بينا زمستان 1387; 14(2 (پي در پي 55)):109-115.
 
 
ناصري پور مسعود,قاسمي فلاورجاني خليل*,ميرفلاح كامبيز,باقري سيدرضا
 
* تهران، خيابان ستارخان، خيابان نيايش، بيمارستان حضرت رسول اکرم (ص)، مرکز تحقيقات چشم
 
 

هدف: گزارش نتايج فوتودايناميک تراپي (PDT) در درمان تومورهاي وازوپروليفراتيو و همانژيوماي مويرگي شبکيه.
روش پژوهش: اين مطالعه گذشته نگر بر روي 6 تومور وازوپروليفراتيو در 5 چشم و 3 همانژيوماي مويرگي شبکيه در 3 چشم که تحت PDT با ورتپورفين (Verteporfin) قرار گرفته بودند؛ انجام شد. بهترين ديد اصلاح شده (BCVA) و ابعاد تومور قبل و سپس 1، 3 و 6 ماه پس از درمان و پس از آن بر اساس شرايط چشم مورد مطالعه، در زمان هاي خاص بررسي شدند.
يافته ها: به طور ميانگين 1.33 جلسه (1 تا 2 جلسه) فوتودايناميک تراپي براي هر تومور انجام شد. ميانگين مدت پي گيري پس از درمان 3.9±7.1 ماه بود. کاهش ارتفاع تومورهاي وازوپروليفراتيو و همانژيوماهاي مويرگي درمان شده، بعد از درمان (0.73±1.73 ميلي متر) نسبت به قبل از درمان (0.83±3.53 ميلي متر)، در مجموع معني دار بود (P<0.001). تفاوت BCVA قبل (1.06±1.70 لوگمار) و بعد (0.8±0.88 لوگمار) از درمان نيز بدون در نظر گرفتن نوع تومور، معني دار بود (P=0.017). در تحليل زير گروه مبتلايان به تومورهاي وازوپروليفراتيو، بهبود ميانگين BCVA (P=0.04) و ميانگين ارتفاع تومور (P=0.04) بعد از درمان معني دار بود. در مبتلايان به همانژيوماهاي مويرگي شبکيه، ميانگين BCVA بعد از درمان تفاوت معني داري با BCVA قبل از درمان نداشت (P=0.4) ولي ميانگين ارتفاع تومور بعد از درمان کاهش معني داري داشت (p=0.024). حدت بينايي همه بيماران يا بهبود يافت يا در همان حد قبل از عمل ثابت ماند. در همه موارد، تومور پس رفت کرد. در آخرين معاينه، مايع زير شبکيه در همه بيماران (به جز يک مورد با ويتريورتينوپاتي پروليفراتيو قبل از درمان) جذب شده بود.
نتيجه گيري: PDT با ورتپورفين، درمان موثري در همانژيوماهاي مويرگي و تومورهاي وازوپروليفراتيو شبکيه مي باشد.

 
كليد واژه: 
 
 

 نسخه قابل چاپ