پاسخ به: پندار تعارض در نصوص امامت/ حجت الاسلام و المسلمين علي رباني گلپايگاني - استاد حوزه علميه قم
شنبه 16 دی 1391 6:36 PM
نقد استدلال
نماز ابوبکر، نه بر درستي خلافت او دلالت ميکند و نه بيانگر فضيلتي براي اوست؛ بلکه بر نوعي نکوهش در حق او دلالت ميکند؛ چرا که وي از فرمان پيامبر صلي الله عليه و آله درباره همراه شدن با سپاه اسامه سرپيچي کرده است؛ البته مطابق روايات اهل سنت، امامت نماز جماعت توسط وي به دستور و رضايت پيامبر صلي الله عليه و آله بوده است. هر گاه امامت ابوبکر در نماز که يکي از برترين عبادات اسلامي است، مورد رضايت پيامبر صلي الله عليه و آله باشد، امامت در امور دنيايي و سياسي به طريق اولي مورد رضايت پيامبر صلي الله عليه و آله خواهد بود؛ بنابراين، امامت ابوبکر در نماز به جاي پيامبر صلي الله عليه و آله را ميتوان دليل بر امامت او در مسايل اجتماعي و سياسي دانست.
اين استدلال ناتمام است؛ زيرا هيچ گونه استلزام عقلي يا شرعي ميان امامت در نماز با امامت در مسايل کلي جامعه اسلامي وجود ندارد. آري؛ امامت در مسايل ديني و دنيايي جامعه اسلامي مستلزم امامت در نماز است؛ زيرا اقامة نمازهاي جماعت و جمعه از شؤون حاکم اسلامي است. اگر امامت در نماز از سوي پيامبر صلي الله عليه و آله دليل بر امامت در امور ديني و دنيايي جامعه اسلامي باشد، اين مطلب به ابوبکر اختصاص نداشته و عدهاي از اصحاب را شامل ميشود؛ زيرا پيامبر صلي الله عليه و آله در دوران نبوت خود در مدينه در موارد و مناسبتهاي خاص تعدادي از اصحاب را به امامت جماعت به جاي خود برگزيد که برخي از آنان عبارتند از:
1. ابولبابة بن عبدالمنذر در جريان جنگ بدر.[57]
2. ابن ام مکتوم در جريان حديبيه و نيز در جنگ تبوک.[58]
3. ابورهم کلثوم بن حصين در غزوه حنين.[59]
4. ابوذر غفاري در سال حنين.[60]
بديهي است حالت بيماري يا در آستانه وفات بودن از نظر عقل و شرع، امتيازي به شمار نميرود، تا گفته شود استخلاف ابوبکر در نماز چون در حالت بيماري پيامبر صلي الله عليه و آله و در آخرين اوقات زندگاني پيامبر بوده است، حکم آن را از موارد مشابه جدا كرده و برخلاف آن موارد بر امامت او در مسايل ديني و دنيايي جامعه اسلامي دلالت ميکند. علاوه بر اين، اگر در شرايط بيماري و در آخرين اوقات زندگاني پيامبر صلي الله عليه و آله خصوصيتي باشد که بر امامت دلالت کند، اين ويژگي دربارة اسامة بن زيد نمايانتر است؛ زيرا پيامبر صلي الله عليه و آله او را فرمانده سپاهي عظيم قرار داد که مهاجران و انصار و حتي ابوبکر هم در شمار آنان بود، فرماندهي او، هم شامل رهبري نظامي بود و هم امامت در نماز. بر اين اساس، امامت اسامه بر امامت ابوبکر مقدم خواهد بود.[61]
ممکن است گفته شود در امامت جماعت ابوبکر خصوصيتي وجود دارد که در موارد مشابه آن وجود نداشت و آن، عبارت است از اقتداي پيامبر صلي الله عليه و آله به او در نماز. به عبارت ديگر، ابوبکر نه تنها امام جماعت صحابه بود، در يک مورد امام جماعت پيامبر صلي الله عليه و آله نيز شد.
پاسخ اين است که برخي از علماي اهل سنت با استناد به برخي احاديث چنين فرضيهاي را مطرح کردهاند؛ ولي محققان آنان آن را مردود دانستهاند؛ چرا که پيامبر صلي الله عليه و آله امام مسلمانان در همه امور بود و محال است کسي نسبت به پيامبر صلي الله عليه و آله در موضع امامت قرار گيرد؛ به ويژه آنکه در مذاهب چهارگانه اهل سنت براي کسي که حق تقدم در نماز دارد ويژگيهايي ذکر شده است[62] که بدون شک همه آنها در پيامبر صلي الله عليه و آله تحقق داشت و امامت او بر امامت ابوبکر مقدم و برتر بود. برتر بودن امام جماعت به معناي کاملتر بودن نماز جماعت و افزايش ثواب آن است. آيا ميتوان تصور کرد که پيامبر صلي الله عليه و آله فعل برتر را ترک کرده باشد؟
علاوه بر اين، در احاديث، تصريح شده است که پس از ورود پيامبر صلي الله عليه و آله به مسجد، آن حضرت امام جماعت گرديد و ابوبکر که در جانب راست آن بزرگوار ايستاده بود، به وي اقتدا کرد.[63]
برخي نيز براي جمع ميان دو دسته روايات گفتهاند اين روايات ناظر به دو واقعه است؛ زيرا پيامبر صلي الله عليه و آله در روزهاي پاياني عمر خويش که بيمار بود، در يک نوبت که وارد مسجد شد، به امامت جماعت ايستاد و ابوبکر که امام بود، در جايگاه مأموم قرار گرفت، و در نوبت ديگر، پيامبر به او اقتدا کرد.[64]
ولي همان گونه که امام شافعي تصريح کرده است، اين واقعه يک بار بيشتر رخ نداده و در آن مورد نيز پيامبر صلي الله عليه و آله امام جماعت بود و ابوبکر به آن حضرت اقتدا کرد.[65]
ابن حزم در رد استدلال بر امامت ابوبکر در امور ديني و دنيايي جامعه اسلامي، به امامت او در نماز به جاي پيامبر صلي الله عليه و آله گفته است:
قياس امامت در باب خلافت به امامت در نماز، به طور يقين باطل است؛ زيرا چنين نيست که هر کس شايستگي امامت در نماز را داشته باشد، شايسته امامت در باب خلافت باشد؛ چون کسي که قرائتش برتر باشد، شايستگي امامت در نماز را دارد؛ خواه عربي باشد يا عجمي؛ در حالي که امامت در باب خلافت، به قريش اختصاص دارد.[66]
در پايان، يادآور ميشويم ما اينجا به نقد دلالي روايات اهل سنت درباره استخلاف ابوبکر دربارة نماز پرداختيم و وارد نقد سندي آنها نشديم؛ زيرا اين روايات در صحيح بخاري و صحيح مسلم نقل شده است و بيشتر آنان، کليه احاديث اين دو کتاب را صحيح ميدانند؛ از اين رو نقد سندي در اين باره فايده بخش نخواهد بود. با اين حال، باب نقد علمي در هر مسأله يا موضوع، همواره گشوده است و ميتوان در اين باره نيز با رعايت معيارهاي نقد در علم رجال و حديث، به نقد سندي روايات مزبور پرداخت؛ چنان که برخي محققان به اين مسأله پرداخته اند
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار