اى خدايى كه در برابر احسان به بندگان پاداش نخواهى، و از عطا و بخشش پشيمان نمى‏گردى،

اى كسى كه مزد بنده خود را بيش از عمل او مى‏دهى، نعمتت بى استحقاق به بندگان رسد،

تفضل، و مجازاتت عدالت، و قضايت عين خير است. اگر بخشش كنى عطايت را

به منّت آلوده نكنى، و اگر عنايت نكنى از باب ستم نيست،

آن‏كه تو را شكر كند شكرش كنى، در صورتى كه خودت آن شكر را به او الهام فرمودى، و هر كه تو را بستايد پاداشش مى‏دهى

در حالى كه آن ستايش را خودت به او تعليم‏كردى، پرده مى‏پوشى بر آن كه اگر مى‏خواستى رسوايش مى‏كردى،

و جود و كرم كنى بر آن كه اگر مى‏خواستى از وى دريغ مى‏كردى، در صورتى كه هر دو

مستحق رسوايى و دريغ تو اند، امّا تو تمام امورت را براساس تفضل بنا نهاده‏اى،

و قدرتت را بر آئين گذشت مقرّر كرده‏اى، و با آن كه با تو به مخالفت برخاسته با بردبارى

روبرو مى‏شوى، و به آن كه در حق خويش ستم كرده مهلت مى‏دهى، با صبر و بردبارى خود مهلتشان مى‏دهى

تا به حضرتت بازگردند، و در مؤاخذه عاصيان شتاب نمى‏كنى تا به توبه موفق شوند،

تا هلاك شونده آنان بدون رضاى تو هلاك نشود، و تيره‏بختشان به نعمتت بدبخت نگردد مگر

پس از قطع بهانه و بعد از اتمام حجت همه جانبه بر او، و اين همه بزرگوارى و آقايى

از عفو و گذشت توست اى بزرگوار، و بهره‏اى است از محبتت اى بردبار. تويى كه

بر بندگانت درى به سوى بخشش خود باز كرده‏اى، و آن را باب توبه ناميده‏اى، و

بر آن درِ گشوده راهنمايى از وحى خود قرار داده‏اى، تا آن را گم نكنند،

پس خود - كه نامت والا و مبارك است - فرمودى: «به سوى خدا توبه خالص و بى‏پيرايه آوريد، باشد

كه پروردگارتان گناهان شما را محو كند، و شما را داخل بهشت‏هايى

نمايد كه نهرها از زير آن روان است، در آن روزى كه خداوند پيامبر خود و آنان را كه به او ايمان

آوردند خوار وذليل نمى‏كند، درحالى‏كه نورشان پيش‏رويشان و از جانب راستشان روان است مى‏گويند:

خداوندا نورمان را كامل كن، و ما را مورد مغفرت قرار ده، كه تو بر هر چيز توانايى».

پس عذر كسى كه از ورود به آن خانه غفلت كند پس از گشوده شدن در و

به‏پا داشتن راهنما چه خواهد بود؟ و تويى كه در معامله با بندگانت بر عطاى خود

افزوده‏اى، تا در اين تجارتشان از عنايت تو سود برند، و در حركت كردن به جانب تو

كامياب گردند، و از حضرتت بهره‏اى افزون دريافت نمايند، به همين خاطر، تو خود - كه نامت مبارك است و بس والايى - فرمودى:

«هر كس كه يك كار نيك كند ده برابر آن پاداش دارد، و هر كس يك كار بد كند جز به مانند

كارش عقوبت نبيند»، و نيز فرمودى: «مثل آنان كه اموالشان را

در راه خدا انفاق مى‏كنند مانند دانه‏اى است كه هفت خوشه رويانده، در هر خوشه

صد دانه باشد، و خداوند براى هر كه بخواهد آن را چند برابر كند»، و فرمودى:

به خداوند قرض الحسنه دهد تا خدا آن را چندين برابر سازد؟» و امثال

و نظائر اين وعده‏ها كه در قرآن درباره چند برابر كردن كارهاى نيك فرو فرستاده‏اى.

و تويى آن خداوندى كه با گفتار از غيب خود و به سبب ترغيبت كه در برگيرنده

سود ايشان است آنان را به چيزى راهنمايى فرمودى كه اگر از آنان مى‏پوشاندى ديدگانشان درك نمى‏كرد، و

گوشهاشان فرانمى‏گرفت، و فكرشان به آن نمى‏رسيد، چرا كه فرمودى: «مرا ياد كنيد

تا شما را ياد كنم، و مرا سپاس آوريد و كفران نورزيد»، و فرمودى: «هرآينه اگر شكر آريد شما را

افزونى دهم، و اگر ناسپاسى كنيد همانا عذاب من شديد است»، و فرمودى:

«مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنان كه از عبادت من (دعا كردن) تكبّر ورزند

به زودى خوار و ذليل وارد جهنم مى‏شوند». پس نيايش و دعا را عبادت، و تركش را

كبر و خودخواهى ناميدى، و بر ترك دعا به دخول دوزخ با ذلت و خوارى تهديد فرمودى.

بدين سبب بندگان واقعى به نعمتت تو را ياد كردند، و به بخششت شكر آوردند، و به فرمانت به دعا برخاستند،

و به خاطر گرفتن عطاى افزونت صدقه دادند، و تنها راه آزادى آنان از

خشم تو، و دستيابى به رضاى حضرتت در آن بود. و اگر مخلوقى مخلوق

ديگر را از سوى خود به مثل آنكه حضرت تو بندگانت را از سوى خود راهنمايى نمودى هدايت مى‏كرد موصوف

به احسان، و موصوف به امتنان و بخشش بود، و به هر زبانى مورد ستايش قرار مى‏گرفت،

پس سپاس توراست تا آنجا كه در سپاس تو راهى وجود داشته باشد، و تا آنجا كه

براى سپاس كلمه‏اى كه تو به آن ستوده شوى، و معنايى كه به سپاس منصرف گردد باقى باشد. اى كسى كه با احسان و فضلت

بندگان را به سپاس فراخوانده‏اى، و آنان را غرق عطا و بخشش خود نموده‏اى،

چه آشكار و پخش است نعمت تو در ما! و چه فراوان است عطايت برما! و چه مخصوص است نيكى تو به ما!

ما را به دين برگزيده‏ات راه نمودى، و به آئين پسنديده‏ات رهنمون شدى،

و سالك راهى فرمودى كه آن را هموار كردى، و ما را به راه تقرب به پيشگاهت، و وصول

به كرامتت بينايى دادى. خداوندا تو از خالص‏ترين آن

وظايف، و برگزيده‏ترين آن فرائض، ماه رمضان را

قرار دادى كه آن را از ميان ساير ماهها برگزيدى، و از ميان همه زمانها و عصرها

اختيار كردى، و بر تمام اوقات سال ترجيح دادى، به خاطر آنكه

در آن قرآن و نور نازل نمودى، و ايمان را در اين ماه چند برابر ساختى، و

روزه گرفتن را در آن واجب فرمودى، و به شب زنده‏دارى در آن ترغيب كردى، و شب قدر را

در آن كه از هزار شب با ارزش‏تر است بزرگ داشتى، پس ما را محض

اين ماه بر ساير امم برترى دادى، و در پرتو فضل آن ما را از ميان همه ملتها برگزيدى،

پس به فرمانت روزش را روزه گرفتيم، و در شبش به كمك تو به عبادت برخاستيم، و به وسيله

روزه و نمازش طالب رحمتى كه براى ما مهيّا فرمودى شديم، و آن را وسيله رسيدن

به ثواب تو قرار داديم، و تو بر آنچه بندگانت بدان رغبت دارند قادرى، و آنچه را كه از احسانت

خواسته شود بخشنده‏اى، و به آن كه جهت رسيدن به قرب تو بكوشد نزديكى. و همانا

اين ماه در نزد ما ستوده زيست، و با ما همنشينى

پسنديده بود، و برترين منفعت جهانيان را براى ما به ارمغان آورد، پس به هنگام پايان

گرفتن وقت، و سرآمدن مدت، و كامل شدن روزهايش از ما جدا شد، اينك آن را وداع مى‏گوئيم

وداع كسى كه هجرانش بر ما غم‏انگيز است، و روى گرداندنش ما را به اندوه و وحشت دچار كرده،

و بر عهده ما پيمان ناگسستنى، و حرمت در خور توجه، و حق

لازم دارد، به اين خاطر مى‏گوئيم: سلام بر تو اى بزرگ‏ترين ماه خدا،

و اى عيد عاشقان حق. سلام بر تو اى كريم‏ترين همنشين از ميان   اوقات، و اى بهترين ماه در روزها و ساعات. سلام

بر تو اى ماهى كه در طىّ تو برآورده شدن آمال نزديك گشته، و اعمال در آن پخش و فراوان است.

سلام بر تو اى همنفسى كه قدر و منزلتت بزرگ، و فقدانت

بسيار دردناك است، و اى مايه اميدى كه دوريت رنج‏آور است. سلام بر تو اى همدمى كه چون رو كنى

ما را مونس شاد كننده‏اى، و چون سپرى شوى وحشت‏آور و دردناكى. سلام بر تو

 اى همسايه‏اى كه دلها نزد تو نرم شد، و گناهان در تو نقصان گرفت. سلام

بر تو اى ياورى كه ما را در مبارزه با شيطان يارى دادى، و اى مصاحبى كه راههاى

احسان را هموار و آسان ساختى. سلام بر تو كه چه بسيارند آزاد شدگان حضرت حق در تو،

و چه سعادتمند است كسى كه حرمتت را به واسطه خودت رعايت نمود! سلام بر تو كه چه

بسيار گناهان را از پرونده ما زدودى، و چه عيب‏ها كه بر ما پوشاندى! سلام بر تو

كه زمانت بر گنهكاران چه طولانى بود، و در دل مؤمنان چه

هيبتى داشتى! سلام بر تو اى ماهى كه هيچ زمانى با تو پهلو نزند.

سلام بر تو اى ماهى كه از هر نظر مايه سلامتى. سلام

بر تو كه مصاحبتت ناپسند و معاشرتت نكوهيده نيست. سلام

بر تو همچنان كه با بركات بر ما وارد شدى، و ناپاكى معاصى را از پرونده

ما شستى. سلام بر تو كه وداع با تو نه از باب خستگى، و فراغت از روزه‏ات نه

به خاطر ملالت است. سلام بر تو كه قبل از آمدنت در آرزويت بسر مى‏برديم، و

پيش از رفتنت بر هجرانت محزونيم. سلام بر تو كه چه بدى‏ها كه به سبب   تو از جانب ما گشته، و چه خوبيها كه از بركت تو به سوى ما سرازير شده! سلام

بر تو و بر شب قدرى كه از هزار ماه بهتر است.

سلام بر تو كه ديروز چه سخت بر تو دل بسته بوديم، و فردا چه بسيار

شائق تو مى‏شويم! سلام بر تو و بر فضيلت تو كه از آن

محروم گشتيم، و بر بركات گذشته‏ات كه از دست ما گرفته شد. بارالها ما اهل هذَا الشَّهْرِ الَّذى شَرَّفْتَنا بِهِ، وَ وَفَّقْتَنا بِمَنِّكَ لَهُ حينَ جَهِلَ

اين ماهيم كه ما را به آن شرافت بخشيدى، و توفيق ادراكش را به ما عنايت فرمودى آنگاه كه

تيره‏بختان وقتش را نشناختند، و از بخت بدشان از فضلش محروم شدند. تويى سرپرست آنچه از معرفتش

كه ما را بدان برترى دادى، و آنچه از سنّتش كه ما را بدان رهنمون شدى، و ما به توفيق تو

به روزه و نماز آن برخاستيم همراه با تقصير، و در آن اندكى از بسيار را بجا آورديم. خداوندا

پس تو را سپاس همراه با اقرار به بديهامان، و اعتراف به سهل‏انگاريمان، در حالى كه

در قلوبمان ندامت قطعى، و بر زبانمان عذر صادقانه داريم، پس ما را با توجه

به اعتراف به تقصيرى كه در اين ماه داشتيم مزدى عنايت كن كه تدارك كننده

فضيلت‏هاى دلخواهمان، و جايگزين ذخيره‏هايى كه

مورد علاقه ماست باشد، و عذر ما را در كوتاهى از اداى

حقّت قبول كن، و آينده عمرمان را به ماه رمضان آينده كه در پيش داريم

برسان، و چون ما را به آن رساندى ما را بر انجام عبادتى كه سزاوار توست يارى ده،

و به انجام طاعتى كه شايسته آن ماه است موفق دار، و عمل صالحى را كه

موجب تدارك حق تو در آن دو ماه از ماه‏هاى زمان خواهد بود به دست ما جارى فرما.

خداوندا هر گناه كوچكى يا بزرگى كه در اين ماه به آن دست زديم، يا معصيتى كه

به آن آلوده گشتيم، يا خطايى كه مرتكب شديم، از روى عمد يا

فراموشى، كه در آن به خود ظلم كرده، يا حرمت ديگرى را بدان

دريده باشيم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از همه آنها در پرده ستّارى حضرتت بپوشان، و به عفوت

از ما بگذر، و ما را در آن ماه شهره به پيش ديده شماتت كنندگان قرار مده، و زبان

طعنه‏زنندگان را بر ما باز مكن، و ما را به كارى بدار كه سبب فرونهادن گناهان و پوشاندن آن

چيزى شود كه در آن ماه بر ما نمى‏پسندى، به مهربانيت كه پايان ندارد، و احسانت كه كاستى

نمى‏پذيرد. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست، و ضايعه دردآور از دست رفتن رمضانمان را

جبران كن، و روز عيدمان و فطرمان را بر ما مبارك گردان، و آن را از بهترين روزهايى

قرار ده كه بر ما گذشته، كه بيشترين عفو را موجب، و بيشترين معاصى را محو كننده باشد، و گناهان

پنهان و آشكار ما را مورد مغفرت قرار ده. بارالها پايان يافتن اين ماه را

پايان يافتن خطاهايمان قرار ده، و به دنبال خارج شدنش ما را از بديهامان خارج كن،

و ما را از سعادتمندترين اهل اين ماه به آن، و پرنصيب‏ترين آنان در آن، و بهره‏مندترين ايشان

از خودت قرار ده. بار الها هر كس كه اين ماه را آن طور كه بايسته است رعايت كرده، و احترامش را

آنچنان كه بايد حفظ نموده، و حدودش را به بهترين صورت بپاداشته، و از گناهانش

به نحو صحيح پرهيز كرده، يا به وسيله كار خير به تو تقرب جسته كه موجب خشنوديت از وى

گشته، و رحمتت را متوجه او نموده، پس مانند آنچه به او بخشيدى از توانگرى خود به ما ببخش،

و چندين برابر آن را از فضل خود به ما عطا فرما، زيرا كه فضلت كاستى نگيرد، و خزائنت

نقصان نپذيرد بلكه افزون مى‏شود، و معادن احسانت از بين

نمى‏رود، و همانا عطاى تو گوارا عطايى است. بارالها بر محمد و آلش درود

فرست، و همانند پاداش آنان‏كه تا روز رستاخيزاين ماه را روزه گرفته‏اند، يا به بندگى تو در آن

اقدام كرده‏اند براى ما ثبت كن. بارالها در اين روز فطر كه

آن را براى اهل ايمان عيد و شادى، و براى اهل آيين خود روز اجتماع و گردهمايى قراردادى به درگاهت

توبه مى‏كنيم، از هر معصيتى كه دچارش شديم، يا هر كار بدى كه به آن دست زديم، يا انديشه

سوئى كه در دل داشتيم، مانند توبه كسى كه خيال بازگشت به گناه را ندارد،

و پس از توبه به جانب هيچ خطايى برنمى‏گردد، توبه پاك و خالصى كه از

شك و ترديد پيراسته باشد، پس آن را از ما بپذير، و از ما راضى شو، و ما را بر آن استوار بدار.

بارالها، ترس از عذاب وعده داده شده، و رغبت به ثواب موعود را روزى ما كن،

تا لذّت آنچه را كه از تو مى‏خواهيم بيابيم، و غصه آنچه را كه از آن به تو پناه مى‏بريم دريابيم،

و ما را در پيشگاهت از توبه كنندگانى قرار ده كه محبتت را بر ايشان

حتم ساخته‏اى، و بازگشتشان را به طاعت خود قبول نموده‏اى، اى عادل‏ترين

عادل‏ها. بارالها، از پدران و مادران و اهل دين ما

همگى، چه آن كه از ايشان از دنيا رفته، و چه آن كه تا قيامت به آنان خواهد پيوست درگذر. بارالها

بر محمد پيامبر ما و بر آلش درود فرست همچنان كه بر فرشتگان مقرّبت درود

فرستادى، و بر او و بر آلش درود فرست آن طور كه بر پيامبران مرسلت درود فرستادى،

و بر او و بر آلش درود فرست آن طور كه بر بندگان شايسته‏ات درود نثار كردى، و

بهتر از آن اى خداى عالميان، چنان درودى كه بركتش به ما برسد، و

سودش نصيب ما گردد، و به‏خاطر آن دعاهايمان مستجاب شود، زيرا كه تو بزرگوارترين كسى هستى كه به او

توجه شده، و بى‏نياز كننده‏ترين كسى هستى كه بر او اعتماد شده، و بخشنده‏ترين كسى هستى كه از احسانش

درخواست شده، و تو بر هر چيز توانايى. (46)

و كان مِن دعائهِ عليه‏السلام فى يوم الفِطر اِذَا انْصَرَفَ مِنْ صَلوتِهِ قامَ قآئِماً ثُمَّ اسْتَقْبَلَ القبلةَ و فى يومِ‏الجُمُعةِ فقالَ:

يامَنْ يَرْحَمُ مَنْ لا يَرْحَمُهُ‏الْعِبادُ، وَ يامَنْ يَقْبَلُ مَنْ لاتَقْبَلُهُ

اى آن كه رحم مى‏كنى بر آن كه بندگان بر او رحم نمى‏كنند، و اى كسى كه مى‏پذيرى كسى را كه شهرها

الْبِلادُ، وَ يامَنْ لايَحْتَقِرُ اَهْلَ‏الْحاجَةِ اِلَيْهِ،وَ يامَنْ لا يُخَيِّبُ

نمى‏پذيرندش، و اى كسى كه اهل حاجتمندان خود را خوار نمى‏كنى، و اى كسى كه اصراركنندگان را

الْمُلِحّينَ عَلَيْهِ، وَ يامَنْ لا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ اَهْلَ الدّالَّةِ عَلَيْهِ، وَ يا

نااميد نمى‏نمايى، و اى كسى‏كه دست ردّ بر سينه توقع‏داران نمى‏زنى، و اى كسى‏كه

مَنْ يَجْتَبى صَغيرَ ما يُتَحْفُ بِهِ، وَيَشْكُرُ يَسيرَ ما يُعْمَلُ لَه، وَ يا

پيشكش بى‏مقدار را مى‏پذيرى، و كمترين كارى را كه برايت كنند سپاس مى‏نهى، - و اى

مَنْ يَشْكُرُ عَلَى‏الْقَليلِ، وَ يُجازى بِالْجَليلِ، وَ يا مَنْ يَدْنُو اِلى‏

كسى كه عمل اندك را قدر مى‏نهى، و مزد بزرگ بر آن مى‏پردازى، و اى كه هر كس به تو نزديك گردد به‏او

مَنْ دَنا مِنْهُ، وَ يا مَنْ يَدْعُو اِلى‏ نَفْسِهِ مَنْ اَدْبَرَ عَنْهُ، وَ يا مَنْ

نزديك مى‏شوى، و اى كسى‏كه هر كه را از تو روى گرداند به حضرتت فرا مى‏خوانى، و اى كسى كه

لايُغَيِّرُ النِّعْمَةَ، وَ لا يُبادِرُ بِالنَّقِمَةِ، وَ يامَنْ يُثْمِرُ الْحَسَنَةَ حَتّى‏

نعمت خودرا تغيير نمى‏دهى، و به انتقام شتاب نمى‏ورزى، و اى كسى كه نهال خوبى را يُنْمِيَها، وَ يَتَجاوَزُ عَن السَّيِّئَةِ حَتّى‏ يُعَفِّيَهَا، اِنْصَرَفَتِ

به‏بار مى‏آورى تابيفزايى، و از بدى درمى‏گذرى تا آن را ناپديد نمايى، آرزوها

الْامالُ دُونَ مَدى‏ كَرَمِكَ بِالْحاجاتِ، وَ امْتَلَأتْ بِفَيْضِ

پيش از رسيدن به نهايت كرمت با حاجات روا شده بازگشتند، و ظرفهاى طلب به فيض

جُودِكَ اَوْعِيَةُ الطَّلِباتِ، وَ تَفَسَّخَتْ دوُنَ بُلُوغِ نَعْتِكَ

بخششت لبريز شدند، و اوصاف به كنه وصف تو نرسيده

الصِّفاتُ، فَلَكَ الْعُلُوُّ الْاَعْلى‏ فَوْقَ كُلِّ - عالٍ، وَ الْجَلالُ

از هم گسيختند، پس بدون شك برترىِ برتر از هر برترى مخصوص توست، و جلال

الْاَمْجَدُ فَوْقَ كُلِّ جَلالٍ. كُلُّ جَليلٍ عِنْدَكَ صَغيرٌ، وَ كُلُّ

امجد بر هر جلالى ويژه توست. هر بزرگى در پيشگاهت كوچك است، و هر

شَريفٍ فى جَنْبِ شَرَفِكَ حَقيرٌ، خابَ الْوافِدُونَ عَلى‏

شريفى در جنب شرفت پست است، آنان كه به‏غير حضرتت روآورده‏اند

غَيْرِكَ، وَ خَسِرَ الْمُتَعَرِّضُونَ اِلاّ لَكَ، وَ ضاعَ الْمُلِمُّونَ

نوميد شدند، و آنان كه جز وجود تو خواسته‏اند به خسران نشستند، وآنان كه به درگاه غير تو شدند

اِلاّ بِكَ، وَ اَجْدَبَ الْمُنْتَجِعُونَ اِلاّ مَنِ انْتَجَعَ فَضْلَكَ،

به تباهى رسيدند، و جز آنان كه فضل تو را طالب شدند تهيدست ماندند.

بابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرّاغِبينَ، وَ جُودُكَ مُباحٌ لِلسّآئِلينَ، وَ اِغاثَتُكَ

درِ رحمتت براى تمام خواهندگان باز، و عطايت براى گدايان رايگان، و فريادرسيت قَريبَةٌ مِنَ الْمُسْتَغيثينَ، لا يَخيبُ مِنْكَ الْامِلُونَ، وَ لا يَيْاَسُ

به فريادخواهان نزديك است، آرزومندان از تو نوميد نمى‏شوند، و درخواست كنندگان

مِنْ عَطآئِكَ‏الْمُتَعَرِّضُونَ، وَ لا يَشْقى‏ بِنَقِمَتِكَ‏الْمُسْتَغْفِرُونَ.

از عطايت محروم نمى‏شوند، و مستغفران از عذاب تو تيره‏بخت نمى‏گردند،

رِزْقُكَ مَبْسُوطٌ لِمَنْ عَصاكَ، وَ حِلْمُكَ مُعْتَرِضٌ لِمَنْ ناواكَ،

سفره روزيت براى عاصيان پهن است، و بردباريت شامل دشمنانت نيز مى‏گردد،

عادَتُكَ الْاِحْسانُ اِلى‏ الْمُسيئينَ، وَ سُنَّتُكَ الْاِبْقآءُ عَلَى

عادتت احسان به بدكاران است، و سنّتت رحمت بر

الْمُعْتَدينَ، حَتّى‏لَقَدْ غَرَّتْهُمْ اَناتُكَ عَنِ الرُّجُوعِ، وَ صَدَّهُمْ

تجاوزكاران، تا جائى‏كه مدارايت اينان را از بازگشت به تو غافل نموده، و مهلت دادنت ايشان را

اِمْهالُكَ عَنِ النُّزُوعِ، وَ اِنَّما تَاَنَّيْتَ بِهِمْ لِيَفيئُوا اِلى‏ اَمْرِكَ،

از خوددارى از گناه بازداشته، حال آنكه تنها تو با آنان بردبارى كرده‏اى تا به فرمانت بازآيند،

وَ اَمْهَلْتَهُمْ ثِقَةً بِدَوامِ مُلْكِكَ، فَمَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ السَّعادَةِ

و از آن رو به آنان مهلت داده‏اى كه اطمينان به دوام سلطنتت دارى، پس آن‏كه اهل سعادت بود

خَتَمْتَ لَهُ بِها، وَ مَنْ كانَ مِنْ اَهْلِ الشَّقاوَةِ خَذَلْتَهُ لَها،

فرجام كارش را به سعادت بردى، و هر كه تيره‏بخت بود به تيره‏بختى‏اش واگذاشتى،

كُلُّهُمْ صآئِرُونَ اِلى‏ حُكْمِكَ، وَ اُمُورُهُمْ ائِلَةٌ اِلى‏ اَمْرِكَ،

همه سر به فرمان حكم حضرتت خواهند داشت، و بازگشت كارشان به‏سوى فرمان تو خواهد بود، لَمْ يَهِنْ عَلى‏ طُولِ مُدَّتِهِمْ سُلْطانُكَ، وَ لَمْ يَدْحَضْ لِتَرْكِ

پادشاهيت با مهلت طولانيى كه به آنان مى‏دهى سستى نپذيرد، و از تأخير محاكمه ايشان

مُعاجَلَتِهِمْ بُرْهانُكَ، حُجَّتُكَ قآئِمَةٌ لاتُدْحَضُ، وَ

برهان و حجتت ازميان نرود. حجتت استوار و پابرجاست و باطل نگردد، و

سُلْطانُكَ ثابِتٌ لا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدّآئِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ،

سلطنت ثابت است آن‏سان كه زوال نپذيرد، پس واى بر آن كه از تو روى برتابد،

وَالْخَيْبَةُالْخاذِلَةُ لِمَنْ خابَ مِنْكَ، وَالشَّقآءُ الْاَشْقى‏ لِمَنِ اغْتَرَّ

و نوميدى ذلّت‏بار از آن كسى است كه ازتو نوميد گشته، بدترين تيره‏بختى‏ها براى كسى است كه به تو

بِكَ، ما اَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فى عَذابِكَ! وَ ما اَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فى

مغرور شده، چه عذاب‏هاى دردناكى كه خواهد چشيد! و چه اندازه سرگردانى درازى در عذابت

عِقابِكَ! وَما اَبْعَدَ غايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ! وَ ما اَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ

خواهد داشت، و آرزوى گشايش از اين كس چه دور است! و نوميدى او براى سهولت خروج از عذابت بسيار!

الْمَخْرَجِ! عَدْلاً مِنْ قَضآئِكَ لاتَجُورُ فيهِ، وَ اِنْصافاً مِنْ

تمام اينها براساس عدل در قضاى غيرجائرانه تو، و از سر انصاف در حكم

حُكْمِكَ لاتَحيفُ عَلَيْهِ، فَقَدْ ظاهَرْتَ الْحُجَجَ، وَ اَبْلَيْتَ

غيرظالمانه توست. چرا كه پى در پى اتمام حجت نمودى، و آنچه سزاوار اندرز و ارشاد بود

الْاَعْذارَ، وَ قَدْ تَقَدَّمْتَ بِالْوَعيدِ، وَ تَلَطَّفْتَ فِى التَّرْغيبِ،

بيان داشتى، و تهديدت را اعلام فرمودى، و با لطف و محبت ترغيب به حقايق نمودى، وَ ضَرَبْتَ الْاَمْثالَ، وَ اَطَلْتَ الاِْمْهالَ، وَ اَخَّرْتَ وَ اَنْتَ

و براى بيدارى مردم مثلهاآوردى، و به آنان مهلتِ طولانى دادى، و كيفر را به تأخير انداختى در صورتى كه

مُسْتَطيعٌ لِلْمُعاجَلَةِ، وَ تَاَنَّيْتَ وَ اَنْتَ مَلى‏ءٌ بِالْمُبادَرَةِ،

بر شتاب در عذاب توانا بودى، و مدارا نمودى در حالى كه قدرت بر عجله داشتى،

لَمْ‏تَكُنْ اَناتُكَ عَجْزاً، وَ لا اِمْهالُكَ وَهْناً، وَ لا اِمْساكُكَ غَفْلَةً،

مدارايت از روى ناتوانى، و مهلت دادنت از باب سستى، و خودداريت از باب غفلت،

وَ لاَ انْتِظارُكَ مُداراةً، بَلْ لِتَكُونَ حُجَّتُكَ اَبْلَغَ، وَ كَرَمُكَ

و به‏تأخير انداختنت از روى‏مدارا و سازش نبوده،بلكه به اين خاطر است كه حجتت‏رساتر، و بزرگواريت

اَكْمَلَ، وَ اِحْسانُكَ اَوْفى‏، وَ نِعْمَتُكَ اَتَمَّ، كُلُّ ذلِكَ كانَ

كاملتر، و احسانت فراگيرتر، و نعمتت تمامتر باشد، تمام اينها

وَ لَمْ تَزَلْ، وَ هُوَ كآئِنٌ وَ لاتَزالُ، حُجَّتُكَ اَجَلُّ مِنْ اَنْ تُوصَفَ

بوده و هست و خواهد بود، و حجت تو برتر از آن است كه به‏طور كامل وصف شود،

بِكُلِّها، وَ مَجْدُكَ اَرْفَعُ مِنْ اَنْ يُحَدَّ بِكُنْهِهِ، وَ نِعْمَتُكَ اَكْثَرُ

و برزگى تو والاتر از آن است كه كسى به كنهش برسد، و نعمتت بيش

مِنْ اَنْ تُحْصى‏ بِاَسْرِها، وَ اِحْسانُكَ اَكْثَرُ مِنْ اَنْ تُشْكَرَ

از آن است كه همه‏اش به‏شماره درآيد، و احسانت بيش از آن است كه كسى كمترين آن را

عَلى‏ اَقَلِّهِ، وَ قَدْ قَصَّرَ بِىَ السُّكُوتُ عَنْ تَحْميدِكَ، وَ فَهَّهَنِى

شكرآرد، و اكنون نبودن زبان سخن مرا از ادامه سپاست ناتوان ساخته، و زبان تمجيدم الاِْمْساكُ عَنْ تَمْجيدِكَ، وَ قُصاراىَ الاِْقْرارُ بِالْحُسُورِ

از كار افتاده، و نهايت قدرتم آن است كه به درماندگى اقرار كنم

لارَغْبَةً - ياا اِلهى - بَلْ عَجْزاً. فَها اَنَا ذا اَؤُمُّكَ بِالْوِفادَةِ، وَ

نه از سر رغبت به‏كوتاهى در ستايش تو -اى پروردگار من بلكه از باب ناتوانى. اينك منم كه به‏درگاهت روى آورده‏ام،

اَسْئَلُكَ حُسْنَ الرِّفادَةِ، فَصَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِهِ، وَ اسْمَعْ

و از حضرتت توقع پذيرايى نيك دارم، پس بر محمد و آلش درود فرست، و رازم را

نَجْواىَ، وَ اسْتَجِبْ دُعآئى، وَ لا تَخْتِمْ يَوْمى بِخَيْبَتى،

بشنو، و دعايم را مستجاب كن، و روزم را به نااميدى و تهيدستى به شب مرسان،

و لاتَجْبَهْنى بِالرَّدِّ فى مَسْئَلَتى،وَاَكْرِمْ مِنْ عِنْدِكَ مُنْصَرَفى،

و در دريوزگيم دست ردّ به سينه‏ام مزن، و رفتنم را از پيشگاهت،

وَ اِلَيْكَ مُنْقَلَبى، اِنَّكَ غَيْرُ ضآئِقٍ بِما تُريدُ، وَلاعاجِزٍ عَمّا

و بازگشتم را به حضرتت گرامى‏دار، زيرا در آنچه بخواهى دچار مضيقه نمى‏شوى، و در برابر خواسته‏ها

تُسْئَلُ، وَ اَنْتَ عَلى‏ كُلِّ - شَىْ‏ءٍ قَديرٌ، وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ

ناتوان نمى‏باشى، و بر هر چيزى قدرت دارى، و هيچ حول و قوه‏اى

اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ.

جز به دست خداى بزرگ نيست.