آرایه های تناسبی در قرآن کریم
چهارشنبه 12 مهر 1391 12:01 AM|
آرایه های تناسبی در قرآن کریم
حسن خرقانی
گاه، عناصری آوایی و معنایی در سخن یافت میشود که سبب زیبایی و جذّابیّت آن میشود. این عناصر، به حدّ کامل خود، در قرآن کریم وجود داشته و جزئی است از آنچه این کلام معجز را بیمانند و متمایز از هر سخن دیگر ساخته است و همگان را مشتاق آن کرده است که به اسرار بلاغیاش دست یابند.
طباق
طباق یا مطابقه که به آن، تضاد هم میگویند، در لغت بهمعنای منطبق بودن و موافق و مساوی بودن است و در اصل، از نهادن پا به جای دست در راه رفتن چهارپایان، گرفته شده است.
نمونههای قرآنیِ طباق
در آیاتی که یاد میشود، کلمات مشخص شده، دو به دو در تضاد و برابری با همند:
نمونههایی از ادب فارسی
گفتی به غمم بنشین، یا از سرجان برخیز *** فرمان برمت جانا، بنشینم و برخیزم
مقابله
مقابله، آن است که دو یا چند معنای سازگار، یاد شود و سپس آنچه در برابر آنهاست، به ترتیب آورده شود(1). در مقابله، ممکن است دو، سه، چهار یا پنج معنی و حتّی بیشتر از آن، در برابر هم قرار گیرد و به گفته شیخ صفیّ الدین حلّی، هر چه تعداد بیشتر باشد، بلیغتر است.
نمونههای قرآنیِ مقابله
مقابله دو به دو:
مقابله سه به سه:
« و تَعاونُوا عَلی البِرِّ و التّقوی و لاتَعاوَنُوا عَلی الإثمِ وَ العُدوان»(2)
نمونههایی از ادب فارسی
عمری گذشت در غم هجران روی دوست *** مرغم، درون آتش و ماهی، برون آب
مراعات نظیر
دانشمندان بلاغت، مراعات نظیر(1) را اینگونه تعریف کردهاند که شاعر یا نثرپرداز، در سخن خویش، میان امور متناسب و همبسته، جمع کند.
1) همبستگی لفظ با معنی
همبستگی یا ائتلاف لفظ و معنی، آن است که الفاظ، مناسب و شایسته معنای موردنظر باشد. هنگامی که معنی، بلند و سترگ باشد، واژه وضعشده و بهکار رفته برای او ستبر و زمانی که معنی، ظریف و رقیق است، لفظ نیز روان و رقیق باشد. در مقام احترام و تکریم، الفاظ زیبا و نیکو و در مقام ترساندن و تهدید، کلمات سهمگین گفته شود؛ بهگونهای که لفظ و معنی، در رساندن مقصود، بر هم پیشی جسته و یکی بر گوش و دیگری بر دل فرود آید.
2. همبستگی لفظ با لفظ
شاید هر معنایی را بتوان با چند واژه بیان کرد، امّا هنر گوینده یا نویسنده آن است که الفاظی را بیابد که با قبل و بعد خود سازگار باشد؛ این سازگاری میتواند از نظر میزان کاربرد، تخصّصی یا عامیانه بودن واژه، نظامآوایی و مانند آن باشد.
3. همبستگی معنی با معنی
در این نوع، کلمات به کار رفته، از نظر معنی با یکدیگر تناسب و ارتباط دارند؛ بدینگونه که همه، داخل در یک مجموعه هستند که از جهت جنس، نوع، زمان، مکان، همراهی و ... در یک راستا قرار دارند. در نگاشتههای علم بدیع، مراعات نظیر، معمولاً به این قسم اطلاق میشود. نمونههایی از کاربرد هنرمندانه این عنصر در قرآن کریم را پیش روی داریم:
نمونههایی از ادب فارسی
«شبی در بیابان مکّه از بیخوابی، پای رفتنم نماند. سر بنهادم و شتربان را گفتم دست از من بدار.»
تناسب اطراف
تناسب اطراف که قسمی از مراعات نظیر است، آن است که کلام به چیزی پایان یابد که از نظر معنی مناسب با آغاز آن باشد؛ مانند آیه کریمه «لاتُدرِکُهُ الأبصارُ و هُوَ یُدرِکُ الأبصارَ و هُوَ اللطیفُ الخبیر»(1) لطیف (دقیق و نافذ در اشیا) مناسب با درک نشدن با چشم و خبیر مناسب با درک کردن دیدگان است.
نمونههای دیگر:
«لِلّذینَ یُؤلُونَ مِن نساءِهم تربُّصُ أربعةِ أشهُرٍ فإنْ فآءُوا فإنّ اللّهَ غفورٌ رحیمٌ و إنْ عَزَمُوا الطّلاقَ فإنّ اللّهَ سمیعٌ علیمٌ»(2)
ارصاد
ارصاد، در لغت بهمعنای آمادهسازی و نصب نگهبان و مراقب آمده است و در قرآن کریم، از مشتقّات آن، «مِرصاد» و «مَرصَد» (کمینگاه) و «رَصَد» (کمینکننده، نگهبان) بهکار رفته است.
نمونههای قرآنی ارصاد
«وَ ماکانَ النّاسُ إلاّ أُمّةً واحدةً فَاخْتلفُوا و لَولا کلمةٌ سَبقتْ مِن ربِّک لَقُضِیَ بینَهُم فیما فیهِ یختلِفون»(2)
مشاکله
مشاکله ـ بهمعنای موافق، نظیر و همشکل بودن ـ آن است که وقتی دو چیز همراه هم ذکر شود، از یکی به لفظ دیگری تعبیر شود(1)؛ مانند، تعبیر از کیفر و قصاص به لفظ «سیّئة» در قول خداوند متعال: «جزاءُ سَیّئَةٍ سَیّئةٌ مِثلُها»(2)؛ بیگمان، مقابله به مثل و کیفر دادن، کار زشت و گناه نبوده و حقّ است؛ امّا، سرّ آنکه در قالب «سیّئة» بیان شده، آن است که در مصاحبت «سیّئة» آمده است، فزون بر آن، مقتضای حال آن است که در پاداش زشتکردار، تعبیر به سیئه شود تا در او تأثیر عمیقتری برای دورکردنش از بدی داشته باشد. مشاکله در قرآن و حدیث، نمونههای فراوان دارد و یکی از اسالیب بیان عرب است چنانکه در این بیت از خیاطی تعبیر به طبخ شده؛ چون در مجاورت آن آمده است:
نمونههای قرآنیِ مشاکله
«تَعلَمُ ما فی نَفسی و لاأعلمُ ما فی نفسِک»(1)
نقش مشاکله در فهم قرآن و حدیث
بحث مشاکله، در زمینه تفسیر کتاب الهی و احادیث، بسیار میتواند راهگشا باشد؛ همچنان که در آیات ذکر شده مشهود بود. نمونههای دیگری را نیز در این زمینه ارائه میکنیم:
پی نوشت ها:
1. نوح/ 15 1. برای تضادهای زبان عربی، از نمونههای زیر میتوانیم نام ببریم: الغنی و الفقر، الحیاة و الموت، الدنیا و الآخرة، الثواب و العقاب، الخیر و الشرّ، الجنّة و النّار، السماء و الارض، الصحة و المرض، العلم و الجهل، الشرق و الغرب، الصدیق و العدوّ، الحاکم و المحکوم، الخالق و المخلوق، الوجود و العدم، الجمال و القبح، الایمان و الکفر، الحاضر و الغایب، الاعمی و البصیر، الظّلمة و النّور، الحیّ و المیّت، الحسنة و السّیئة، الجود و البخل، الشجاعة و الجبن، الرضی و الغضب، التّقی و الفجور، الصدق و الکذب و ... البته بهتر است تضایف را از قبیل مراعات نظیر بدانیم و نمونههایی مانند خالق و مخلوق، علت و معلول و مانند آن را در آن قسم داخل سازیم. 2. و نابینا و بینا یکسان نیستند. و نه تاریکیها و روشنایی. و نه سایه و گرمای آفتاب، و زندگان و مردگان برابر نیستند. خداست که میشنواند و تو شنوانده در گور خفتگان نیستی. (فاطر/ 19ـ22) 1. بگو خداوندا، ای فرمانفرمای هستی، هر که را خواهی فرمانروایی بخشی و از هر که خواهی فرمانروایی بازستانی، و هر که را خواهی عزّت بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی، همه خوبیها به دست توست، و تو بر هر چیز توانایی. (آلعمران/ 26) 2. میداند آنچه را که در زمین درآید و آنچه را که از آن برآید و آنچه را از آسمان فرود آید و آنچه را در آن بالا رود. (حدید/ 4) 3. سپس تو را برخوردار از آبشخوری از امر دین ساختیم، پس از آن پیروی کن و از هوی و هوس نادانان پیروی مکن. (جاثیه/ 18) 4. کسانی که اموالشان را در شب و روز، پنهانی و آشکارا میبخشند، پاداششان نزد پروردگارشان است و نه بیمی بر آنهاست و نه اندهگین میشوند. (بقره/ 272) 5. آنان که پیامهای الهی را میرسانند و از او پروا دارند و از هیچکس جز خداوند پروا ندارند. (احزاب/ 39) 6. در واقع آن شیطان است که دوستانش را میترساند، پس اگر مؤمنید از آنان مترسید و از من بترسید. (آلعمران/ 175) 7. و خدا آنچه را که پنهان میدارید و آنچه را که آشکار میسازید میداند. و کسانی را که جز خدا میخوانند، چیزی نمیآفرینند در حالی که خود آفریده میشوند. مردگانند نه زندگان. (نحل/ 19ـ21) 8. با مردم پنهانکاری میکند ولی نمیتوانند چیزی را از خداوند پنهان بدارند. (نساء/ 108) 1. بگو پلید و پاک برابر نیستند و لو اینکه فراوانی پلید تو را به شگفتی اندازد. (مائده/ 100) 2. پس سوگند میخورم به آنچه میبینید و به آنچه نمیبینید. (حاقّه/ 38ـ39) 3. برای زنان حقّی است همانند آنچه بر ایشان است به شایستگی. (بقره/ 228) 1. برخی، مقابله را نوعی مستقل و برخی، داخل در طباق دانستهاند. ابن ابیالاصبع، دو فرق برای مقابله و طباق یاد میکند: 1. طباق، فقط میان اضداد است، امّا مقابله، میان اضداد و غیر آن صورت میپذیرد. 2. طباق، با دو ضد و مقابله با بیش از آن تشکیل میشود. (رک: بدیع القرآن، ترجمه سیدعلی میرلوحی، ص134) مؤلّفِ منهاج البراعة، به این دو وجه اشکال کرده و اینگونه نظر میدهد که اگر یک لفظ یا بیشتر و سپس، آنچه در مقابل آن است آورده شود، فقط طباق نام دارد و اگر دو لفظ یا بیشتر و سپس آنچه در برابر آن است آورده شود، هم میتوان آن را طباق نامید و هم مقابله. (رک: میرزا حبیباللّه خویی، منهاجالبراعة فی شرح نهجالبلاغة، ج1، صص121ـ122) 2. پس کم بخندند و فراوان بگریند که کیفر آنچه است که به دست آوردهاند. (توبه/ 82) 1. و چه بسا چیزی را ناخوش داشته باشید و آن به سود شما باشد، و چه بسا چیزی را خوش داشته باشید و آن به زیان شما باشد، و خداوند میداند و شما نمیدانید. (بقره/ 216) 2. ای مؤمنان! هر کس از شما از دینش برگردد، (بداند که) خداوند به زودی قومی به عرصه میآورد که دوستشان میدارد و آنان نیز او را دوست میدارند، اینان با مؤمنان مهربان و فروتن و با کافران سختگیرند. (مائده/ 54) 3. کسانی که از فرستاده و پیامبر امّی پیروی میکنند که نام او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مییابند. همو که آنان را به نیکی فرمان میدهد و از ناشایستی باز میدارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را حرام میگرداند. (اعراف/ 157) 4. و اگر راه رستگاری را ببینند آن را در پیش نمیگیرند و اگر گمراهی را ببینند آن را در پیش میگیرند. (اعراف/ 146) 5. اگر به شما خیری برسد ایشان را اندوهگین کند و اگر به شما بدی و ناخوشی رسد، از آن شاد میشوند. (انعام/ 120) 1. و از اهل کتاب کسی هست که اگر مال فراوانی به او امانت دهی، به تو بازخواهد داد، و هم از ایشان کسی هست که اگر دیناری به او امانت دهی به تو بازنخواهد داد، مگر آنکه پیوسته بر سرش ایستاده باشی. (انعام/ 75) 2. در نیکی و پارسایی همدستی کنید و در گناه و ستمکاری دستیار هم نشوید. (مائده/ 2) 3. نزدیک است که برق، چشمانشان را برباید، هر گاه که بر آنان روشنی بخشد، در آن گام زنند و چون راهشان را تاریک کند بایستند. (بقره/ 20) 4. و شاهدی از کسان زن شهادت داد که اگر پیراهن او از جلو دریده شده، زن راست میگوید و مرد دروغگوست و اگر پیراهنش از پشت دریده شده، زن دروغ میگوید و مرد راستگوست. (یوسف/ 26ـ27) 5. به راستی خداوند به عدل و احسان و ادای حق خویشاوندان فرمان میدهد، و از ناشایستگی و کار ناپسند و ستم باز میدارد. (نحل/ 90) 6. اما آنکه بخشید و پروا داشت و جزای نیک را تصدیق کرد ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم و اما آنکه بخل ورزید و خود را بینیاز دید و پاداش نیک را انکار کرد، بزودی او را در مسیر دشواری قرار میدهیم. (لیل/ 5 ـ10) 1. مراعات نظیر، دارای اسامی دیگری مانند: تناسب، توافق، توفیق، ائتلاف و تلفیق نیز میباشد. 2. برای نمونههایی از این نقدها رک: بکری شیخ امین، البلاغة العربیة فی ثوبها الجدید، علم بدیع، ص65 به بعد 1. صدرالدین بن معصوم مدنی، انوار الربیع فی انواع البدیع، ج3، ص119 2. عبدالعظیم المطعنی، خصائص التعبیر القرآنیّ و سماته البلاغیة، ج2، ص445 1. عبس/ 33 2. نازعات/ 34 3. قارعه/ 1 4. حاقّه/ 1 5. غاشیه/ 1 6. و از روزی که شرش دامنگستر است، بیم دارند. (انسان/ 7) 7. ما از پروردگارمان در روزی که دژم و دشوار است، میترسیم. (انسان/ 10) 8. بیگمان نیکان در ناز و نعمت بهشتیاند، بر فراز تختها مینگرند، در چهرههایشان خرّمی ناز و نعمت را در مییابی، از شرابی مهر شده نوشانیده شوند که مهر آن مشک است. (مطففین/ 22ـ26) 9. بقره/ 61 1. گویی درازگوشانی رمیدهاند که از شیر گریختهاند. (مدّثر/ 50 ـ51) 2. شکوفههای آن مانند سرهای شیاطین است. (صافّات/ 65) 3. در این صورت این تقسیمی ناعادلانه است. (نجم/ 22) 4. چنان نیست، آنگاه که زمین سخت در هم کوبیده شود و امر پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف آیند. (فجر/ 21ـ22) 5. و از شما کسی هست که کندی میکند. (نساء/ 72) 6. آیا ما شما را بدان وادار کنیم در حالی که آن را ناخوش دارید. (هود/ 28) 1. اگر درشتخوی سختدل بودی بیشک از پیرامون تو پراکنده میشدند. (آل عمران/ 159) 2. به ستمپیشگان گرایش نیابید که آتش دوزخ به شما خواهد رسید. (هود/ 113) 3. هر کس هر چه نیکی کند، به سود او و هر چه بدی کند، به زیان اوست. (بقره/ 286) 4. پس در آن (جهنّم) افکنده میشوند. (شعرا/ 94) 5. و آنان فریاد برمیآوردند. (فاطر/ 37) 6. گرفتن سرسختی توانا. (قمر/ 42) 7. مریم/ 65 8. برای نمونههای این بحث رک: سیوطی، الاتقان، ج3، صص299ـ301؛ محمدهادی معرفت، التمهید، ج5، صص222ـ 228؛ بکری شیخ امین، البلاغة العربیة، علم البدیع، صص69 ـ72؛ عبدالعظیم مطعنی، خصائص التعبیر القرآنیّ و سماته البلاغیّة، ج2، صص444ـ448 9. التّمهید، ج5، ص44 1. و پروردگارشان به آنان شرابی پاکیزه نوشاند. (انسان/ 21) 2. و به شما آبی گوارا نوشاندیم. (مرسلات/ 27) 3. سیروس شمسیا، نگاهی تازه به بدیع، ص95 4. خورشید و ماه، حسابی معین دارند و گیاه و درخت سجده میکنند. (رحمن/ 6) 1. گفتند به خدا پیوسته یوسف را یاد میکند تا زار و نزار یا نابود شوی. (یوسف/ 85) «تفتأ» باید همراه با ادات نفی باشد و در اینجا لای نفی حذف شده است. 2. و با سوگندهای سخت به خدا قسم خوردند. (نور/ 53) 3. به خدا پناه بر زیرا او خود شنوای بیناست. (غافر/ 56) 1. آیا پاهایی دارند که با آن راه روند؟ یا دستانی دارند که با آن کاری انجام دهند؟ یا چشمانی دارند که با آن ببینند؟ یا گوشهایی دارند که با آن بشنوند؟ (اعراف/ 195) 2. آنان کسانی هستند که به ایشان کتاب، حکم و نبوت دادیم. (انعام/ 89) 3. و برای شما شب و روز و خورشید و ماه را رام کرد، و ستارگان به فرمان او رام شدهاند. (نحل/ 12) 4. خداوند برای شما از خانههایتان مایه آرامش پدید آورد و برای شما از پوستهای چهارپایان، خانههایی پدید آورد که در روز کوچ کردن و روز اقامتتان آن را سبکبار مییابید و از پشمها و کرکها و موهای آنها اثاثیه و مایه بهرهوری تا هنگامی معین پدید آورد. (نحل/ 80) 5. بگو اگر پدرانتان و پسرانتان و برادرانتان و همسرانتان و خاندانتان و اموالی که بهدست آوردهاید و تجارتی که از کسادش میترسید و خانههایی که خوش دارید، در نزد شما از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش عزیزتر است، منتظر باشید تا خداوند فرمانش را به میان آورد. (توبه/ 24) 1. اگر پناهگاه یا نهانگاه یا گریزگاهی بیابند، شتابان به آن روی میآورند. (توبه/ 57) 2. آنان کسانی هستند که گمراهی را به بهای رهیابی خریدند و سودای آنان سودی نکرد و هدایت نیافتند. (بقره/ 16) 3. پس منزه است خداوند؛ آنگاه که به حصر در میآیید و آنگاه که به بامداد درمیشوید و ستایش از آن اوست در آسمانها و زمین و شامگاهان و وقتی که به نیمروز میرسید. (روم/ 17ـ18) 1. دیدگان، او را درنیابند و او دیدگان را دریابد، و اوست لطیف آگاه. (انعام/ 103) 2. کسانی که سوگند میخورند که با زنانشان نزدیکی نکنند باید چهار ماه درنگ کنند، سپس اگر بازگشتند خداوند آمرزنده مهربان است. و اگر آهنگ طلاق کردند، خداوند شنونده داناست. 3. آیا برایشان روشن نشده است که پیش از آن، چه بسیار نسلهایی را نابود کردیم که آنان در سراهایشان راه میروند، بیگمان در این مایههای عبرت است. آیا مگر نمیشنوند؟ آیا ننگریستهاند که ما باران را به سوی سرزمین بایر میرانیم و بر آن کشتزاری برمیآوریم که چهارپایانشان و خودشان از آن میخورند. مگر نمیبینند؟ (سجده/ 26ـ27) 1. بگو چه میپندارید اگر خدا تا روز رستاخیز، شب را بر شما پاینده گرداند؟ جز خداوند کدامین معبود برای شما روشنی میآورد؟ آیا نمیشنوید؟ بگو چه میپندارید اگر خدا تا روز قیامت روز را بر شما پاینده گرداند؟ جز خدا کدامین معبود برای شما شبی میآورد که در آن بیارامید؟ آیا نمینگرید؟ (قصص/ 71ـ72) 2. و خداوند کافران را در عین غیض و غضبشان بازگرداند که هیچ کامی نیافتند و خداوند در کارزار، مؤمنان را حمایت و کفایت کرد و خداوند توانای پیروزمند است. (احزاب/ 25) 3. زرکشی، البرهان، ج1، ص79؛ التّمهید، ج5، ص252؛ ابن ابی الاصبع، بدیع القرآن، ترجمه سیدعلی میرلوحی، ص23، (تحت عنوان مناسبت) 1. سیروس شمیسا، نگاهی تازه به بدیع، ص91 2. مردم جز امت واحدهای نبودند، سپس اختلاف پیدا کردند؟ و اگر وعده خداوند از پیش مقدر نگشته بود، بین آنان در آنچه اختلاف دارند داوری میشد. (یونس/ 19) 1. و خداوند نبود که به آنان ستم کرد، بلکه خود بر خویشتن ستم کردند. (عنکبوت/ 40) 2. و برای آنان شب پدیده شگرفی است که روز را از آن جدا میسازیم، پس آنگاه در تاریکی فرو میروند. (یس/ 37) 3. آیا اندیشیدهاید در آنچه میکارید؟ آیا شما آن را میرویانید یا ما رویانندهایم؟! (واقعه/ 62ـ63) 4. آیا اندیشیدهاید به آبی که میآشامید؟ آیا شما آن را از ابر فرو فرستادهاید یا ما فروفرستندهایم؟! (واقعه/ 68 ـ 69) 5. آیا پاداش نیکوکاری جز نیکوکاری است؟! (رحمن/ 60) 6. بهخاطر کفرانی که ورزیده بودند اینگونه جزایشان دادیم؛ و آیا جز ناسپاس را کیفر میدهیم؟! (سبأ/ 17) 1. مشاکله با مجاز تفاوت دارد؛ از آن رو که در آن به علاقه و پیوند میان دو معنی نیاز نیست؛ به خلاف مجاز و به این سبب، از محسنات معنویه شمرده شده که معنی با صورت دیگری غیر از صورت اصلی خود ادا میشود. 2. شوری/ 40 3. گفتند چیزی بخواه تا برایت خوب بپزیم، گفتم: برایم جبّه و پیراهنی بپزید! 4. فاتحة الکتاب/ 6 5. هرکس را که بخواهد به جوار رحمت خویش درمیآورد؛ و برای ستمکاران عذابی دردناک آماده ساخته است. (انسان/ 31) 6. زجّاج، اعراب القرآن، ج1، ص376 به بعد. 1. مائده/ 116 2. آل عمران/ 54 3. جاثیه/ 34 4. بقره/ 14ـ 15 5. توبه/ 79 6. بقره/ 194 1. رنگ خدایی (بپذیرید)؛ و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است؟! (بقره/ 138) 2. زمر/ 73 (زُمَر جمع زُمْره بهمعنای جماعت، دسته و فوج است) 3. تفسیر نمونه، ج19، ص554 1. زمر/ 71 2. کافرون/ 3 3. محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج20، ص374؛ زمخشری دو توجیه دیگر در اینباره یاد میکند: مقصود از «ما» صفت باشد؛ یعنی، لاأعبد الباطل و لاتعبدون الحق یا «ما»، مصدریه باشد؛ یعنی، لاأعبد عبادتکم و لاتعبدون عبادتی. (کشاف، ج4، ص809) 4. امالی المرتضی، ج1، صص55 ـ57 |