سرمقاله امروز روزنامه قدس: مذاکره؛ ابزاري هدفمند يا هدفي ابزاري
دوشنبه 16 شهریور 1388 4:21 PM
اما اين نکته هم وجود دارد که در عرصه پر پيچ و خم و دهليزهاي هزار توي فعاليتهاي سياسي با هدفهاي متفاوت، مذاکره همواره در مقام مکانيسم اجرايي حصول به قدرت يا توان ملي بيشتر به کار نمي رود؛ بلکه از «جنبه اثباتي» خارج شده و با پذيرش «محتواي سلبي» زمينه بروز فضاي مناسب براي تحت فشار قرار دادن رقيب يا اتلاف انرژي و زمان کشي در برابر رقيب يا رقباي طرف مذاکره است.
پنجشنبه گذشته فرانکفورت ميزبان گروه 1 + 5 بود و نشست مقدماتي خود را پيش از اجلاس سازمان ملل در نيويورک برگزار کرد. اگر چه «ينس پلوئتنر» سخنگوي وزارت خارجه آلمان اعلام کرد اين نشست تنها در سطح کارمندان عالي رتبه دولتي برگزار خواهد شد، اما در فضاسازي کنوني پيرامون پرونده هسته اي ايران، نبايد اهميت آن را ناديده گرفت. در همين فضاست که با وجود اعلام آمادگي ايران براي شروع مجدد مذاکرات، در ادبيات قشقاوي سخنگوي وزارت خارجه ايران و صحبتهاي اخير جليلي دبير شوراي امنيت در اين مورد، «اريک شواليه» اصطلاح ديگري را وارد ادبيات پرونده هسته اي ايران مي کند و مدعي مي شود ايران تاکنون از وارد شدن به «مذاکرات جدي» درباره برنامه هسته اي اش خودداري کرده است. از سوي ديگر، زماني که بحث در باب پرونده هسته اي ايران در ميان است، دبير شوراي امنيت ملي کشورمان بيان مي دارد: «جمهوري اسلامي ايران با اقتدار و بهره گيري از ظرفيتهاي ملي و منطقه اي خود، آماده همکاري براي رفع نگرانيهاي مشترک در عرصه بين المللي است.»
استخدام اين واژگان از سوي هر دو طرف نمايانگر نبود اعتماد دو جانبه از سوي کنشگران به يکديگر در به کارگيري واژه «مذاکره» است. اين ديدگاه، نمايشگر اين معناست که ايران کاربرد واژه مذاکره از سوي غربي ها را در راستاي اعمال فشار بيشتر بر خود ارزيابي مي کند و از اين جهت در منطق خويش عملکرد قبلي غربي ها را در چند سال گذشته، مبين و تأييد کننده اين معنا مي داند و ادله محکمي را نيز در اين باب ارائيه مي کند. به همين نسبت، غربي ها نيز کاربرد مفهوم مذاکره از سوي ايران را در مسير اتلاف انرژي و زمان براي غرب در جهت برخورد با ايران به شمار مي آورند. جالب اين است که آنها نيز با تکيه بر مباني منطقي خويش، رفتار گذشته ايران را در اين زمينه، مورد تأکيد قرار داده و ادله اي قابل اعتنا در اين زمينه فراهم ساخته اند.
در چنين فضاي گفتماني است که «مذاکره» نه وسيله اي براي حل و فصل مسأله موجود، بلکه هدفي ابزاري براي حصول به هدف غايي به شمار مي آيد و در عين دارا بودن «آرايش شکلي» قابل قبول، از «آرايش محتوايي» اصيل تهي مي گردد.
به همين واسطه است که هر کدام از طرفين «نيمه خالي» يا «نيمه پر» گزارشهاي البرادعي را مي بينند و با دريچه نظر سياسي و غير حقوقي، به تجزيه و تحليل آن اقدام مي کنند. مذاکره، صنعت و يا بهتر بگوييم مکانيسمي هدفمند است که در مقام ابزاري کارآمد براي حصول به هدفهاي ملي به کار مي رود. اگر اين معنا تحت تأثير حاشيه هاي خواسته و ناخواسته، خود پرداخته يا ديگر ساخته و... از اين هويت خالي شود و به هدفي ابزاري انتقال هويت يابد، اين امکان را فراهم مي آورد که در نهايت به ضد خود تبديل شود و ضريب رو در رويي را در آينده افزايش بخشد.