سال 1342 بود؛ در محله «جفره عليباش» زمزمه شادي پيچيد. مردم دستهدسته به خانه محمد ميرفتند تا نو رسيدهاش را از نزديك ببينند. يدالله در شهر بوشهر بزرگ شد و آيين اسلام را از پدر و مادر آموخت. با شور و اشتياق فراوان به تحصيل در مدرسه پرداخت و در تابستان قرائت كلاماللهمجيد را ياد گرفت. او شبها به همراه پدر به مجالس ذكر اهلبيت (ع) ميرفت. 13 ساله بود كه پدرش را از دست داد و به ناچار درس را رها كرد و به عنوان كنترلچي بليط اتوبوسراني بوشهر به مدت 6 ماه كار كرد. با آغاز قيام امام امت (ره) در خيل ياران امام (ره) قرار گرفت و با پيروزي انقلاب به عضويت بسيج درآمد و در مسجد صاحبالزمان (عج) به دفاع از دستاوردهاي انقلاب پرداخت.
دموخ به منظور حضور در عرصههاي ايثار به اردوگاه نيشابور اعزام گرديد تا فنون رزم را آموزش ببيند. اولين و دومين اعزام يدالله با ستاد جنگهاي نامنظم بود و در اعزام دوم بر اثر اصابت تركش و موج انفجار به سختي مجروح گرديد و به بستر بيماري افتاد.
سرانجام اين دلاورمرد استان بوشهر در چهارمين اعزام خود در عمليات فتحالمبين شهد شيرين شهادت نوشيد و در سن 19 سالگي در سال 1361 در سرزمين شوش آسماني شد. پيكر او را در گلزار شهداي بوشهر به خاك سپردند.