رفع عطش

قطب الدين راوندى گويد: روايت شده :
وقتى فاطمه عليهاالسلام از دنيا رحلت نمود ام ايمن سوگند خورد كه در مدينه نماند، زيرا طاقت ديد آن مواضع و محل هايى را در آنجا ديده بود نداشت ، لذا از مدينه خارج شد و به سوى مكه حركت كرد، در بين راه آب او تمام شد و تشنگى بر او غلبه كرد پس دستان خود را به سوى آسمان بلند كرده و گفت :
پروردگارا! من خدمتكار حضرت فاطمه هستم ، آيا مى خواهى مرا به واسطه عطش و در حال تشنگى بميرانى ؟ در اين حال خداوند متعال دلوى آب از آسمان براى او فرستاد و او از آن آب نوشيد و هفت سال از آب و غذا بى نياز گرديد، و مردم او را در روز بسيار گرم به دنبال كارهايى مى فرستادند ولى او هرگز تشنه نمى شد .