ردیف 23
(آيه 141)- در اين آيه به يكى ديگر از نتايج طبيعى شكست جنگ احد اشاره شده است و آن اين كه اين گونه شكستها نقاط ضعف و عيوب جمعيتها را آشكار مىسازد و وسيله مؤثرى است براى شستشوى اين عيوب، قرآن مىگويد:
«خدا مىخواست در اين ميدان جنگ، افراد با ايمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد و كافران را تدريجا نابود سازد» (وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ).
(آيه 142)- در اين آيه قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحيح يك اشتباه فكرى مسلمانان اقدام مىكند و مىگويد: «آيا شما چنين پنداشتيد كه بدون برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 334
جهاد و استقامت در راه خدا مىتوانيد در بهشت برين جاى گيريد (شما گمان كرديد داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است؟) در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ).
(آيه 143)- بعد از جنگ بدر و شهادت پرافتخار جمعى از مسلمانان عدهاى در جلسات مىنشستند و پيوسته آرزوى شهادت مىكردند كه اى كاش اين افتخار در ميدان بدر نصيب ما نيز شده بود، مطابق معمول در ميان آنها جمعى صادق بودند و عدهاى متظاهر و دروغگو، اما چيزى طول نكشيد كه جنگ وحشتناك احد پيش آمد، مجاهدان راستين با شهامت جنگيدند و شربت شهادت نوشيدند و به آرزوى خود رسيدند اما جمعى از دروغگويان هنگامى كه آثار شكست را در ارتش اسلام مشاهده كردند از ترس كشته شدن فرار كردند، اين آيه آنها را سرزنش مىكند، مىگويد: «و شما تمنّاى مرگ (و شهادت در راه خدا) را پيش از آن كه با آن رو برو شويد مىكرديد، سپس آن را با چشم خود ديديد در حالى كه به آن نگاه مىكرديد» و حاضر نبوديد به آن تن در دهيد، چقدر ميان گفتار و كردار شما فاصله است! (وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ).
(آيه 144)
شأن نزول:
اين آيه نيز ناظر به يكى ديگر از حوادث جنگ احد است و آن اين كه: در همان حال كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بتپرستان به شدت شعلهور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت: محمّد را كشتم ... محمّد را كشتم ...!
جمعى كه اكثريت را تشكيل مىدادند به دست و پا افتاده و از ميدان جنگ به سرعت خارج مىشدند، اما در مقابل آنها اقليتى فداكار و پايدار همچون على عليه السّلام و أبو دجانة و طلحة و بعضى ديگر بودند كه بقيه را به استقامت دعوت مىكردند.
آيه در اين مورد نازل گرديد و دسته اول را سخت نكوهش كرد.
برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 335
تفسير:
فرد پرستى ممنوع- مسأله فرد پرستى يكى از بزرگترين خطراتى است كه مبارزات هدفى را تهديد مىكند، وابستگى به شخص معين اگر چه پيامبر خاتم باشد مفهومش پايان يافتن كوشش و تلاش براى پيشرفت، به هنگام از دست رفتن آن شخص است و اين وابستگى يكى از نشانههاى بارز عدم رشد اجتماعى است.
قرآن در آيه مورد بحث با صراحت مىگويد: «محمّد تنها فرستاده خداست، پيش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنيا رفتند آيا اگر او بميرد يا كشته شود بايد شما سير قهقرايى كنيد؟ و به آيين بت پرستى باز گرديد»؟ (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ).
سپس مىفرمايد: «آنها كه عقبگرد كنند و به دوران كفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زيان مىرسانند نه به خدا» (وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً).
زيرا با اين عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مىسازند بلكه آنچه را به دست آوردهاند نيز به سرعت از دست خواهند داد.
در پايان آيه به اقليتى كه در جنگ احد على رغم همه مشكلات و انتشار خبر شهادت پيغمبر، دست از جهاد برنداشتند اشاره كرده و كوششهاى آنها را مىستايد و آنها را به عنوان شاكران و كسانى كه از نعمتها در راه خدا استفاده كردند معرفى مىكند مىگويد: «خداوند اين شاكران را پاداش نيك مىدهد» (وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ).
(آيه 145)- همان طور كه گفتيم شايعه بىاساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مىخواستند از اسلام هم برگردند، در اين آيه مجددا براى تنبيه و بيدارى اين دسته مىفرمايد: «مرگ به دست خدا و فرمان اوست و براى هر كس اجلى مقرّر شده است كه نمىتواند از آن فرار كند» (وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا).
بنابراين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مىنوشيد چيزى جز انجام برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 336
يافتن يك سنت الهى نبود.
از سوى ديگر فرار از ميدان جنگ نمىتواند از فرا رسيدن اجل جلوگيرى كند همانطور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمىاندازد.
در پايان آيه مىفرمايد: سعى و كوشش انسان هيچ گاه ضايع نمىشود «اگر هدف كسى تنها نتيجههاى مادى و دنيوى باشد (و همانند بعضى از رزمندگان احد تنها به خاطر غنيمت تلاش كند) بالاخره بهرهاى از آن به دست مىآورد اما اگر هدف عاليتر بود، و كوششها در مسير حيات جاويدان و فضايل انسانى به كار افتاد، باز به هدف خود خواهد رسيد» (وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها).
بنابراين، حالا كه رسيدن به دنيا يا آخرت هر دو نيازمند به كوشش است، پس چرا انسان سرمايههاى وجودى خود را در مسير دوم كه يك مسير عالى و پايدار است به كار نيندازد؟
سپس بار ديگر تأكيد مىكند كه «پاداش شاكران را به زودى خواهيم داد» (وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ).
(آيه 146)- مجاهدان پيشين! به دنبال حوادث احد با يادآورى شجاعت و ايمان و استقامت مجاهدان و ياران پيامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداكارى و پايدارى تشويق مىكند و در ضمن آن دستهاى را كه از ميدان احد فرار كردند سرزنش مىنمايد و مىگويد: «پيامبران بسيارى بودند كه خدا پرستان مبارزى در صف ياران آنها قرار داشتند، آنها هيچ گاه در برابر آنچه (از تلفات سنگين و جراحات سخت) در راه خدا به آنان مىرسيد سست نشدند و ناتوان نگرديدند و تن به تسليم ندادند» (وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا).
«بديهى است خداوند هم، چنين افرادى را دوست دارد كه دست از مقاومت برنمىدارند» (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ).
(آيه 147)- آنها به هنگامى كه احيانا بر اثر اشتباهات يا سستىها، يا برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 337
لغزشهايى گرفتار مشكلاتى در برابر دشمن مىشدند، به جاى اين كه ميدان را به او بسپارند و يا تسليم شوند و يا فكر ارتداد و بازگشت به كفر در مغز آنها پيدا شود، روى به درگاه خدا مىآوردند و «گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا! گناهان ما را ببخش، و از تندرويهاى ما در كارها صرف نظر كن، قدمهاى ما را استوار بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان»! (وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).
(آيه 148)- آنها با اين طرز تفكر و عمل به زودى پاداش خود را از خدا مىگرفتند «لذا خداوند هم پاداش اين جهان كه فتح و پيروزى بر دشمن بود و هم پاداش نيك آن جهان را به آنها داد» (فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ).
و در پايان آيه آنها را جزء نيكوكاران شمرده و مىفرمايد: «خدا نيكوكاران را دوست دارد» (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ).
(آيه 149)- اخطارهاى مكرر! بعد از پايان جنگ احد دشمنان اسلام با يك سلسله تبليغات مسموم كننده در لباس نصيحت و دلسوزى تخم تفرقه در ميان مسلمانان مىپاشيدند و آنها را نسبت به اسلام بدبين مىكردند در اين آيه به مسلمانان اخطار مىكند و از پيروى آنها بر حذر مىدارد و مىگويد: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر از كفار پيروى كنيد شما را به عقب بر مىگردانند (و پس از پيمودن راه پرافتخار تكامل معنوى و مادى در پرتو تعليمات اسلام) به نقطه اول كه نقطه كفر و فساد بود سقوط مىدهند و در اين موقع بزرگترين زيانكارى دامنگير شما خواهد شد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ).
چه زيانى از اين بالاتر كه انسان اسلام را با كفر، و سعادت را با شقاوت، و حقيقت را با باطل معاوضه كند.
(آيه 150)- در اين آيه تأكيد مىكند كه «خدا پشتيبان و سر پرست شماست و او بهترين ياوران است» (بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ).
ياورى است كه هرگز مغلوب نمىشود و هيچ قدرتى با قدرت او برابرى برگزيده تفسير نمونه، ج1، ص: 338
ندارد در حالى كه ياوران ديگر ممكن است گرفتار شكست و نابودى شوند.