معناشناسي واژه جاهليت در قرآن
پنج شنبه 13 مهر 1391 4:39 PM
|
معناشناسي واژه جاهليت در قرآن
محمد علي مجرب
چكيده:
درباره معناي واژه جاهليت در قرآن كريم اختلاف نظر و جود دارد : برخي آن را به معناي بي دانشي و ناداني گرفته اند ؛ اما در اين مقاله تلاش شده است كه به مدد عدله عقلي مانند تحدي قرآن ، غناي ادبي باقي مانده از عصر جاهلي ، هدف بعثت و تناسب اعجاز قرآن با عصر حضرت رسو ل (ص) و ادله نقلي مثل اقوال لغويون، سخنان ادبا، روايات معصومين (ع) و آيات قرآن كريم ثابت شود، جاهليت به معناي مذكورنيست؛ بلكه به اين معناست كه مردم پيش ازاسلام ازمكان اخلاقي بهر كاملي نداشتند.
كليد واژه ها : جاهليت ، دوره قبل از اسلام، مكارم اخلاق، ناداني.
مقدمه
واژه «جاهييت » در چهار سوره قرآن كريم به تريب در سوره آل عمران ، آيه 154 ؛ مائده، آيه 50، آيه 33 و سوره فتح آيه 26 و همچنين ماده «جهل» در صيغه هاي مختلف قريب به بيست بار در سور مختلف قرآن آمده است. 1
2.محدوده عصر جاهليت
آشنايي با محدوده زماني «عصر جاهلي» پيش از ورود به مقوله اصلي بحث خالي از لطف نيست. در اين مورد يك اطلاق كلي و يك تحديد زماني در كتب تاريخ ادبيات عرب وبويژه كتب اصول نحو به چشم مي خورد. اطلاق كلي، معرفي عصر پيش از اسلام و زمان بعثت حضرت رسول (ص) به عنوان « عصر جاهلي» است6.
3.ادله ترادف جاهليت با رذالت اخلاقي و فرهنگي
در مورد اين كه قرآن چرا اعراب قبل از اسلام اهل جاهليت خطاب كرده است، بين مورخان و دانشمندان اختلاف است: بعضي مي گويند: به خاطر رواج بت پرستي و خرافات و جهالت در بين اين اقوام بوده است؛ بعضي بر آن عقيده اند كه به سبب رواج دشمني و خونريزي ميان عشاير و قبايل اين نام به آنها اطلاق شده است؛ اما آنچه براي ما مهم است، ادبيات و عوامل و مظاهر آن است 9؛ لكن به طوري كه گفته شده است، تقريباَ تا دوران بعثت و رسالت حضرت رسول (ص) ميان اعراب شمالي نوشتن رايج نبوده است. تنها دو لوحي كه از اعراب پيش از اسلام بدست آمده است، لوح زيد در جنوب شرقي حلب (512م) و لوح حر در لجا (568م) بوده است10. به هر حال آنچه مسلم است، اين است كه دوره قبل از اسلام را جهت جهل و ناداني مردمان آن عصر جاهليت نگفته و نتوان گفت. دلائل و شواهدي كه اين معنا را تأييد مي كند، به شرحي است كه در پي مي آيد:
1.3ادله عقلي
ادله عقلي اين معنا كه نامگذاري دوره جاهليت به جهت جهل و ناداني مردم آن نبوده، عبارت است از الف)تحدي قرآن؛ ب) غناي ادبي باقيمانده؛ ج)هدف بعثت؛ د) معجزه حضرت رسول (ع)
1.1.3تحدي قرآن
در قرآن كريم آيات متعددي وجود دارد كه در آنها پيامبر (ع) از طرف خداوند مأموريت مي يابد كه به تحدي با مخالفان خود بپردازد؛ از جمله بارزترين اين آيات ، آيه معروف « و ان كنتم في ريب مما نزلنا علي عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعو شهداء كم ....11 است.
.2.1.3 غناي ادبي باقيمانده
به گفته علماي تاريخ ادبيات عرب آنچه از شاعران عصر جاهلي بر جاي مانده است ، از غني ترين ميراث ادبي تاريخ اين سرزمين است. اين قم به شعر و شاعري اهميت فراواني مي دادند؛ به طوري كه هر قبيله مي كوشيد ، حتي پيش از داشتن رهبر سياسي ، خطيب و شاعري داشته باشد و چون در قبيله شاعري پديد مي آمد ، جشن ها مي گرفتند و مهماني ها مي دادند. در واقع شاعر قبيله زبان قبيله بود 13 در جاي ديگر گفته شده است: در «عصر جاهليت » به هنر و خوض در مسائل آن توجه خاصي نمي شد؛ بلكه بيشتر براي احساسات خويش از هنر گفتاري سود مي جستند و اين هنر گفتاري از مهمترين و نيرومندترين شيوه هاي تحريض و اقناع بود 14.
3.1.3 . هدف بعثت
پيامبر (ع )در عبارتي كوتاه، هدف بعثت خود را «اتمام مكارم اخلاقي معرفي فرموده اند19. اين مي تواند دليل و سندي موثق و قاطع در نفي معناي «ناداني» از واژه «جهل و جاهليت » باشد؛ چون آن نشان مي دهد كه مشكل مردم جاهليت ناداني و جهل آنان نبوده است؛ بلكه نقض مكارم اخلاق در ميان آنان بوده است؛ لذا با چنين هدفي پيامبر (ع) دست به كار شدند و با توجه به دستورهاي ذات مقدس باري تعالي از طريق وحي در سدد اصلاح اخلاق آنان بر آمدند بنابراين از اينكه هدف بعثت حضرت رسول (ع) به قول آن حضرت «اتمام مكارم اخلاق» بوده است، دانسته مي شود كه در واقع اين قوم كاملاً به دور از اخلاق و بدون علم نبوده اند؛ بلكه تعداد اندكي از آنها داراي مدارجي علمي و آگاهي هاي زمان خود بوده اند و ترجمه واژه «جهل» و « عصر جاهليت» به ناداني و عصر ناداني صحيح به نظر مي رسد.
.4.1.3 معجزه پيامبر (ع)
هر پيامبري كه ز طرف خدا به رسالت برگزيده شده است ، براي اثبات حقانيت رسالت خويش و براي صداقت گفتار و احكام خود ،از طرف خداوند متعال با معجزه اي همراه گرديده است20
2.3.
واژه ها به موجودات زنده شبيهند: صورت و شكل نگارشي جسم آنهاست و معنا، روانشان. نيز اين پديده ها روزي زاده مي شوند. دوراني را طي مي كنند و تحويل مي يابند و بر حسب نقشي كه بايد در اجتماع آدميان بازي كنند، مسئوليتهايي گاه جزئي و محدود و گاه بسيار گران به عهده مي گيرند. مراد ما از مسئوليت واژه همان معنايي است كه بايد بازگو كند . واژه كه در واقع شكل گفتاري و نگارشي معناست، زماني مي ميرد كه آن معنا از ميان برود. معنا برخلاف آنچه معمولاً مي پنداريم، هيچ گاه صدرصد روشن و معين نيست. علماي اين فن مي گويند: حوزه معنايي هر كلمه با هاله اي شبيه است كه مركزي مشخص دارد؛ اما كرانه هاي آن در ابهام ناپديد مي گردد. از آن گذشته حوزه معني كلمه نزد افراد گوناگون يكسان نيست؛ يعني بعيد است كه دو نفر ا يك كلمه معين، مثلاً ايثار برداشت و تصوير يگانه اي داشته باشند؛ لذا ما در اين بحث برآنيم بطور خيلي فشرده ، با استناد منابع معتبر و قابل قبول به بررسي معنا و مفهوم اصلي اين واژه «جاهليت» بپردازيم.
1.2.3. لغت نامه
كتب لغت به عنوان اصلي ترين و معتبرترين منابع در بيان معناي صحيح واژه ها مي توانند مورد استناد قرار گيرند. در اين قسمت فقط به عنوان نمونه به چند مورد اشاره مي كنيم. ابن عباس به نقل از پيامبر اكرم (ع) گفته است كه: منن ستجهل مؤمناً فعليه اثمه
2.2.3. بحث روايي
حضرت رسول (ص) در تعريف جاهل چنين مي گويد:
3.2.3. سخنان اهل ادب
در اين بحث به چند نمونه از گفتار نويسندگان تاريخ ادبيات عرب و همچنين به بيتي از معلّقه عمروبن كلثوم در تأئيد آن چه گذشت، مي آيد. عمر فروخ در كتاب تاريخ الادب العربي مي گويد: جاهليت نامي است كه قرآن كريم به پيش از اسلام اطلاق نموده است؛ زيزا عرب در آن عصر بت مي پرستيدند و با يكديگر به نزاع مي پرداختند ... گاهي فرزندان خود را زنده به گور مي كردند و شراب مي نوشيدند ... و چنين است كه ملاحظه مي كنيم جاهليت از «جهلي» گرفته شده است كه در برابر حلم است؛ نه «جهلي» كه متضاد علم است. عرب حظ وافري از علوم و معارف عصر خود نظير هيأت ، طب ، رديابي و ... داشته اند و ادبشان برترين آداب در روزگار خودشان بوده است ...32. حنا الفاخوري ضمن توصيف هنر عصر جاهلي و برشمردن زمينه هاي احساسات اين قوم و اينكه آي آثار مكتوم مانده اند، مي گويد: اكثر آثار منظوم و منثور عصر جاهلي از ميان رفته است تا آنجا كه ابو عمروبن الاصلاء (770م / 154ه ) مي گفت: آنچه از سخن اعراب به شما رسيده ، بس اندك است. اگر فراوان به دست شما مي رسيد، به دانش و شعر بسيار دست مي يافتيد33 و اين بدان سبب است كه بسياري از آثار به حافظه سپرده نشده بود و آنچه را هم كه راويان شعر ار بر كرده بودند با كشته شدنشان در جنگها و فتوحات از بين رفته است34. از ديگر صاحبان تاريخ ادبيات عرب و از محققين اين فن استاد احمد حسن زيات است. وي درباره وضعيت عقلي «عصر جاهليت» چنين مي گويد: تبابعه در يمن و منازره و غسانسه در شمال به علوم متعددي آشنايي داشتند كه سدّهاي ساخته شده توسط ايشان و شهرسازي و آبادانيشان گواه آن است . عدنانيها نيز بر اثر دقت ملاحظه، به تجارت فراوان با مجموعه اي از علوم كه بر تجربه و استقرار و وهم استوار بود، دست يافتند. طب درمان حيوانات (دامپزشكي) و شناخت انواع اسب به دليل ارتباطشان با جنگ، گياه شناسي ، نجوم و شناخت بادها به دليل ارتباط با انواع علف و باران و يافتن راه در تاريكي هاي خشكي و دريا، از علومي است كه با آنها آشنايي داشته اند35. شوقي ضعيف نيز در «تاريخ ادب» خود، عصر جاهلي را در دوره تكامل زبان عربي دانسته و معتقد است از آن هنگام (عصر جاهلي) بوده است كه اين زبان خصايص كنوني را به خود گرفته است. هم او به نقل از جاحظ ميگويد: شعر عربي نوزادي كم سن و سال است: نخستين كساني كه اين راه را پيموده و جاده را هموار كرده اند. امرء القيس بن حجر و مهلهل بن ربيعه اند و وقتي رشته شعرا را رو به عقب دنبال مي كنيم، مي بينيم كه ابتداي آن يكصدو پنجاه سال پيش از ظهر اسلام است و اگر بخواهيم عقب برويم، به دويست سال مي كشد36.واژه « جهل » در شكلهاي مختلف آن كم و بيش در شعر جاهلي ديده مي شود ؛ اما نمونه زير كه بيتي از معلّقه عمروبن كلثوم ست، مي تواند گواه خوبي در كاربرد واژه «جهل» در معناي ستيزه جويي و خشونت باشد.
جاهليت در سور مختلف قرآن
چنانكه ملاحظه شد، در كلام عرب، واژه«جهل» به معناي «ناداني» بكار نرفته است. در قرآن كريم در چهارسوره مباركه آل عمران، مائده ، احزاب و فتح واژه :الجاهلية» آمده است كه اينك معناي آنها بررسي مي شود39:
1.4. سوه آل عمران(آيه 154)
ثم انزل عليكم ... وطايفة قد اهمتهم انفسهم يظنون بالله غير الحق ظن الجاهليه ...40.
پي نوشت ها
1. روحاني، محمود العجم الاحصائي لالفاظ القران الكريم، مشهد، آستان قدس رضوي ، ج2، 1368،ص 17-613. 2. ر.ك: بلاشر، رژي ، تاريخ ادبيات عرب ، ترجمه آذرتاش ذرنوش، موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي ، 1363، ص 45. 3. شريف، م، م، تاريخ فلسفه در اسلام ، ج1 ، ص 179 به بعد. 4. قرآن كريم، سوره مائده، آيه 103. 5. دورانت، ويل، تاريخ تمدن، ج 11، ص 9. 6. فروخ، عمر، تاريخ الادب العربي، بيروت،دارالعلم للملايين، 1969م، ص73. 7. حسين الزيارات، تاريخ الادب العربي، قاهره ، مكتبة نهضة مصر، ج23، بي تا، ص5. 8. حتي ، فليپ خليل، تاريخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، انتشارات آگاه، 1366، ص111 9. حنا الفاخوري ، تاريخ اديات زبان عربي، ترجمه عبد المحمد ايتي، تهران ، انتشارات توس، 1361،ص35 10. حتي، فليپ، تاريخ عرب، ص 111 11. قرآن ، سوره، بقره، آيه 23 12. قرآن، سوره هود، آيه 5 13. حنا الفاخوري، تاريخ ادبيات زبان عربي، ص 31 14. همان منبع، ص 35 15. سوسي، المزهرف قاهره، 1282 ه. ق ، ج 2، ص 240 16. اشاره به آيات شريفه 11 تا 35 سوره مباركه مدثر 17. براي اطلاعبيشتر، ر.ك : به كتاب في الادب الجاهلي، نشته طه حسين 18. فيليپ حتي، تاريخ عرب ، ص 11 19. ر.ك : نهج الفصاه ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران ، انتشارات جاويدان، حديث 944، 1360 ص 191 20. زيرا همه پيامبران براي اثبات حقانيت خود بايد داراي معجره اي باشند 21. عطاري خبوشاني، عزيز ا...، مند الامام رضا(ع)، مشهد، آستان قدس رضوي ، ج 1، 1406ه.ق ص 48 22. ابن منظور، لسان العرب، قم ، نشر ادب الحوزه، ج 11، 1405 هجري قمري ، ص 129 23. قرآن كريم، سوره مباركه نحل، آيه 78 24. طبرسي، مجمع البيان، ج 1، ذيل ايه 67 سوره بقره 25. نهج الفصاحه ، حديث 1319، ص 278 26. محمد ري شهري ، محمد ، ميزان الحكمه، انتشارات سازمان تبليغات اسلامي ، 1403 ، حديث 2822، ص 155 27. نهج البلاغه، نامه 18، نقل از : قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، ج1و 2، ص 83 28. ابن اثير، النهاية في غريب الحديث و الاثر ، قم، موسسه اسماعيليان، 1364 ه ش. 29. مشكيني، علي ، الهادي الي موضوعات نهج البلاغه، ص 73 30. نهج البلاغه، حكمت، 70 31. كليني رازي، ابي جعفر محمد بن يعقوب، الاصول من الكافي ، تهران، درالكتب الاسلاميه،ج1، 1363، ص 21 تا 23 32. عمر فروخ، تاريخ الادب العربي، ج 1 ، ص 73 33. همان منبع، ص 73 به بعد. 34. حنا الفاخوري ، تاريخ ادبيات زبان عربي ، ص 35 35. احمد حسن الزيارت، تاريخ الادب العربي ، ص 11 36. ضيف، شوقي، تاريخ الادب العربي(عصر جاهلي) ، تهران، امير كبير، تر جمه عليرضا ذكاوتي 1364، ص 46 37. زوزني، شرحالمعلقات السبع، قم، منشورات اروميه، 1405 هـ.ق ص 127 38. لويس معلوف، المنجمد في الغه، ماده سفه 39. واژه «جهل» در صيغه هاي مختلف در قرآن كريم بيست بار آمده است. 40. قرآن ، ال عمران، آيه 154 41. تفسير نمونه، ج 2، ص 132 و 133 (تحت عنوان وسوسه هاي شيطاني) 42. تفسير روح الجنان (شيخ ابوالفتوح رازي )، ج 3 ، ص 219-220 43. تفسير مجمع البيان، ج 4 ، ص 303 44. تفسير منهج الصادقين ، ج 2، ص 367 45. همان ، ج 2، ص 367 46. تفسير كشف الاسرار وعدة الابرار، ج 3، ص 127 47. همان، منبع، ص 311، تفسير راهنما ، ج 3 ، ص 127 48. تفسير الميزان، ج 4 ، ص 84 49. تفسير نمونه، ج 4 ، ص 404 (به نقل از تفسير المنار ، ج 6، ص 421 ) 50. اشاره به فرمايش امام علي (ع) «الحكم حكمان حكم ا... و حكم الجاهلية فمن اخطأ حكم ا... حكم بحكم الجاهلية . 51. زمخشري، محمود بن عمر ، الكشاف ، بي نا ، ج 1 ص 631 52. علامه طباطبايي ، تفسير الميزان ، ج 5 ، ص 542 53. مجمع البيان، ج 7، ص 68 54. تحميم عبارت از اين بود كه در صور ارتكاب خطا از طرف اقوياي قم يهود ، آنها را به جاي رجم ، روسياه مي كردند و پشت به پشت بر ستوري سوار كرده و در شهر مي گردادندند؛ ولي ضعفا را رجم مي كردند. 55. ر.ك : كشف الاسرار ، ج 3 ، ص 137 56. مجمع البيان ، ج 20 ، ص 108 ، (در اين تفسير در مورد تبّرج عصر اهليت اولي مي گويد: منظور ان اس كه زن بين شوهر و رفيقش جمع مي كرد) 57. ر.ك تفسير الميزان ، ج 16، ص 383 58. تفسير روض الجنان ... ، ج 15 ، ص 415، و 416 59. ر.ك : مهنج الصادقين في الزام المخالفين، ج 8 ، ص 391 60. الميزان ، ج 18 ، ص 458 61. تفسير نمونه ، ج 22 ، ص 101-100 62. آيه 26 سوره فتح 63. 64. |