اگر [شما دو زن‏] به درگاه خدا توبه كنید [بهتر است‏]، واقعاً دلهایتان انحراف پیدا كرده است. و اگر علیه او 

به یكدیگر كمك كنید، در حقیقت، خدا خود سرپرست اوست، و جبرئیل و صالح مؤمنان [نیز یاور اویند] و

گذشته از این، فرشتگان [هم‏] پشتیبان [او] خواهند بود.

این دو زن که خداوند در آیه شریفه به آنها اشاره می فرماید چه کسانی هستند ؟

بخاری - مشهورترین محدث اهل تسنن در صحیح خود که معتبرترین کتاب حدیثی نزد عامه است-

از عبید ابن حنین نقل کرده که گفت : از ابن عباس شنیدم که می گفت :خواستم تا از عمر سوأل کنم

لذا به او گفتم : ای امیرمؤمنان! آن دوزنی که بر رسول خدا تظاهر کرده و با او مخالفت کردند 

چه کسانی بودند ؟ هنوز کلامم تمام نشده بود که جواب گفت:عایشه وحفصه(2)

اما ماجرا از چه قرار است ؟

عایشه و حفصه چه کرده بودند که دلهایشان انحراف پیدا کرده بود و باید توبه می کردند ؟ 

واقعا آنها علیه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) هم پیمان شده بودند ؟





پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) گاه كه نزد "زینب بنت جحش" همسر خود مى ‏رفت، زینب او را 

نگاه مى‏ داشت و از عسلى كه تهیه كرده بود خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى‏ آورد. این سخن

به گوش "عایشه" رسید و بر او گران آمد، مى‏ گوید: من با "حفصه" همسر دیگر پیامبر قرار گذاشتیم

كه هر وقت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزد یكى از ما آمد، فورا بگوئیم آیا صمغ "مغافیر" خورده ‏اى؟! 

(" مغافیر" صمغى درختی بود که بوى نامناسبى داشت) و پیامبر (صلی الله علیه و آله) مقید بود كه هرگز

بوى نامناسبى از دهان یا لباسش شنیده نشود، بلكه به عكس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر

باشد! به این ترتیب روزى پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزد "حفصه" آمد، او این سخن را به پیامبر

(صلی الله علیه و آله) گفت، حضرت فرمود: من "مغافیر" نخورده ‏ام، بلكه عسلى نزد زینب بنت جحش 

نوشیدم و من سوگند یاد مى‏ كنم كه دیگر از آن عسل ننوشم (نكند زنبور آن عسل روى گیاه نامناسبى

و احتمالا مغافیر نشسته باشد) ولى این سخن را به كسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و بگویند

چرا پیامبر غذاى حلالى را بر خود تحریم كرده و یا از كار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت كنند

و یا به گوش زینب برسد و او دل‏شكسته شود). ولى سرانجام او این راز را افشا كرد، و بعدا معلوم شد

اصل این قضیه توطئه ‏اى بوده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخت ناراحت شد و آیات فوق نازل

گشت و ماجرا را چنان پایان داد كه دیگر این گونه كارها در درون خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) تكرار نشود.

بخاری در صحیح خود در باب 73 این واقعه را به اعتراف عایشه نقل نموده و بر این توطئه صحه گذارده است (3)


در ادامه آیه خداوند می فرماید :

اگر آن دو زن علیه او هم دست شوند در حقیقت، خدا خود سرپرست اوست، و جبرئیل و صالح مؤمنان 

[نیز یاور اویند] و گذشته از این، فرشتگان [هم‏] پشتیبان [او] خواهند بود.

مولای پیامبر صلی الله علیه و آله ،خداوند و جبرئیل و صالح مومنان است . 

منظور از صالح مومنان چه کسی است که به همراه خداوند و جبرئیل امده است ؟




پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید :

صالح المؤمنین در این آیه  است.(4)



قندوزی از اســماء بنت عمیس روایت می کند : بعد از نزول آیه؛ 

پیامبر صلی الله علیه وآله به امام امیر المومنین علی علیه السلام فرمود:



آیا تو را بشــارت بدهم که نام تو با نام جبرئیل قرین شــده است آنگاه آیۀ فوق را تلاوت نمود و فرمود:

«تو و مؤمنان از اهل بیت تو صالحان و شایستگان از مؤمنان هستید».(5)



در حدیثى از امام باقر(علیه السلام) مى خوانیم:

 
(رسول خدادو بار على(علیه السلام) را [با صراحت] به یارانش معرفى کرده، یک بار آنجا [در غدیر خم] که فرمود:

 (هر کس من مولاى او هستم على مولاى او است)، و اما بار دوم هنگامى

که آیه نازل شد، رسول خدادست على(علیه السلام) را گرفت و فرمود:

اى مردم این صالح المومنین است!).(6)

این معنى را بسیارى از علماى اهل سنت نیز در کتاب هاى خود نقل کرده اند از جمله علامه «ثعلبى»، 

و علامه «گنجى» در «کفایه الطالب» و «ابو حیان اندلسى» و «سبط ابن جوزى» و غیر آنها.(7)

کوتاه سخن این که: احادیث در این زمینه فراوان است، مفسر معروف، محدث «بحرانى» در تفسیر «برهان»

بعد از ذکر روایتى در این زمینه، از «محمّد بن عباس» نقل مى کند، او 52 حدیث در این زمینه از طرق شیعه

و اهل سنت جمع آورى کرده، سپس خود او به نقل قسمتى از آن مى پردازد. (8)



1-سوره تحریم : ایه 4

2-(صحیح بخاری،ج4،ص1868 ، حدیث 4630 . )ارادت ان اسأل عمر فقلت :یا امیر المؤمنین من المرأتان اللتان

تظاهرا علی رسول الله صلی الله علیه و آله ؟فما اتممت کلامی حتی قال :عایشه و حفصه »

3-عَنْ عَائِشَةَ رَضِيَ اللَّه عَنْهَا قَالَتْ: كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم يَشْرَبُ عَسَلاً عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ

جَحْشٍ، وَيَمْكُث عِنْدَهَا، فَوَاطَيْتُ أَنَا وَحَفْصَةُ عَلَى أَيَّتُنَا دَخَلَ عَلَيْهَا فَلْتَقُلْ لَهُ: أَكَلْتَ مَغَافِیرَ؟ إِنِّی أَجِدُ مِنْكَ

رِیحَ مَغَافِیرَ، قَالَ: «لا، وَلَكِنِّی كُنْتُ أَشْرَبُ عَسَلاً عِنْدَ زَيْنَبَ بِنْتِ جَحْشٍ، فَلَنْ أَعُودَ لَهُ، وَقَدْ حَلَفْتُ،

لا تُخْبِرِی بِذَلِكَ أَحَدًا». (بخارى:4912) ترجمه: عایشه میگوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم برای خوردن

عسل نزد زینب دختر جحش میرفت و آنجا میماند. من و حفصه با یكدیگر، توافق كردیم كه هرگاه،

رسول خدا صلی الله علیه وسلم نزد هر یك از ما آمد، به او بگوید: آیا مغافیر (صمغی شیرین و بد بو) 

خورده‌ای؟ زیرا از تو بوی مغافیر به مشام میرسد. پیامبر اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «خیر، 

بلكه نزد زینب دختر جحش، عسل میخوردم ولی سوگند میخورم كه دیگر این كار را نخواهم كرد. و شما 

هم احدی را از این كار، باخبر نسازید».

4--- مجمع الزوائد ، جلد ۹ ، صفحه ۱۹۴فتح الباری ، جلد ۱ ، صفحه ۳۳۱تاریخ دمشق ، جلد ۴۲ ، صفحه ۳۶۲

5- ینابیع المودة ، جلد ۱ ، صفحه ۲۴۶

6-تفسیر «مجمع البیان»، جلد 10، صفحه 316.

7-براى توضیح بیشتر به جلد 3، «احقاق الحق»، صفحه 311 مراجعه فرمائید

8-تفسیر «برهان»، جلد 4، صفحه 353، ذیل حدیث 2