پاسخ به:امام حسن مجتبی (علیه السلام)
دوشنبه 16 شهریور 1388 9:48 PM
خطب
ة امام حسن
عليه السلام فى علة صلحه لمعاوية
روى انه لما
تم الصلح و انبرم الامر التمس معاوية بن الحسن عليه السلام ان يتكلم بمجمع من الناس
، و يعلمهم انه قد بايع معاوية ، و يسلم الامر اليه
فاجابه الى ذلك ، فخطب - و
قد حشد الناس - خطبة حمد، الله تعالى و صلى على نبيه صلى الله عليه و آله فيها، وهى
من كلامه المنقول ، عنه عليه السلام وقال
:
ايها الناس ! ان اكيس الكيس التقى ،
واحمق الحمق الفجور، و انكم لو طلبتم بين جابلق و جابرس رجلا جده ، رسول الله صلى
الله عليه و آله ما وجدتموهم غيرى و غير اخى الحسين ، و قد علمتم ان الله هداكم
بجدى محمد، فانقذكم به من الضلالة ، و رفعكم به من الجهالة و اعزكم بعد الذلة ، و
كثركم بعد القلة و ان معاوية نازعنى حقا هو لى دونه ، فنظرت لصلاح الامة و قطع
الفتنة و قد كنتم بايعتمونى على ان تسالموا من سالمت و تحاربوا من حاربت فراءيت ان
اسالم معاوية ، و اضع الحرب بينى و بينه ، و قد بايعته و راءيت ان حقن الدماء، خير
من سفكها، و لم ارد بذلك الا صلاحكم و بقائكم ، و ان ادرى لعله فتنة لكم و متاع الى
حين
خطبه امام حسن(ع) در علت
صلح ايشان با معاويه
روايت شده : هنگامى كه صلح انجام پذيرفت ، و كار پايان يافت معاويه
از امام خواست كه در ميان گروهى از مردم سخن بگويد و ايشان را آگاهى دهد كه با
معاويه بيعت نموده و حكومت را به او تفويض كرده است
امام پذيرفت و در حاليكه
مردم جمع شده بودند خطبه خواند، ابتدا حمد و ثناى الهى گفته و بر پيامبرش درود
فرستاد، و اين از گفتار ايشان است كه فرمود
:
اى مردم ! زيركترين زيركى تقوى ، و
حماقت ترين بى خردى فجور و گناه است ، و اگر شما بين شرق و غرب جهان بگرديد، تا
مردى را بيابيد، كه جد او پيامبر باشد، جز من و برادرم حسين كسى را نمى يابيد، و مى
دانيد، كه خداوند شما را به جدم ، پيامبر هدايت كرد و شما را از ضلالت و گمراهى
نجات داد، و از جهالت نادانى رهائى بخشيد، و بعد از ذلت و عزت ، و بعد از كمى افراد
بسيارتان گردانيد
.
و معاويه با من در مورد حقى منازعه مى كند كه آن براى من است
و براى صلاح امت و قطع فتنه و آشوب آن را رها كردم ، و شما با من بيعت كرده بوديد
كه با هر كه صلح كنم صلح و با هر كه بجنگم بجنگيد، به اين عقيده رسيده ام كه با
معاويه سازش كنم ، و خط جنگ بين خود و او را پايان دهم ، وبا او بيعت نمودم و ديدم
كه جلوگيرى از خونريزى بهتر از ريختن آن است ، و قصدم از اين كار صلاح و بقاى شماست
و شايد اين امر آزمايشى براى ما بوده و تا زمان اندكى آنان را
بهره مند سازد
.