مي روم تا در ره محبوب خود قربان شوم

مي روم تا در ره محبوب خود قربان شوم
سر جدا اندر لب شط با لب عطشان شوم


من سرخي خاك جبهه ها را بوسم
خاك ره مردان خدا را بوسم
بوسد چو امام دست و بازوي مرا
من خاك شوم دست امام مقتدا را  بوسم


دو چشم تيز بينم را مبنديد
كه تا مردم ببينند چشم بازم
كه هرگز كوركورانه نرفتم
بسوي جبهه تا جان را ببازم


شيون مكن مادر در مرگ خونبارم
بگذر ز من ديگر شوق خدا دارم
گر كشته گرديدم در جبهه ها مادر
بهرم مكن زاري بهرم مزن بر سر
يك پرچم سبزي بر خانه زن مادر
بهرم چراغان كن اين كوچه را يك سر


اين كه در خاك كنون خفته منم
همچنان لاله گلگون كفنم
نام "فرهاد كشاني" است مرا
گر چه بسته است زبان سخنم
در بهاران جواني در خاك
خفته ام بين كه شهيد وطنم
جان و دل بر كف و در جبهه شدم
تا نگوييد كه پيمان شكنم


خوش جبهه ايست حيف كه گلچين روزگار
فرصت نداد كه ريشه ي كفار بركنيم


من از پيش شما اي دوستان با وفا رفتم
پي ديدار معشوقم شهيد كربلا رفتم
نداي ارجعي را گفته ام لبيك با جانم
زن و فاميل و فرزندم سپردم به خدا رفتم


شهيد راه وطن اين منم كه در خاكم
ز دهر ديده فرو بسته ام در افلاكم
بامر حق بخروش آمدم سوي باطل
بجنگ كفر من آن حق پرست بيباكم
طمع به خاك وطن داشت خصم و غافل بود
كه در برابر او سخت كوش و چالاكم
اگر چه كشته آزادي وطن گشتم
كنون بخاك سيه سر نهاده صد چاكم
ز خون من پس از اين لاله رويد و گويد
به تربتم چه نشستي مجو كه غمناكم
شهيد راه وطن مست عشق خق باشم
كه بي نياز بتابوت و چوبه تاكم


دوست ندارم كه در حجله بختم به سعادت برسم
دوست دارم كه در سنگر عشقم به شهادت برسم


در نماز عشق رخساره بخون آلوده ام
در حلبچه بر مقام خويشتن آسوده ام
گر نبودم تربتي از كربلا تا بوسمش
خود طريق كربلاي عشق را پيموده ام
در بهار آرزو هر گل برون از خاك شد
من گلي هستم كه در خاك وطن بغنوده ام


مي روم تا در ره محبوب خود قربان شوم
سر جدا اندر لب شط با لب عطشان شوم
مي روم تا عالمي از كار خود محزون كنم
صحنه كرب و بلا از خون خود گلگون كنم
شهيد راه وطن اين منم كه در خاكم
ز دهر ديده فرو بسته ام در افلاكم
بامر حق بخروش آمدم سوي باطل
بجنگ كفر من آن حق پرست بيباكم
طمع به خاك وطن داشت خصم و غافل بود
كه در برابر او سخت كوش و چالاكم
اگر چه كشته آزادي وطن گشتم
كنون بخاك سيه سر نهاده صد چاكم
ز خون من پس از اين لاله رويد و گويد
به تربتم چه نشستي مجو كه غمناكم
شهيد راه وطن مست عشق خق باشم
كه بي نياز بتابوت و چوبه تاكم