خندونک
سه شنبه 17 بهمن 1391 12:25 AMخندونک
برای این که دلش خنک شود آن را باد می زد!
هر وقت به سرش می زد سرش درد می گرفت!
آن قدر شعرهایش شیرین بود، که زنبور ها روی آن می نشستند!
به یکی گفتن با شمشیر جمله بساز. گفت: « فدات شم شیرمی خوری؟
یه کچل می ره سلمونی ، همه یه جوری نگاش می کنند. میگه: چیه بابا! اومدم آب بخورم.
تمساحه می ره گدایی،می گه: به منِ بدبختِ مارمولک کمک کنید.