امام حسن مجتبی(ع)-ولادت

 

شده امشب شراب و مِی لازم

دم افـــطار بــر لــب صائم

ساقیِ سفرۀ ضیافت شد

آن که لـــطفش به ما بود دائــم

شده روشن دو چشم دنیا بر

اولیــن یـوسف بنی هـاشم

شک ندارم که عیدیِ امشب

دست عبد الّه است یا قاسم

شده دیوانه وار مجنونش

عقل هر کس که بوده است سالم

رحمتی قدّ آسمان دارد

کرمی فوق هر بیان دارد

پدر مهربان ایتام است

این پسر از پدر نشان دارد

با محبّان چه می کند وقتی

که هوای جُزامیان دارد

قبر او قبله گاه خورشید است

چه نیازی به سایبان دارد

در کرم خانه اش برای حسین

سه دلاور سه پهلوان دارد

  

نسبتی با عدم ندارد او

جز مسیحانه دم ندارد او

آن قدر دست ما گرفت انگار

حرفه ای جز کرم ندارد او

خواستم تا که خادمش گردم

یادم آمد حرم ندارد او

من که هستم نگو نگو هرگز

شاعر و محتشم ندارد او

بدل و مثل و المثنایی

در عرب یا عجم ندارد او