0

گویی از روز ازل این صحنه بازیگر نداشت "شعر"

 
ali120
ali120
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1392 
تعداد پست ها : 81
محل سکونت : سمنان

گویی از روز ازل این صحنه بازیگر نداشت "شعر"
یک شنبه 27 بهمن 1392  10:25 PM

 

سال ها دل غرق آتش بود و خاکستر نداشت

بازکردم این صدف را بارها ، گوهر نداشت …

از تهیدستی قناعت پیشه کردم سال ها

زندگی جز شرمساری مایه ای دیگر نداشت

هرکجا رفتم به استقبالم آمد بی کسی

عشق در سودای خود چیزی از این بهتر نداشت

بارها گفتی ولی از ابتدای عاشقی

قصه سرگشتگی‌هایت مگر آخر نداشت

سال‌ها بر دوش حسرت‌ها کشیدم بار عشق

هیچ دستی این امانت را ز دوشم برنداشت

کاش می‌آمد و می‌دیدم که از خود رفته ام

آنکه عاشق بودنم را یک نفس باور نداشت

آسمان یک پرده از تقدیر را اجرا نکرد

گویی از روز ازل این صحنه بازیگر نداشت

ناله ما تا به اوج کبریا پرواز کرد

گرچه این مرغ قفس پرورده بال و پر نداشت . . .

 

 

"A_A"

تشکرات از این پست
fateme74
دسترسی سریع به انجمن ها