پاسخ به: تحليل راهبردي از «امامت» در دکترين امام رضا عليه السلام/ حامد پوررستمي*
چهارشنبه 13 دی 1391 8:07 PM
نمودار غايت شناسي در راهبرد امامت
براي مثال وقتي امام رضا عليه السلام يکي از اهداف و کارکردهاي امامت را خير و صلاح دنيا و عزت مؤمنان بيان ميکند، اين موضوع ميتواند دربرگيرنده اهدافي نظير تربيت، عدالت، رفاه و در نهايت، زمينه سازي بستري براي عبوديت خداوند باشد.
حيث قلمرو شناختي
يکي از ويژگيهاي نظامهاي سکولاري جهان معاصر، تفکيک قلمرو دين و دنيااست. آنها کوشيدهاند دين و دينداري را به حوزة خاصي محدود کنند و از دخالت و حضور آن در ساير حوزهها از جمله نظام سياسي و حکومتي جلوگيري کنند.
سکولار شدن جوامع گوناگون به اين معنا است که حوزههاي عمل ديني و دنيايي را از هم بازشناسند و تفکيک کنند. معبد و کليسا، حوزة دين و خارج از معبد، حوزة عمل غيرمقدس و دنيايي است. گويي اتصال خداوند با دنيا قطع شده و تنها يک طريق اتصال باقي مانده است و آن معبد است. (صادقي، 1382: ص293) اما راهبرد رهبري و امامت از منظر امام رضا عليه السلام، فقط يک امر دنيايي و سياسي صِرف نيست که قلمرو رهبري سياسي جامعه تنها به امور دنيايي برگردد و آخرت و دين در کليسا جستوجو شود؛ بلکه قلب تپنده راهبردشناسي ديني در امامت، حضور سياسي، اقتصادي و اجتماعي رهبر زندگي بشر است که با دين و دنياي مردم پيوند عميق برقرار كرده است.
اساساً ارتباط امامت و زعامت سياسي مردم با دين و آخرت آنها تا حدي است که وارد شوندگان به حريم ولايت و امامت در واقع در حريم امن و قدسي خداوند متعال وارد شدهاند. حضرت حق در يک حديث قدسي که از امام رضا عليه السلام نقل شده است، ولايت و امامت اهل بيت عليهم السلام را دژ و قلعه مستحکم خود ناميده است؛ به طوري که واردشوندگان در اين دژ، از عذاب الهي در امان خواهند بود[7]. به ديگر معنا اگر کسي زعامت سياسي و اجتماعي امامان را نپذيرد، از مدار توحيد و بندگي خداوند خارج شده و آخرتي ويران و نافرجام خواهد داشت.