برخى واژگان و مفاهيم دينى - جمعى در قرآن
پنج شنبه 13 مهر 1391 4:38 PM
|
برخى واژگان و مفاهيم دينى - جمعى در قرآن
فردريك دنى
مهمترين واژه مفرد دينى - جمعى در قرآن و تاريخ اسلام واژه «امت» است. مهمترين كاربرد اين واژه در قرآن اطلاق آن بر مسلمانان، به عنوان جامعهاى خاص است. اين مقاله در پى مقاله ديگر مؤلف درباب «امت» به رشته تحرير درآمده و هدف از آن آشنايى بيشتر با آموزه قرآن درباره امت به معناى خاص است. اين مقاله به برخى اصطلاحات و مفاهيم دينى - جمعى كه در قرآن مكرراً به كار رفته است پرداخته است.
1- واژههاى حنيف / حنفا و ملت
الف: ريشهشناسى و معناى واژه حَنَفَ:
اين واژه در عربى به معناى ميل و گرايش است. ريشه حنيف در همه زبانهاى سامى مشترك است و برخى محققان آن را در زبان سريانى و عربى، يونانى مأبى ريشهيابى كردهاند و در نتيجه آن را به زمان ابراهيم - كه در قرآن اين واژه در ارتباط با او طرح شده است - برگرداندهاند. به نظر آرتور جفرى، حنيف معمولاً به معناى «مسلم» است و در استعمال نادر، گويا پيش از اسلام، به معنى «كافر» بوده است. نولد كه ريشه (نه ريشه نهايى) سريانى اين واژه را مطرح كرده و احتمال داده است كه اعراب از استعمال آن در معناى «كافر» بى اطلاع بودهاند. فضل الرحمن معتقد است چه بسا واژهاى در قرآن بدون احتياج به تعريف، در معنايى مخالف معناى قبلىاش به كار رفته باشد. به نظر او منحصر داشتن نظر به ريشهشناسى لغت اشتباهآميز است.
ب: حنيف و حنفا در قرآن
از 12 مورد استعمال اين واژه در قرآن كه عمدتاً مدنى است، 8 مورد اشاره به ابراهيم دارد كه در 5 مورد آن حنيف همراه با واژه ملت به معنى دين، آمده است. اصلىترين آيه در مورد حنيف آية «فاقم وجهك للدين حنيفاً...» (روم، 30) است كه در آن به دين فطرى كه توسط خدا براى انسان وضع شده، اشاره رفته است. حنفا اعضاى حقيقى امت راستيناند كه به خدا شرك نمىورزند (حج، 31). در كل، اين واژه بيانگر معنى دين الگو و ايدهآلى است كه خدا آن را براى انسان فرو فرستاده تا به آن ايمان بياورد؛ و بيان كننده نگرش و نسبت مناسب انسان با خدا است. اين واژه همچنين بعدى عبادى را (انعام، 161 - 162) نيز كه جهتگيرى صحيح انسان در حج نسبت به كعبه است نشان مىدهد. واژه حنيف / حنفا در واقع واژهاى جمعى مانند امت، قوم و حتى ملت نيست. بلكه مشخص كننده ويژگى امت (و در واقع امت خدا) از زمان حضرت ابراهيم است. حنيف واژهاى انتزاعى نيست، بلكه در ذاتش نشان دهنده فعاليت جهتدار معنوى و عبادى است.
واژه ملت:
ملت به معنى «دين» يا «مذهب» در قرآن غالباً در پيوند با ابراهيم به كار رفته است. اين واژه از زبان آرامى (از زبانهاى سامى شمالى) وام گرفته شده است. جفرى ريشه آن را سريانى و به معناى كلمه و لوگوس مىداند و دليلى نمىيابد براى اينكه ملت به معناى قرآنىاش قبل از اسلام به كار مىرفته است. نقطه نظر اسميت در اين بحث، مكمل بحثهاى لغتشناسى است. به نظر او ملت واژهاى است كه در هر زبانى به يك دين خاص و قابل انتقال دلالت مىكند و هرگز به معنى ايمان كه شخصى و غير قابل انتقال است نيست، و به معناى كلى دين نيز نمىتواند به كار رود. اين واژه در اسلام بعد از سده نخست به معنى پيروان نظاممند يك سنت متمايز از ساير گروهها به كار رفته است.
تفاوت ملت و امت در قرآن:
در برخى موارد هر دو به دين معادل گذارى مىشوند، اما امت واژهاى تعديلپذيرتر و جامعتر از ملت و قابل تفسير به ايمان شخصى است. امت واژهاى كلامىتر و در عين حال انسانىتر از ملت است كه بيشتر جامعه شناختى و خاص است. امت سمبل تلاش براى رسيدن به اجتماع ايدهآل است؛ امت در تحول است و ملت صرفاً هست. ملت واژهاى خنثى و اجتماعى است، اما امت دو جنبه كلامى و اجتماعى را با يكديگر تركيب كرده است، به گونهاى كه جنبه ژرف رستگارى بخشى رسالت قرآن را بيان مىكند.
2- واژههاى مسلمون، مؤمنون و چند واژه ديگر
اين دو واژه كه از همان ابتداى ظهور اسلام اصطلاحى براى پيروان محمد (ص) بودند از كلماتى مشتق شدهاند كه اهميت محورى در سنت اسلامى دارند و اولى نام دين اسلام است. مشتقات آمن بسيار بيشتر از اسلم تكرار شده است و البته اين به اين معنى نيست كه به همان نسبت مهمتر است. كنتول اسميت واژه ايمان را مهمترين واژه در قرآن و سنت كلامى اسلامى مىداند. در قرآن در موارد اندكى بين امت اسلامى و اسلام و ايمان ارتباط برقرار شده است (آل عمران، 104، 110 و 113)، ولى اين ارتباط بسيار وثيق است و در حقيقت ايمان جنبه اجتنابناپذير امت راستين است؛ امت وسط جامعه ايمانى است (بقره، 143). اسلام، فعلى انسانى، صورى و فاقد عمق و لوازم ايمان است و در حقيقت با صرف اسلام و الحاق به جامعه اسلامى، ايمان حقيقى كه تنها با دخالت و هدايت خدا ممكن مىشود، حاصل نمىگردد (حجرات، 14، 15 و 17) در عين حال اسلام بدون ايمان و ايمان بدون اسلام وجود ندارد.
3- عهد در قرآن
عهد كه در اديان سامى مشترك است، يكى از ابعاد اساسى رسالت قرآن نيز هست. امت اسلامى نيز مانند يهود و مسيحى جامعهاى مبتنى بر عهد است. وفا از واژههاى مهم در باب توافق بين اشخاص و گروهها است كه البته از لحاظ دينى خنثى است. عهد و وفادارى ابداع قرآن نبوده است، اما اسلام وفا را در زندگى اجتماعى مؤمنان و درباب رابطه بين انسان و خدا وارد كرد و آن را از سطح عهدهاى قبيلهاى به سطح امت اسلامى صعود داد و ارزش بالاى اجتماعى و دينى براى آن قائل شد. در «عهد قديم» شكل قديمى عهد در سنت ابراهيمى ديده مىشود؛ عهد موسوى كه بين يهود و قوم بنى اسرائيل بود: من خداى شما خواهم بود (شما را دوست خواهم داشت، نجات خواهم داد و به رستگارى هدايت خواهم كرد) و شما مردم من، كه در قرآن مكرراً به اين مضمون اشاره رفته است (بقره، 40و 49) قرآن به نحوى كاملاً مشابه كتاب مقدس عهد صحراى سينا را بيان مىكند (بقره، 83). تنها نكتهاى كه در قرآن هست اين است كه گويا عهد خدا با پيامبران و به واسطه آنها با مردم است، چه مسلمان، چه مسيحى و چه يهودى (اعراف، 33). |