|
طرح مساله: مفهوم مقياس معادل خانوار به عنوان شاخصي از تاثير خصوصيات خانوار بر الگوي مصرف آن مطرح مي باشد. در مطالعه حاضر مروري بر ادبيات موجود در مورد اين مفهوم مهم و ناشناخته در اقتصاد ايران خواهيم داشت.
روش تحقيق: در مطالعه حاضر، مفهوم مقياس معادل خانوار باتوجه به ويژگي هاي گوناگون خانوار ـ اندازه خانوار، سن اعضاي آن، شهري يا روستايي بودن ـ محاسبه مي شود و تاثير اين خصوصيات بر الگوي مصرف آن خانوارهاي مختلف ارايه مي شود. در ادامه, الگوي جورگنسون ـ اسلسنيك به عنوان يکي از مناسب ترين روش ها معرفي مي شود و مقياس معادل عمومي خانوار براي خانوارهاي داراي خصوصيات مختلف نسبت به خانوار مرجع ـ خانوار دو نفره شهري ـ با استفاده از اين الگو محاسبه مي شود و از اين شاخص براي مقايسه رفاه خانوارهاي داراي خصوصيات جمعيتي مختلف استفاده مي گردد. دوره زماني مورد بررسي از 1363 تا 1382 است و از داده هاي مقطعي سال 1381 براي محاسبه تاثير خصوصيات بر الگوي مصرف خانوار استفاده شد.
يافته ها و نتايج: نتايج اين تحقيق مي تواند به عنوان عامل تعديل کننده الگوي مصرف خانوارهاي متفاوت براي مقايسه آن ها مورد استفاده قرار گيرد و از بروز اشکالات ناشي از فروض ساده کننده ـ مثل در نظر گرفتن درآمد سرانه - جلوگيري نمايد. ضمنا نتايج حاصله مي توانند مبناي سياست گذاري هاي تخصيص يارانه هاي کالاهاي مصرفي قرار گيرند.
|