بسمه تعالی
ختم آنلاین زیارت عاشورا در روز چهاردهم ماه صفر
حدیثی از امام حسین(ع)
مردى آمد خدمت امام حسين عليه السلام و گفت مردى گناهكارم و نمى توانم از گناه خودارى كنم مرا موعظه كنید.
امام حسین عليه السلام در پاسخ فرمودند:
پنج كار انجام بده بعد هر چه خواستى گناه كن:
1 ـ روزى خدا را نخور هر چه مىخواهى گناه كن؛
2 ـ از حكومت و سرپرستى خدا خارج شو، هر چه دلت مىخواهد انجام ده؛
3 ـ جايى را انتخـاب كن كه خـدا تـو را نبيند بعـد هر چه مىخواهى گناه مرتكب شو؛
4 ـ زمانى كه عزرائيل آمد روح ترا از بدنت بگيرد او را از خودت دور كن هر چه خواستى انجام بده؛
5 ـ وقتىكه مالك جهنم خواست تو را وارد آتش كند وارد نشو بعد هرگناهى كه مىخواهى انجام ده .
سایر وقایع:
1-شهادت محمد بن ابى بکر در سال 38 ه.ق
محمد بن ابی بکر، یکی از یاران باوفای امیرمؤمنان (علیه السلام)در مصر به شهادت رسید. مادرش اسماء بنت عمیس، پس از ابوبکر با حضرت امیر(علیه السلام) ازدواج کرد. محمد در دامان پرمهر علوی تربیت یافت و از کودکى در خانه امیرمؤمنان علیه السلام پرورش یافت و مرام و منش على (علیه السلام) را به شایستگى آموخت.
او از اصحاب خاص مولاى متقیان علی (علیه السلام) بود و در حوادث گوناگون حیات آن حضرت در کنار ایشان چون فرزندى دلسوز و مریدى باوفا حضور داشت. به ویژه در جنگ جمل، در رکاب امیرمؤمنان (علیه السلام) بود و تلاشهاى بسیارى کرد تا خواهرش عایشه را از این فتنه بر حذر دارد؛ اما سودى نداشت.
نامه نگارىهاى او براى معاویه مبنى بر حقانیت امیرمؤمنان على (علیه السلام) و دفاع از حضرت در کتابهای تاریخى موجود است که همه، حاکى از ارادت و معرفت او نسبت به خاندان نبوت(علیهم السلام) مىباشد.
محمد بن ابى بکر از سوى امیرمؤمنان(علیه السلام) پس از این که «قیس» نتوانست امارت مصر را سامان بخشد به حکومت آنجا منصوب شد. همزمان معاویه نیز عمروعاص را به حکومت مصر منصوب کرد و او را به آن جا فرستاد.
محمد بن ابی بکر در تلاش براى سامان بخشیدن به اوضاع مصر بود؛ ولى دسیسههاى عمروعاص از یک سو و اعتراض و شورش مردم که از جانب عمروعاص تحریک شده بودند از سوى دیگر، باعث شد تا این سردار رشید نتواند در برابر سپاه عمروعاص مقاومت کند و در
نتیجه شکست خورد.
محمد را در محلى به نام « کوم شریک» در حوالی مصر محاصره کردند و پس از دستگیرى، ناجوانمردانه در پوست حمارى کردند و آتش زدند.(17)
امیرمؤمنان(علیه السلام) پس از شنیدن خبر شهادت دلخراش او به شدت محزون شدند و تأسف خوردند. بى تابى امیرمؤمنان(علیه السلام) در فراق او در خطبه 68 نهجالبلاغه آمده است:
« از زمانى که وارد این جنگ شدم (جنگ با معاویه) براى هیچ کشتهاى مثل محمد محزون نشدم؛ همانا محمد فرزند همسرم و مانند اولاد من بود و با من به نیکویى رفتار مىکرد».(18)
سایر وقایع:
17. مرآه الجنان: یافعی: ج 1، ص 87.
18. نهج البلاغه: ترجمه ی شهیدی: خطبه 68.