرت را بتکان، قصد تیمم داریم
مسیحیان و مسلمانان هیچ گاه فراموش نمیکنند واقعه ای که روز ۲۴ ذیالحجه در مدینه اتفاق افتاد.
سال نهم هجری پیامبر خدا به دستور خداوند نامهاى براى مردم نجران نوشته و آنان را به اسلام دعوت کردند. ایشان در نامه خود آنان را بین سه امر مخیر نمودند: اول این که مسلمان شوند، دوم این که جزیه دهند و بر دین خود باقى باشند، و اگر این دو را قبول نکردند آماده جنگ باشند.
اما نجرانیان با علمایشان و بزرگانشان در کلیساى اعظم جمع شدند تا در مورد نامه پیامبر خدا مشورت کنند. چند روز بحث و تبادل نظر کردند، کتاب «جامعه» و صحیفه حضرت شیث (علیهالسلام) و کتب انبیاء پیشین در مورد آخرین پیامبر خدا را خواندند و بالاخره تصمیم بر این شد که یک گروه ۸۸ نفرى شامل بزرگان درجه اول و رؤساى دینى و اجتماعى را به مدینه بفرستند تا بیشتر تحقیق کنند و برای مردم نجران خبر بیاورند.
خبر رسید جمعی از بزرگان نجران نامه پیامبر را دریافت کردهاند و حالا برای گفتگو با پیامبر به مدینه آمدهاند. نزد پیامبر (صلوات الله علیه و آله) رفتند تا با ایشان گفتگو کنند. آنها در بحث و گفتگو از هر بابى وارد شدند جوابى دندانشکن و قاطع از پیامبر خدا شنیدند و مبهوت ماندند.
در یکى از سؤالهایشان پرسیدند: آیا مخلوقى سراغ دارى که مانند عیسى بدون پدر به دنیا آمده باشد و مادرش هرگز همسرى اختیار نکرده باشد؟ رسول خدا به وحى الهى در جوابى زیبا خلقت پدر تمام انسانها، یعنى حضرت آدم (علیهالسلام) را مطرح کرده و فرمودند: «آدم از نظر خلقت عجیبتر از اوست. او نه پدر و نه مادر دارد.»
نجرانیان که همه شکستخورده و حیران مانده بودند وارد آخرین مرحله شدند و گفتند: بیا مباهله کنیم تا آشکار شود کدامیک از ما به حق سزاوارتر است و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
اینجا بود که جبرئیل بر رسول خدا نازل و آیه مبارکه ۶۱ سوره آل عمران را بر قلب پیامبر جاری کرد: «فَمَن حاجَّکَ فیه مِن بَعد ما جاءک مِنَ العلمِ فقُل تعالوا نَدعُ أبنائنا و أبنائکم و نسائنا و نسائکم و أنفُسَنا و أنفسکم ثُمَّ نَبتَهل فَنجعل لعنةَ اللَّه على الکاذبین.»
«اگر کسى با تو مجادله کند بعد از علمى که نزد تو آمده، بگو بیایید تا پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و نفس ما و نفس شما را فراخوانیم. آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»(۱)
قرار مباهله را به روز بعد یعنی ۲۴ ذیالحجه موکول کردند.
جبرئیل این بار با اجازه خدا از رسول خدا اذن گرفت و به این حلقه نورانی پیوست. دست خالی نیامده بود؛ آبه تطهیر را به رسول خدا هدیه کرد: «اِنّما یُریدُ اللَّه لیُذهبَ عنکم الرِّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً» (۳)
سپس پیامبر بزرگوار اسلام دست در دست علی (علیهالسلام)، در حالی که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در سمت چپ ایشان بودند به همراه حضرت زهرا (علیهاسلام) براى مباهله رفتند.
مسیحیان نجران که این منظره را دیدند و شمایل پیامبر و عترتشان (علیهمالسلام) را در کتب انبیاء خوانده بودند، در انجام مباهله مردد شدند. یکى از علمایشان گفت: اگر با او مباهله کنیم مو و ناخنى از ما روى زمین نخواهد ماند مگر آن که نابود مىشود. سپس از مباهله کردن عذر آوردند و پرداخت جزیه را قبول کردند. (۴)
____________________________________________________________________
پی نوشت ها:
۱- بحارالانوار، ج ۲۱ ص ۲۸۷ – ۲۸۰/ اقبال، ص ۵۱۱ – ۴/. احقاق الحق، ج ۲۲ ص ۳۳ و تفسیر قمى، ج ۱ ص ۱۰۴
۲- مفاتیحالجنان، شیخ عباس قمی
۳- سوره احزاب/ آیه ۳۳
۴- بحارالانوار، ج ۲۱ ص ۲۸۷ – ۲۸۰/ اقبال، ص ۵۱۱ – ۴/. احقاق الحق، ج ۲۲ ص ۳۳ و تفسیر قمى، ج ۱ ص