اصلِ زمستان این است

من باشم تو باشی و آغوشت

حالا این وسط برف و باران هم بیاید

 

متن زمستانی غمگین

 

ای که چون زمستانی

و من دوست دارمت

دستت را از من مگیر

برای بالا پوش پشمین‌ات

از بازی‌های کودکانه‌ام مترسهمیشه آرزو داشته‌ام

روی برف، شعر بنویسم

روی برف، عاشق شوم

و دریابم که عاشق

چگونه با آتش برف می‌سوزد

 

متن زمستان

 

دارد برف می آید

در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد

تا برف زمستانی از شوق حضورت بهار را لمس کند

 

متن زمستانی عاشقانه

 

نــــه حوصله ی دوســت داشتن را دارم

نــــه میخواهم کسی دوستم داشته باشد

ایـــن روزها ســـردم مثل دی… مثل بهمن… مثل اسفند… مثل زمـــستان

احــساسم یـــخ زده… آرزوهایم قــندیل بسته…

امیــدم زیر بهمن ســرد احساسم دفن شده…

نـــه به آمـــدنی دلخوشم و نـــه از رفـــتن کسی غمگین…

ایـــن روزها پـــر از “ســکوتم”