پاسخ به: تحليل راهبردي از «امامت» در دکترين امام رضا عليه السلام/ حامد پوررستمي*
چهارشنبه 13 دی 1391 8:08 PM
رهبر جامع
امام عليه السلام در کلامي سترگ، جايگاه علمي، حقوقي و شرعي امام و رهبر جامعه را چنين تبيين ميفرمايد: عالم بالسياسة، مستحق للرئاسة، مفترض الطاعة؛ يعني امام کسي است که عالم به سياست و مديريت جامعه است و از اين جهت اندکي جهل و نقص در برنامه ريزيهاي او راه ندارد. از حيث حقوقي نيز امام مستحق اين امر است؛ يعني امامت و رهبري او، حقي اعطايي از جانب خداوند عالم به او است. بر اين اساس، امام، مفترض الطاعة ميشود و از نظر عقلي و شرعي، اطاعت از او واجب و لازم است و با توجه به موارد سه گانه (علمي، حقوقي و شرعي) کسي حق سرکشي از فرمان او را ندارد.
در راهبردشناسي ديني، ژرف نگري و نيازسنجي جامع در برنامه و الگو به چشم ميخورد و همواره شرايط و لوازم يک راهبرد جامع بهطور مستقيم يا غيرمستقيم در دين، مورد ملاحظه قرار گرفته است؛ از جمله دو شرط اساسي و بسيار راهبردي علم و عصمت، کارکردها و قابليتهاي نظام «امام – امت» را بهطور فوق العاده افزايش ميدهد و آسيب و عوارض احتمالي را در امام تا حد صفر و در امت تا حد چشمگيري کاهش خواهد داد.
امام رضا عليه السلام در اين باره ميفرمايد:
امامت منت والا و گرانسنگي است که برتر از مقام و منزلت نبوت و خُلّت (خليل اللهي) است و حتي ابراهيم پس از آنکه به او مقام امامت داده شد، با شوق و رغبت فراوان ميپرسد: «آيا اين مقام عظيم به فرزندان من هم ميرسد.؟» اما از خداوند متعال پاسخ ميشنود: «عهد من به ظالمان نميرسد»؛ يعني امامت عهدي و پيماني است که خداوند از امامان و رهبران جامعه ميگيرد و اين عهد به کساني كه اهل ظلم (در حق خدا، خود و ديگران) باشند، نميرسد[9].
امام عليه السلام در ادامه چنين نتيجه ميگيرد:
فأبطلت هذه الآية إمامة كل ظالم إلى يوم القيامة وصارت في الصفوة؛
خداوند متعال با اين آيه، امامت و رهبري هر انسان نالايق و ظالمي را تا روز قيامت باطل کرد و تنها آن را ميان خالصان و معصومان قرار داد.
امام، سپس ميافزايد:
منزلت پيشوايي معصومانه در ذريه صالح حضرت ابراهيم استمرار يافت (و وهبنا له إسحاق ويعقوب نافلة وكلا جعلنا صالحين) تا اينکه در نهايت به پيامبر اسلام و اهل بيت مکرمش رسيد که ويژگي بارزشان علم و ايماني است که خداوند متعال به آنها داده است.
دراين باره امام رضا عليه السلام به آيه >وقال الذين اوتوا العلم والايمان لقد لبثتم في كتابالله إلى يوم البعث فهذا يوم البعث ولكنكم كنتم لا تعلمون< (روم: 56)[10] استناد ميکند. امام در ادامه اين راهبرد و روند را پايدار تا روز قيامت معرفي ميفرمايد که ميتواند ناظر به وجود حضرت ولي عصر و امامت او نيز باشد[11]. (ابن شعبه حراني، 1404: ص440)
امام رضا عليه السلام امام را مطهر از گناهان و منزه از هر گونه عيب توصيف ميفرمايد؛ فردي که علم ويژه به او اختصاص داده شده و حلم، يکي از ويژگيهاي بارز او است[12].
بدون ترديد، يکي از قواعد بديهي در روش شناسي علمي و نظام مديريت جهان معاصر، قاعده « اول کسب شناخت صحيح و کافي، سپس ارائه حکم» است. به تعبير راهبردشناسان اگر تجزيه و تحليل را کلمه رمز راهبرد بدانيم، کلمه عبور آن، داده (معلومات) است. (كريز، 1381: ص124)؛ يعني علم و آگاهي براي امور، يک شرط بنيادين است؛ موضوعي که در راهبرد امامت، بارزترين شاخص است و عاليترين مراتب آن در شخص امام ديده ميشود.
حضرت رضا عليه السلام آيه >أم يحسدون الناس على ما آتاهم الله من فضله< را ناظر به مقام امامت و اهل بيت عليهم السلام ميداند و ميفرمايد:
وقتي خداوند، فردي را براي راهبري جامعه برمي گزيند، به او شرح صدر عطا فرموده، قلب او را چشمه حکمت و معرفت قرار ميدهد، به طوري که بعد از اين، امري ناصواب از او صادر نميشود. امام، فردي است که به توفيق، هدايت و تأييد خاص الهي، جامعه را رهبري ميكند و از هر گونه خطا و لغزش مصون است[13]. (ابن شعبه، همان: ص439)
امام رضا عليه السلام خود در حديثي عميق و انيق، موضوع تأييد خاص امام (مويَد بودن) را کمي بيشتر ميشکافد:
خداوند متعال ما امامان را با روح مقدس و مطهري از جانب خود تأييد و مدد مينمايد که اين روح يک فرشته نيست و با هيچ يک از انبيا پيشين جز پيامبر اسلام همراه نبوده وآن روح همواره با ما ائمه بوده و اين روح عمودي از نور است که بين ما و خداوند متعال قرار دارد. (صدوق، 1404: ج1، ص217)
اين همه باعث ميشود که در نظام راهبردي امامت که در واقع، يک نظام مديريتي جامع و برتر را نيز در خود پوشش داده است، آسيبها و انحرافات علمي و عملي رهبر و مدير جامعه، به طور صد در صد منتفي شود. و اين، راهبردي است که بشريت معاصر در نظام رهبري و سياسي خويش، بيش از پيش بدان نياز دارد و احساس تشنگي او به اين نياز روز افزون است. البته اين موضوع در تفکر شيعي در فرهنگ انتظار، معنا و مفهوم خاص خود را مييابد.
امام رضا عليه السلام فلسفه نيازمندي راهبرد امامت به علم و عصمت رهبر را چنين ذکر ميکند که خداوند، اين ويژگيها را در امام قرار داد، تا حجت بر مردم و گواه بر آنان باشد و براي کسي عذر و بهانه اي باقي نماند. در ادامه امام، اين پرسش را مطرح ميکند که آيا مردم بر ترسيم چنين راهبردي و آوردن چنين امامي (و مديري) توانايي دارند؟. (حراني، همان: ص441)
به هرروي شاخص در فرمانروايي و مديريت امامان در خرده سامانههاي جامعه اسلامي، امر و خواست خدا است؛ بدون اينکه ذره اي در اين راه، دچار انحراف نظري و عملي شوند؛ چرا که بر اساس روايات، در تفکر شيعي قلوب امامان ظرف مشيت الهي است و همواره اراده آنان در راستاي اراده خداوند متعال قرار دارد. (طبري، 1413: ص506) امام رضا عليه السلام صفات و خصوصيات ديگري را نيز براي امامت بر ميشمارد که در علم مديريت جهان معاصر از لوازم و شاخصههاي بنيادين يک رهبر استراتژيست موفق به شمار ميآيد[14].
يکي آنکه رهبر بايد امين باشد، تا مجموعه تحت رهبري به او اعتماد کرده، بتواند با طيب خاطر و آرامش رواني، وظايف خود را انجام دهد. ديگر آنکه همانند پدري مهربان و دلسوز به مجموعه خود بنگرد، تا قدرت تصرف قلوب را داشته باشد و اين امر، افزايش انگيزه کاري در مجموعه را سبب خواهد شد. ديگر آنکه رهبر و مدير شخصيتي باشد که اعضاي مجموعه و نظام بتوانند به او پناه ببرند و نقش ملجأ و پناهگاهي را داشته باشد که همگان در سايه قدرت ومعنويت او آرامش يابند[15].
در بيان امام رضا عليه السلام وجود چنين رهبر و پيشوايي تنها در راهبرد امامت يافت ميشود و در نظامهاي مشابه سياسي و مديريتي، نظير و بديلي براي آن وجود ندارد[16].