مبحث هفتاد و نهم طرح صالحین: «رحلت پیامبر اسلام(ص)، شهادت امام حسن(ع) و امام رضا(ع)»

بسم الله الرحمن الرحیم

به حضرت گفته شد: اولین آنها گرسنگى است و اینکه نیازمندان را بر خود و خانواده ات مقدم دارى ! پیامبر عرضه داشت : قبول کردم و راضى شدم و تسلیم شدم و توفیق و صبر از شماست ، اما دومى : تکذیب و ترس شدید و فداکردن خون خود در جنگ با کفار با مال و جان خود و صبر بر مصیبتهائى که به شما مى رسد از آنها، و از منافقین که موجب مجروح و دردمندى شما در عملیات جنگى مى شود.
پیامبر عرضه داشت : خدایا پذیرفتم و راضى شدم و تسلیم گردیدم و توفیق صبر از شماست ، و اما سومى آنها امورى است که اهل بیت تو بعد از تو به آن مبتلا مى شوند، اما برادرت على ، از امت تو به او بدگوئى و فشار و توبیخ ، و محرومیت و انکار حق و ستم میرسد، و در آخر آن هم کشته میشود، پیامبر عرضه داشت : خدایا قبول کردم و راضى شدم و توفیق و صبر از شماست ، (سپس خطاب آمد) اما دختر شما، مورد ستم قرار می گیرد و محروم مى شود از حقى که تو به او مى دهى ( فدک ) و او را در حالى که باردار است مى زنند، بر او و حریم او و منزل او بى اجازه وارد مى شوند، آنگاه به ذلت و اهانت دچار مى شود و هیچکس را نمى یابد که جلوگیر باشد، و در اثر ضربه اى که بر او وارد می شود آنچه در شکم دارد سقط مى کند و بخاطر همان ضربه از دنیا مى رود، پیامبر عرضه داشت : انا لله و انا الیه راجعون ، خدایا قبول کردم و تسلیم شدم و توفیق و صبر از شماست ، (سپس خطاب آمد) براى فاطمه از برادرت دو پسر خواهد بود، که یکى از آنها با دسیسه کشته مى شود، او را غارت کرده و مورد حمله قرار مى گیرد، این کار را امت تو با او مى کنند، پیامبر عرضه داشت : خدایا قبول کردم و تسلیم شدم ، انا لله و انا الیه راجعون و از توست توفیق و صبر، (سپس خطاب آمد) و اما پسر دیگر او، امت تو او را براى جهاد دعوت مى کنند، اما او را با شکنجه مى کشند، فرزندانش و هر که با او است از خانواده اش کشته مى شوند، حرم او را غارت مى کنند، از من (خداوند) کمک مى خواهد ولى حکم من صادر شده به شهادت براى او و همراهان او.