یاد مرگ
امام حسین (ع) :
"
عباداللهّ! فلو کان ذلک قصر مرماکم و مدى مظعنکم کان حَسْبُ العامل شغلْاً یستفرغ علیه احزانه و یذهلَهُ عن دنیاه و یکثر نصَبهَُ
لطلب الخلاص منه، فکیف و هو بعد ذلک مرُتْهَنٌِ باکتسابه مسُتوَقفٌِ على حسابه لاوزیر له یمنعه و لاظهیر عنه یدفعه
«
و یومئذ لاینَفْعَُ
نفَسْا ایمانهُا لمَْ تکَنُْ امنَتَْ منِْ قبَلُْ او کسََبتْ فى ایمانهِا خَیرْا قلُِ انتْظَِروُا اناَّ منُتْظَِروُنَ»
"
"
اى بندگان خدا! اگر همین دنیا نهایت و غایت پرتاب شما بود و آخر سفر شما بود. اگر همین دنیا بود و دست مرگ؛ براى دل
مشغولى کسى که مى خواهد کارى بکند همین کافى بود که اندوه ها را بر او بریزد و او را از دنیا به عمل وا دارد و رنج او را براى خلاصى
از مرگ زیاد سازد. پس چه خواهد کرد و چگونه خواهد بود، کسى که پس از مرگ و جدایى در گرو کارهاى خویش است و در مواقف
قیامت به حساب و بازرسى نگه داشته مى شود. نه کمکى براى اوست که جلوگیرش باشد و نه پشتیبانى که از او دفاع نماید و نه
فرصتى که خودش اقدامى بنماید و تدارکى ببیند که در آن روز ایمان کسى که از پیش ایمان نیاورده و یا در ایمانش کار خوبى انجام
نداده، براى او کار سازى و سودى ندارد؛ منتظر باشید ما نیز انتظار مى کشیم: انتظروا اناّ منتظرون.
"
(تحف العقول، ص 239)