انتظار،عاشوراوامام زمان(عج)
سه شنبه 17 بهمن 1391 2:15 PM
مقدمه:
عاشورا تابلويي است به وسعت انديشه عرفان كه هر كس از منظري و به فرا خود ظرفيت وجودي خود ميتواند از آن بهرهمند شود. ما نيز از روزني و يا پيمانهاي فقيرانه بر ساحل اين اقيانوس سرخ بيكران و ناپيدا گام نهادهايم. تا شايد ساقي كوثر باده پيماي عشق بر اين مسكين نظري افكند و قطرهاي از خم شهادت در كام خشكيده بچكاند و قلب مرده را حياتي دوباره بخشد كه يأس از جنود ابليس است. درك فرهنگ انتظار تابعي از انس با فرهنگ عاشورا است. آنكه با عاشورا آشنا نيست چگونه ميتواند با انتظار آشنا شود انتظار براي چه پاسخ چرايي انتظار در عاشورا است. و منتظر واقعي كسي است كه از كربلا عبور كرده باشد كه كربلائيان نخستين منتظرانند مانند خون حسين(ع) هنوز و هميشه تاريخ در رگهاي شيعه جوشان است و كسي را كه اين خون در رگ نيست منتظر تنوان خواند چه ميگويم كه شيعه نيست عاشورا و انتظار حسين و مهدي(عج) دو رويا هستند اما دو روياي صادقه كه يكي تعبير شده است و ديگر به زودي بافرج وجود مقدسش تعبير خواهد شد نام نخست حسين(ع) شورآفرين است و نام ديگري مهدي(عج) – جهت بخش بارالها ما را عاشورايي كن. يا منتظر هر دو يكي است. هر چند دريغ است كه عنان تلم از كف توسن عشق ربوده و به دست بيكفايت عقل سپارم اما چه ميشود كه در عصر توسعه به سر ميبريم و يا براي معرفي آسمان از آئنه غبارآلود زمين مددي سازيم بارالها پرودگارا معبود را هر چه زودتر صبح عشق را برسان و توفيقي ده تا دولت كربلا و انتظار را دريابيم. عصري كه به جاي سخن از خاك فرياد ربالارب بر زبانها نخواهد بود و جز هوس توسعه عشق هوسي در سرها نه اصلاً سر نه و اصلاً سر نه كه حسين آموخت. با تن بيسر هم ميتوان در بيابان بلا سجده كرد و نرد عشق باخت و تاريخ را عشق آلوده و سرخ نمود. خدايا فرج كربلايي ما زا برسان كه كربلائيان را كاسه صبر لبريز است.
((هدف از نهضت عاشورا))
به موجب سخنان امام حسين(ع) هدف از نهضت عاشورا احياء دين و اصلاح امور اجتماعي مسلمين ميباشد.
1. در وصيتنامه حضرت آمده است كه: من براي خودسري و خوشگذراني فساد و ستمگري از مدينه خارج نشدم بلكه براي اصلاح امور امت جدم قيام نمودم ميخواهم امربهمعروف و نهياز منكر نمايم. پس برنامه و انگيزه قيام حضرت عبارت است از: اصلاح امور امت اسلامي امربهمعروف و نهيازمنكر احياي روش جدش پيامبر و پدرش عليبنابيطالب.
2. در نامهاي كه امام حسين(ع) براي بزرگان بصره نوشته است فرمود: من شما را به كتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) فرا ميخوانم كه به راستي سنت مرده و بدعت زنده شده است.
نهضت مقدس عاشورا داراي نتايجي است كه برخي از آنها اشاره ميشود:
الف: اداي وظيفه ديني در برابر حاكم فاسد كه در صورت عدم انجام وظيفه بر خداوند است كه او را با حاكم فاسد محضور نمايد.
ب: معرفي ماهيت كريه و زشت بنياميه.
ت: پيدايش نفرت عمومي عليه حكومت يزيد.
از همان روز يازدهم عاشورا به عنوان يك گروه از امربهمعروف و نهياز منكر در آمدند و تا پايان امر ماجرا هر جا كه بودند امربهمعروف و نهيازمنكر كردند آنها هرگز به صورت يك جمعيت شكست خورده درنيامدند آنها هم مثل خود ((اباعبدلله)) پايان كار را زنده ماندن يا كشته شدن ميدانستند. نميتوانستند كه بگويند مطلب اين بود كه چنين زنده بماند يا كشتهشدن ميدانستند. نميتوانستند كه بگويند مطلب اين بود كه چنين زنده بماند و به خلافت برسد يا حداقل در گوشهاي برود و زندگي كنند. پس حالا كه چنين كشته شد مطلب تمام شد نه آنها دنبال همان هدف حسيني بودند كشته شدن اباعبدلله از يك نظر براي آنان آغاز كار بود نه پايان كار و چقدر زيبا و جالب توجه است. وضع اهل پيغمبر و به راستي وقتي انسان زندگي اينها را تجزيه و تحليل ميكند در مقابل عظمت و زيبايي در مقابل اين همه قدرت روح اين همه ايمان و يقين در مقابل اين همه شجاعت روجي غرق حيرت ميشود و جز اينكه در مقابل اينها سر تعظيم فرود آورد كار ديگري نميتواند بكند. تا آخرين لحظه تبليغ كردند نهيازمنكر و امربهمعروف كردند و به اسلام دعوت كردند.
امربهمعروف و نهيازمنكر براي رسيدن به نتيجه است براي اين است كه نيرو را حفظكنيم و نتيجه بگيريم.
صاحب كتاب شريعت مكيالالمكارم در بخشي شباهتهاي حضرت به انبياء و ائمه در فصل سوم مينويسد. شباهت به حضرت سيدالشهدا امامحسين در امور بسيار شباهت دارد.
1. شدت و اهتمام در ياد كردن آنها در قرآن كريم و سنت پيغمبران و كتاب آسماني.
2. تمام پيامبران گذشته به گريستن براي امام حسين و پيروان مجالس سوگواري و گريستن پيش از شهادت آن جناب كه نظير اهتمام امامان گذشته است در دعا كردن براي فرج مولي و طلب ظهور بر آن بزرگوار پيش از وقوع غيبت.
3. شدت و اهتمام هر دو امام حسين و امام عصر در امربهمعروف و نهيازمنكر چنانچه سالار شهيدان ((حسينبيعلي)) اين امر ملاحظه و تقيه نكرد و اين از ويژگيهاي آن حضرت است ولي حضرت نيز همين طور است.
4. نبودن بيعت طاغوت زمان بر آن در كه در اوصاف امام حسين آمده است كه روز عاشورا به آن عرض شد: به حكم عموزادگانت سر فرودآور و فرمود: نه به خدا قسم دستم را از روي خواري و ذلت به شما ندهم و مانند بردگان فرار نميكنم. سپس فرمود: اي بندگان خدا من به پرودگار خود و پروردگار شما پناه بردم اگر قصد آزار و سنگساز مرا داريد به پرودگار خود شما پناه ميبرم. از هر متكبري كه به روز حساب ايمان نداشته باشد. امام حسين فرمود: مرگ در حال عزت بهتر از زندگي با ذلت است.
5. فرشتگان هر دو بزرگوار امام حسين و امام قائم به اذن خداوند متعال به آسمان بروند.
6. آرزوي اين كه اي كاش روز عاشورا بوديم تصميم به ياري كردن آن حضرت داشتن ثواب شهيد شدن با آن حضرت را دارد.
7. آرزوي بودن با امام قائم در زمان ظهور و قصد ياري كردن آن حضرت و جهاد با دشمنان نيز ثواب شهادت دارد. چنانچه درباره هر دو روايت آمده است.
8. امام حسين ترسناك از مدينه بيرون رفت در مكه نزول كرد و سپس به سوي كوفه حركت كرد.
حضرت حجت نيز همين اتفاق برايش ميافتد در جز صحيحي از امام ابوجعفرباقر(ع) آمده است. پس سفياني عدهاي را به مدينه ميفرستد و مهدي از آنجا به سوي مكه كوچ ميكند. به ارتش سفياني خبر ميرسد كه حضرت مهدي به مكه رفت و لشگري در تعقيب آن حضرت ميفرستد ولي به او نميرسند. تا اينكه ترسناك وارد مكه ميشود به جهان روش. موسيبنعمران لشگر سفياني در يبداء فرود آيد. پس منادي از جانب آسمان ندا ميكند اي يبداء اين گروه را نابود كن پس زمين آنها را فرو ميبرد و فقط 3 نفر از آنها باقي ميمانند كه خداوند صورتهايشان را به عقب برميگرداند و آنها از قبيله كلب هستند.
9. مصيبت بر آن دو سختترين مصيبتها است و در مصيبت امام حسين كه در گفتگوي آدم و جبرئيل آمده است كه گفت: بدانيد كه خداوند شما را حفظ ميكند از شر دشمنان ايمن ميدارد و شما محترمانه به حرم جدتان برخواهيد گشت. از اين ساعت به بعد بدبختي دشمنان شما است.
در روز عاشورا اباعبدلله نقطهاي را مركز قرار داده بود و حمله ميكرد اول جنگ تنبهتن عدهاي آمدند ولي تا آمدند اباعبدلله به آنها مهلت نداد به طوري كه رعب در دل دشمن قرار گرفت.
عمربنلعد گفت باكي داريد جنگ ميكنيد اين فرزند علي است اين فرزند همان كسي است كه عرب را كشت ميخواست تعصب عربيت را عليه حضرت تحريك كند. حمله را همه جانبه كنيد. اباعبدلله به هر طرف كه حمله ميكرد فرار ميكردند ولي مواظب بود كه از خيمهها دور شوند و نزديك نشوند غيرت حين نيز هست صبر و شجاع است صبورات راضي به رضاي الهي نيز هست مخلص است مولي غيرت امر هم هست غيرتش هم به او اجازه نميدهد كه زنده باشد و كسي نزديك حرم او بيايد. خدايا حسين هر چه نيروي روحي و جسمي دارد از تواست. اباعبدلله اجازه نداد كه جنگ از سوي خود و اصحابش شروع بشود. براي خيانت از تقوا بايستي امربهمعروف و نهيازمنكر را احيا كنيم و امربهمعروف و نهيازمنكر متقابلاً بايد ما را احيا كند و خواهدكرد در نهضت حسيني امربهمعروف و نهيازمنكر عملاً صورت گرفت وجود مقدس حسينبنعلي در اين نهضت عملاً يك امربهمعروف و نهيازمنكرات و از نظر شيعه بعد از شهادت اباعبدلله اهل بيت بزرگوار آن حضرت از بعد از روز عاشورا اصحابش را بيند در حالي كه سرهايشان از بدنهايشان جدا شده است و اين مقدار قوت قلب داشته باشد اين جريان خيلي عجيب است شوخي نيست جرياني كه هميشه اعجاب مرا برميانگيزد.
اباعبدلله در روز عاشورا چنان قدم برميداشت كه انگار آيندهاي روشن يعني آثار نواراني نهضت خودش را به چشم ميبيند. او شك نداشت كه با همين شهيد شدن پيروز ميشود. شك نكرد كه روز عاشورا پايان اين است كه بايد هر چه دارد در راه خدا بدهد يعني پايان كشت است و از عاشورا آغاز بهرهبرداري از اين نهضت است همانگونه كه همينطور نيز هست كه ما ميبينيم. ما ميبينيم كه كشته حسين(ع) همانا و بيدارشدن جنبشها و حركتها و همدرديها و همدليها و طغيانها عليه دستگاه اموي همان اولين كسي كه اين كار را كرد يك زن بود زن يكي از لشگر كفار در عصر عاشورا وقتي ديد كه لشگر ميخواهد به طرف خيمه هاي حرم حسينبنعلي برود و حمله كند دويد و چوب خيمهاي را برداشت و در جلوي خيمه ايستاد و اهل قبيله خويش را صدا كرد در جايي اباعبدلله با اهل بيتش واداع ميكند كه ديگر احدي از كسانش زنده نبود آن وداع هم خيلي جانسوز و جانگداز است. فرصت را مغتنم شمرد و بار ديگر زنها و بچهها را جمع كرد اين حالت شكوه و جلال روح حسينبنعلي پيدا ميشود اول فرمود: اهل بيت من خودتان را آماده سختيها كنيد و ميخواست روح آنها را آماده كند از اين ساعت شما سختي و شدت ميبينيد ولي ذلت نخواهيد ديد.
امر به معروف و نهي از منكر:
يعني آن دين است روح امربهمعروف و نهيازمنكر اين است لزوم استفاده از هر وسيلهاي شروع براي پيشرو اهداف اسلامي. اين اصل كه از اركان تعليمات اسلامي يكي از اركاني است كه به نصر صريح متون اسلامي و گفته پيغمبر اكرم: اگر از بين برود تمام تعليمات اسلامي از بين رفته است. اگر اين اصل مسنوج شود جامعه اسلامي به صورتي كه بايد وجود داشته باشد هرگز وجود نخواهد داشت.
به گفته پيغمبر اكرم(ص):
امربهمعروف و نهيازمنكر تمام شما مسلمانان به منزله حافظ و نگهبانان و شبان ديگران هستيد و تمام شما نسبت به خودتان مسئول هستيد يعني ايجاد نوعي تعهد تمام افراد مسلمانان و مسئوليت مشترك ميان افراد. مسلمانان براي حفظ نگهداري جامعه اسلامي بر مبناي تعليمات اسلامي چنين وظيفهاي اولاً آگاهي و اطلاع زياد ميخواهد: ثانياً: قدرت و امكان ميطلبد اين را كه امربهمعروف و نهيازمنكر بود كه ارزش نهضت حيسيني را بالا برد و همچنين نهضتي كه به امربهمعروف و نهيازمنكر را ارزش و اعتبار و آبرو داد. امربهمعروف و نهيازمنكر يعني: همدردي- همبستگي- همگامي- تعرف (شناسايي) و نيز فردي نيست. عنصر امربهمعروف و نهيازمنكر در نهضت حسيني يك عامل بزرگ كه حسين را به حركت و داشت او را از جا تكان دارد. حسينبنعلي(ع) به امربهمعروف و نهيازمنكر ارزش داد اگر امربهمعروف و نهيازمنكر نباشد ساير تعليمات نيز نميتواند كار كند.
روز عاشورا: روز معراج حسينبيعلي است. روزي است كه ما بايد از روح حسين از غيرت حسين از شجاعت و دليري از چنين پرتويي درس بگيريم. بلكه ما هم ذرهاي آدم شويم. بيدار شويم.
يكي از نويسندگان بسيار معروف به نام عباسبنمحمودعقاد جملهاي درباره اباعبدلله دارد كه ميگويد: در روز عاشورا مثل اين بود كه يك نوع مسابقه ميان خصلتهاي (خصلت) حسين برقرار شده بود يعني فضائل حسيني هر كدام بر يكديگر (ديگري) مسابقه ميداد. صبر ميخواست از ساير صفاتش جلو بيفتد. رضاي حسين به آنچه كه رضاي خداوند است ميخواست از صبرش جلو بيفتد اخلاص حسين ميخواست از همه اينها پيشي بگيرد. شجاعت حسين ميخواست گوي سبقت را از ديگر صفات او بربايد. چيزي كه در روز عاشورا پيش از همه چيز ديگر جلوهگر و نمايان است طبانيه حسين اطمينان حسين و آرامش و استقامت حسين است. اين سختي نيست كه حسين ميگويد سختي است از همان روزها درك كردند يكي كه آنجا حاضر بوده است جملهاي دارد تعبير او مطابق عصر و زمان و فهم خودش خيلي عالي است من سراغ ندارم مرد دل شكستهاي مرد تحت فشار قرار گرفتهاي را كه فرزندانش (اهل بيتش) جلوي چشمش قلمقلم شده باشد (قلع و قلم).
به نام خدا
طول عمر امام مهدي- انتظار- وظيفهء انسان منتظر
حضرت محمد در سحرگاه نيمه شعبان 255 هجري قمري در زمان حكومت غاصبانه حكمرانان عباسي در اختفاء پنهاني در خانه امام حسنعسكري(ع) كه در محاصره لشگريان كفر بود از مادري به نام نرجسخاتون زاده شد. عليرغم كنترل شديد دشمن مبني بر كشتن آخرين ذخيره آسمان ولايت حضرت ديده به جهان گشود. با تلاش مذبوحانه و مفتصحانه عباسيان بيثمر شود. و امام كه عدالت او ويرانگر باطلها و تباهيها و طمأنيه ميباشد. براي غيبت امام زمان 3 حكمت است:
1- غيبت طولاني امام زمان باعث امتحان و آزمايش است، البته مسلمانان.
2- اينكه محبت خدا بايستي در زمين هميشه باقي باشد.
3- اينكه غيبت امام زمان به مسلمين جهان ميگويد كه هيچگونه بيعتي با مشركين و كفار معنا ندارد.
طول عمر امام مهدي(ع) يكي از خصايص نوح در قائم وقوع خواهد يافت و يافتهاست و آن طول عمرش ميباشد عمر انسان حد و مرزي ندارد كه بيشتر از آنان غير ممكن باشد آزمايشات دانشمندان نشان داده است. مرگ مانند بسياري از بيماريها معلول و علتي يا عللي باشد كه اگر شناخته و يا كامل شناخته شود و يا به تأخير انداخت.
انتظار:
(قُلْ كُل مُتربِصُ مْتربِصو ) سوره طه ص(135)
بگو هر كس منتظر است پس انتظار بكشد زود باشد كه بدانيد راه راست پويان و كساني كه هدايت يافته كيانند.
معناي انتظار چيست؟
به معناي آمادگي كامل براي جانبازي در ركاب امام زمان(عج) تهيه تصرفات انقلاب جهان محمدي موعود ميباشد انتظار مكتب اصلاح تربيت است انتظار اميد ميبخشد و روحيه يأس و نااميدي را از جان آدمي ميزدايد و روح تلاش و مبارزه و خودسازي و فداكاري به انسان ميدهد حركت انتظار در كنار هم و با هم ميباشند اگر بشر اميد به آينده نداشته باشد نميتواند حركت كند. اين انتظار مثبت بود كه عليرغم فشارها و تجاوزها و شكنجهها مسلمانان را در ميدان هاي نبرد برد و فاتح و سربلند ساخت و ايران اسلامي انتظار حكومت اسلام بود كه در مردم حركت ايجاد كرد و مردم برخاستند و به اميد حكومت قرآني انقلاب نمودند و پيروز شدند.
امروز ديگر انتظار قيام جهاني امام مهدي(ع) در توده مستضعفان دنيا تحركي نوين ايجاد كرده است و ميرود كه اين انتظار سازنده ابرقدرت جنايتكار به زانو بيشانند.
قال رسول الله: (اَفْضَلُ العِبادهٍ انتظار الفَرج) بهترين عبادت انتظار فرح است. منتظر ظهور امام زمان بوده و خواهد بود.
انتظار در مكتب اسلام: شخص را متعهد و مسئول ميسازد كه براي تحقيق هدفهاي اسلام و عملي شدن برنامههاي دين بدون هيچ يأس و ضعف و سستي و نااميدي شب و روز كوشش نمايد.
انتظار به دو گونه است:
• انتظار مثبت: عامل خوشبيني به جهان خلقت و حركت آفريني است. انتظار مثبت ايمان به پيروز و اجراي عدالت نابودي حتمي ظلم و ستم است و نفي ارزشهاي طاغوتي و نه گفتن به آنچه كه ضد توحيد است. (به نقل از بحارالانوار جلد 52 علامه مجلسي) كساني كه در انتظار دولت قائم درگذرند چون آنانند كه در خدمت حضرت قائم باشند. آنگاه پس از درنگ مختصري فرمودند بلكه چون آنانند كه در ركاب مهدي(عج) شمشير زده باشند. پس دنبال تأملي ديگر فرمودند به خدا سوگند ايشان جون آنكسانند كه درخدمت پيغمبر(ص) به شهادت رسيده باشد.
امام صادق(ع) فرمودند هر كه شور ياوري قائم را دارد بايد انتظار بكشند و در حالت انتظار پرهيزكاران عمل كند در رفتار شايسته و نيكويش گيرد. اين چنين كسي اگر هم مرگ را در آغوش بكشد و قائم پس از مرگش قيام كند پاداشش هم چون ياران حضرت خواهد بود. پس بكوشيد و منتظر باشيد و اين كوشش و انتظار گوارايتان باد اي گروه آمرزيده.
انتظار شيعه: انتظاري است محرك و توان بخش و همين انتظارات كه شيعه را 1400 سال زنده موفق نگاه داشته باشد است و سراسر تاريخ او را افتخار آفرين نموده است. آن كسي منتظر امر ماست همانند كسي است كه در راه خدا در خون خويش غوطهور باشد.
وظيفه انسان منتظر چيست؟
1- امام زمانش را بشناسد. از رسول اكرم(ص) است كه فرمود هر كس از دنيا برود امام زمانش را نشناسد مانند كسي است كه در دوران جاهليت مرده باشد.
2- اطاعت و پيروي از امام بنمايد. امام صادق(ع) فرمود: كسي كه ما را دوست ميدارد بايستي عمل ما را الگو قرار دهد.
3- در خط ولايت فقيه باشد حركت كند((در زمان غيبت كبري)) امام صادق(ع) ميفرمايد: فقيه كسي است نفس خود را در دست داشته باشد و غالب بر نفسش باشد. حافظ اين مخالف هواي نفس مطيع امر مولايش باشد و همچنين براي مردم عادي مقلد باشد.
4- فقط از طريق ائمه كسب فيض نمايد. حضرت امام باقر فرمود: ما خزانهدار علم خداييم ما مترجم وحي خداييم ما محبترسان بر هر كه در زير آسمان و روي زمين است. امام صادق ميفرمايد: (ماييم راسخون) در علم و ما تأويل قرآن ميدانيم.
5- هميشه فرج امام زمان مهدي(ع) از خدا ميخواهد در دعاي فرج ميگوييم. ((بار الها در اين هنگامه در تمام اوقات براي وليت حضرت محمدبنالحسن كه درود خدا بر او باد و پدارانش. سرپرست و نگهدار و رهبر و راهنما و نگهبان باش تا گيتي را به فرمان او در آمدي و او را مدتي طولاني در زمين برخوردار گرداني.
علاوه بر اينها گفته شده منتظر بايستي از نظر اعتقدي خود را بسازد و طرز استفاده از سلاحخاي مدرن زمان را ياد بگيرد تا بر عليه دشمنان اسلام بكار برده آمادگي رزمي پيدا كند. با ستمگران مبارزه كند و مبارزه جدي را آغاز نموده و نام مقدس حضرت مهدي و عشق و شناخت او را تبليغ نمايد. احكام اسلام را مو به مو اجرا نمايد صدقه بدهد. از مستضعفين با تمامي امكاناتش پشتيباني نمايد و انتظار بكشد و بداند آنانكه در انتظار ظهور فرج مصلح خود بايد صالح باشند و ما كه اينك منتظريم وظيفهمان چيست؟ سوره انعام آيه 53
و اين است راه راست از آنان پيروي كنيد و از راههاي ديگر كه موجب تفرقه و پريشاني شما است جز از راه اسلام و خدا متابعت نكنيد اين است سفارش خدا به شما كه پرهيزگار باشيد.
سوره حشر آيه 57: و شما آنچه را كه رسول خدا (حق) دستور دهد بگيريد و هر چه نهي كند واگذاريد.
سوره نساء آيه 59: از خدا و پيامبر و پيشوايان ديني اطاعت و پيروب كنيد.
بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام بر عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور فراهم شود. (حضرت امام خميني)
انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است.(امام خميني رضوانالله)
اميدواريم كه ما به مطلوب حقيقي برسيم متصل شود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامي و آن نهضت ولي عصر(عج) است. امام خميني
نداي حضرت صاحب الزمان بين ركن و مقام:
در روايت است آمده است كه چون قائم(عج) ظاهر شوند بين ركن و مقام ايستاده چنين ندا ميكنند:
1. اي اهل عالم آگاه باشيد كه من امام قيام كنندهام.
2. اي اهل عالم آگاه باشيد كه من شمشير انتظارگر هستم.
3. اي اهل عالم آگاه باشيد كه جدم حسين را تشنه شهيد كردند.
4. اي اهل عالم آگاه باشيد كه جدم را مردمان رها كردند.
5. اي اهل عالم آگاه باشيد كه بدن جدم حسين را از روي دشمني خرد (تكهتكه) كردند.
اول:اً در زيارت ناحيه مقدسه بدان اشاره شده است و ثانياً: در زيارت سوم شعبان كه از حضرت صاحب امر نقل شده است بدين معنا شفا در تربت او است.
ثالثاً: مرحوم محدث در خطبه الحاوي مينويسد: شيخ ابراهيم كفعمي در كتاب البلدوالامين گفته از حضرت مهدي روايت شده است هر كس اين دعا را در ظرف با تربت حيسن بنويسد و آنرا بشويد و بنوشد از مرض خود شفا مييابد.اي آدم اين فرزند تو به مصيبتي دچار ميگردد كه مصيبتهاي در كنار آن كوچك است خواهد بود و امام قائم مصيبتش طولاني و محنتش شديد است.
وظايف منتظران در عصر غيبت چيست؟ وظايفي كه شيعيان در عصر غيبت بر عهده دارند مهمترين آنها است؟
1. شناخت به محبت خدا و امام عصر اولين و مهمترين وظيفهاي كه هر شيعه منتظر بر عهده دارد. كسب معرفت نسبت به وجود امام و محبت زمان خويش است هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلي مرده است. شناخت باعث ميشود كه در امان ماندن از شبههاي ملحدان و مايهء نجات ما از اعمال گمراه كننده مدعيان دروغين باشد و اين چنين شناختي جز به دو امر حاصل نميشود
• شناخت شخص امام زمان به نام و سبب
• شناخت صفات ويژگيهاي او و به دست آوردن اين دو از واجبات است. البته دومي در زندگي ما در عصر كنوني بسيار بااهميت است چرا كه در زندگي فردي و اجتماعي منتظران متحول ميشوند. زيرا كسي به حقيقت به صفات و ويژگيهاي امام عصر و نقش آن حضرت در عالم هستي و فقر و نياز خود (فرد) نسبت به او واقف نشود هرگز از ياد و نام آن حضرت غافل نميشود. شناخت و معرفت حقيقي جر با عنايت حضرت مهدي(عج) و حق حاصل نميشود و بايستي از درگاه خداوند توفيق شناخت را درخواست تا از گمراهي و سرگرداني نجات پيدا كنيم.
2. تهزيب نفس و كسب فضائل اخلاقي وظيفهء ديگر تهذيب نفس و آراستن خود به اخلاق نيكو است.
موضوع تهذيب نفس و دوري گزيدن از گناهان و اعمال ناشايست است و اعمال ناشايست و گناهاني كه از شيعيان سر ميبرند يكي از اسباب و زيانها طولاني شدن غيبت و دوري شيعيان از لقاي آن بدر منيره شمرده است.
3. حفظ و تقويت پيوند قلبي
4. بر انجام واجبات صبر كنيد و با دشمنتان پايداري كنيد و پيوند قلبي خود را با امام عصر.
از امام صادق: بر واجبات صبر كنيد و يكديگر را بر مصيبات به صبر واداريد و خود را بر پيوند با امامان وياري آنها ملزم بسازيد. در روز و حتي بعدازظهر و حتي بعد از هر نماز واجب دعاي عهد را بخوانيد و اين نشان از اهميت و پيوند با امام عصر دارد.
5. كسب آمادگي براي ظهور محبت حق منظور آمادگيهاي نظامي و مهيا كردن تسليهات مناسب هر عصر براي ياري و نصرت امام غايب است. در حال حاضر به خاطر وجود حكومت شيعي و حاكميت فقيه جامع الشرايط در سرزمين اسلامي اين وظيفه در درجه اول بر عهده حكومت است كه در هر زمان قواي نظامي در بالاترين حد آمادگي نظامي قرار ميدهد.
وظايف شيعيان در عصر غيبت: در كلام امام رضا:
دعاي مخصوص براي حفظ حضرت صاحب الزمان
عمل به تقليد و پيروي از جانشين حضرت فقها (علما) رعايت تقوا. دلبستگي و محبت به امام ديدار و زيارت كردن شيعيان و حفظ كرامات و بزرگواري خود.
مداومت در انجام امور جز بيزاري جستن از دشمنان امام. آشنايي با رمز و راز عشقآموزي.اسوه قرار دادن امام. دفاع و ياري شيعيان واقعي. خالص كردن حب و بعضيها ديدار و زيارت كدن پاداش كسي كه منتظر امام زمان است و برقراري دولت حق و عدالت است. مانند كسي است كه در تمام عمر بر عبادت قيام كند و پيوسته روزهاي عمر را روزه بگيرد و پيوسته انتظار گشايش داشته باشد و از فرج و رحمت مايوس نشويد زيرا كه محبوبترين اعمال در پيشگاه خدا انتظار فرج است.
آثار انتظار:
انتظار فرج از آن جهت بوده و تاكيد و توصيه اهل بيت قرار گرفته است كه در انسان منتظر اميد به آينده ايجاد خواهد كرد و همين اميد نقش بزرگي را در سعي و كوشش ايفا ميكتد اميرالمؤمنين و امام عارفان (عليهالسلام) توصيه ميفرمايند: كه انتظار فرح و گشايش از جانب خدا داشته باشيد و از رحمت او نااميد نشويد كه محبوبترين اعمال نزد خداي عزوجل انتظار فرج و گشايش است.
سيد ساجدان(ع) ميفرمايد: انتظار فرج داشتن خود از بزرگترين فرجها است سرش آن است كه اگر انديشه كسي اين باشد كه هيچ تلاشي براي اصلاح امور ثمر ندارد و به نتيجه نميرسد انگيزهاي براي مبارزه با طاغوتيان و مقاومت در برابر دشواريها نخواهد داشت. اما اگر كسي به آينده اميدوار باشد و بداند كه دير يا زود حكومت زمين به صالحاني خواهد شدهحق به صاحبانش خواهد رسيد. ظلم و ستم و بيداد رخت برخواهد بست. براي رسيدن به چنان جامعهاي نه تنها خودسازي خواهد بود بلكه تلاش ميكند تا با زمينه تشكيل آن دولت كريمه را فراهم آورد. از اين جهت منتظر واقعي مصلح جهان نه تنها خودش صالح است بلكه در حد توان مصلح نيز خواهد بود. او هموراه در دعا با اقتدا به مولاي خود ميگويد: خدايا ما خواهان دولت كريمهاي هستيم كه در آن اسلام و مسلمين عزيز شوند و نفاق و منافقين ذليل و خوار گردند و ما در آن دولت از داعيان به طاعت تو و رهبران به راه تو باشيم.
سيدبنكادوس نقل ميكند: وقتي در حضور امام(ع) از غيبت امام عصر(عليهالسلام) سخن به ميان آمد. يكي از حاضران گفت: وظيفه شيعيان شما چيست؟ فرمود: دعا و انتظار فرج و ذكر.
اگر فرضاً دعا به جنبه فردي و خودسازي تنها نظر داشتن باشد چنانكه از دعاي منقول در دنباله روايت چنين استنباط ميشود. انتظار فرج قطعاً به هر دو جنبه خودسازي و دگرسازي نظر دارد.
انتظار واقعي:
انسان از چيزي يا كسي پاسداري ميكند يا انتظار آن را ميكشد كه او را بشناسد و نسبت به او معرفت داشته باشد. اگر شناخت و معرفت صحيح و شايسته باشد انتظار واقعي خواهد بود از اين جهت انسان در عصر غيبت يا منتظر واقعي است يا گرفتار جاهليت و عدم شناخت معرفت صحيح زيرا:
1. در بسياري از روايات آمده است زمين از محبت خدا خالي نخواهد شد حتي در برخي روايات آمده است اگر زمين از محبت الهي خالي گردد زمين اهلش را فرو خواهد برد.
از صادق آلمحمد(ع) نيز رسيده است از زماني كه خداي سبحان زمين خلق كرد تا هنگامي برپايي قيامت زمين از محبت خدا خالي نبوده و نخواهد بود چون اگر او نباشد عبوديت خدا تعطيل خواهد شد ليكن اين جهت گاهي ظاهر و شناخته شده و گاهي غيبت و مستور است.
از خود امام عصر نيز رسيده است كه: من مايهي امنيت اهل زمين هستم. چنان كه ستارگان مايهي امنيت براي اهل آسمان هستند. بنابراين در تمام اعصار از جمله اين عصر محبت الهي در ميان بندگان او حضور دارد از اين رو شيعه معتقد است كه عصري موعود متولد شده و زنده و محبت عصر است. اين كه گاهي تعبير به مهدي موعود موجود ميكنيم. سرش اين است و گرنه اصل موعود بودن مهدي مورد قبول بسياري از فرق است آنچه كه شيعه اثناعشري را از ديگران متمايز ميكند اعتقاد به بوجود بودن مهدي موعود است.
2. شيعه و سني از رسول خدا نقل كردهاند هر كس كه بدون شناخت امام زمان خودش بميرد به مرگ جاهليت مرده است. سفارش همه انبياي الهي اين است كه سعي كنيد مسلمان بميريد چنان كه قرآن كريم از زبان خليل حق تعالي و يعقوب(ع) نقل كرده كه به فرزندان خو سفارش كنيد سعي كنيد كه مسلمان بميرند. خداي السبحان به مؤمنان نيز سفارش ميكند تا ميتوانيد تقوا پيشه كنيد و همت شما اين باشد كه مسلمان بميريد. پس همه موظفند كه مسلمان بميرند. از آنجا كه مرگ عصاره زندگي است و هر كسي آن گونه ميميرد كه زندگي كرد اگر مرگ كسي جاهلي باشد معلوم ميشود زندگي او جاهلانه باشد چون ممكن نيست كسي زندگي عاقلانه داشته باشد ولي به مرگ جاهليت بميرد. بنابراين اگر كس امام زمانش را نشناسد نه تنها مرگش جاهلي خواهد بود بلكه حيات او نيز اگر كسي امام زمان خودش را درست بشناسد مي فهمد تمام كارها در دست او است كه مظهر هو قائم علي كُلِ نفسٍ بما كسبت است قرار دارد. در نتيجه از زندگي و حيات جاهلي رهيده به حيات معقول رسيده. منتظر واقعي آن حضرت خواهد بود.
تذكر: منظور از شناخت امام زمان(ع) تنها شناخت شناسنامهاي و تاريخي آن حضرت نيست كه انسان بداند نامش چيست و فرزند كيست در چه عصري زندگي ميكرده و بكلهه مراد شناخت امامت اعتقاد به ولايت و معرفت به شخصيت اما است و افزودن بر آن اطاعت نيز لازم است وگرنه حاكمان برخاسته از طاغوت شام فاجعه آفرينان انسانيت كش كربلا هارونالرشيد، مأمون و ..... پيش از هر كس ديگري امامان عصر خويش را ميشناختند.
جلوههاي انتظار:
وجود گرامي حضرت ولي عصر(عج) ذخيره عالم و عصاره خلقت است از اين رو تحقق بخشنده آمال و اهداف تمام انبياي الهي در طول تاريخ بشريت خواهد بود. آنچه را كه انبيا براي رسيدن به آن تلاش و تبليغ كردند آزار و اذيت و شكنجه كشيدند و برخي هم در اين راه شهيد شدند او پيروزمندانه به انجام برساند. سيرة مشترك همه انبياي الهي اين بود كه براي رسيدن به اهداف رسالت خويش از زبان تبليغ در شرايط عادي و زبانهء تيغ در حال ضرورت بهره ميجستند.
نظامي هم مضمون را به شعر درآورد:
محيطي چه گويم چو بارندة تيغ به يك دست گوهر به يك دست تيغ
بر گوهر جهان را بياراسته به تيغ از جهان داد اين خواسته
اين دو عنصر در برنامهء حضرت وليعصر به عنوان تعقيبگر و تكميل كنندهء اهداف رسالت مشاهده ميشود. از اين جهت منتظر واقعي كسي است كه آثار هر دو بخش انتظار (تيغ و تبليغ) در زندگي او جلوهگر باشد و اگر در يك بخش يا هر دوي آن كوتاه بيايد به همان مقدار انتظار او مشوب و مخدوش است.
بعد فرهنگي انتظار:
در بخش فرهنگي انتظار كسي منتظر است كه علاوع بر خودسازي به دگرسازي نيز بپردازد تا از اين طريق زمينه ظهور آن حضرت را فراهم كند. حضرت باقر(ع) به عبدالحميد واسطي كه از شيعيان آن حضرت بود و گويا از طولاني شدن انتظار ملول و دلتنگ شده بود فرمود به خدا قسم مخ خودش واقف در راه خدا كند. خداي سبحان براي او گشايش قرار ميدهد. خدا رحمت كند بندهاي را كه خود را واقف ما كند. خدا رحمت كند بندهاي را كه او ما را احيا گرداند.
عبدالحميد كه اين فضائل را شنيد گفت پس اگر قبل از درك قائم شما مردي چه ميشود؟ امام فرمود اگر كسي كه از شما بگويد تصميم داشته باشد اگر قائم آلمحمد را درك كنم ياريش خواهيم كرد مانند كسي است كه با شمشير خود در كنار آن حضرت نبرد ميكند و اجر شهيد را دارد اما كسي كه در ركاب او به فيض شهادت نايل ميشود اجر دو شهيد دارد. اجر شهادت و اجر انتظار.
بنابراين منتظر واقعي كسي است كه در محور خودسازي و خويشتنداري در محدوده امر ائمه(ع) منحصر كرده از قلمرو دستورشان بيرون نرود و در محور دگرسازي تلاش و كوشش او اين باشد كه امور معارف با اثر و آثار آنان نشر بر ديگران بياموزد و بدين طريق مكتب آنها را احيا كند كسي ميتواند جان خود را در محدوده امر ائمه(ع) منحصر و محدود كند و براي احيا امرشان كمر همت ببيندد كه دلش خدا را بشناسد و معرفت او در اين زمينه كامل شده باشد آن وقت است كه فيوضات الهي از باطن او نشئات ميگيرد.