0

حکایات وداستان های کوتاه

 
moh3njoon
moh3njoon
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 232
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:حکایات وداستان های کوتاه
سه شنبه 18 مهر 1391  4:32 PM

حكايتي از ابوسعيد ابوالخير

قصابی گوسپندی مرده را نذر خانقاه کرده بود، درویشان چند روز بود چیزی نخورده بودند، گرسنگی غالب بود.

چون بر سر سفره نشستند، ابوسعید گفت: دست از این طعام بدارید، که مردار است.

قصاب به پای شیخ افتاد و پوزش خواست.

مریدان شیخ را گفتند:از کجا دانستی که مردار است؟

ابوسعید گفت: از آنجا که سگ نفس عظیم رغبت می کرد.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها