چشمه هائى از بلاغت در كلام وحى
چهارشنبه 12 مهر 1391 12:14 AM
|
چشمه هائى از بلاغت در كلام وحى
دكتر محمد سلامتيان
استاديار دانشگاه آزاد اسلامى - واحد كاشان
چكيده
قرآن بليغترين كلام است; به همين روى قواعد بلاغى بر اساس آن بنا شده است و كتبى مستقل ويژه بلاغت آن تاليف گرديده است كه اعجاز القرآن فخر رازى و بديعالقرآن ابنابىالاصبح از آن جمله است .
كليد واژهها: بلاغت قرآن، التفات، قلب، تقديم و تاخير، زيادت و حذف، آيات مشابه .
1) مقدمه
علماى ادبيات عربى زمانى به بررسى ابواب مختلف بلاغت پرداختند كه از تدوين كتابهايى كه اصل زبان عربى را تشكيل مىدهد - يعنى لغت و صرف و نحو - فارغالبال شده بودند . اولين كتاب را در علم معانى و بيان عبدالقاهر جرجانى نوشته و آن را «دلائل الاعجاز واسرار البلاغة» نام نهاده است و در علم بديع اولين كتاب را ابنمعتز نوشته و آن را "البديع" نام داده است . اما آنچه مسلم است اينكه هر خطيب و اديب و كاتب و شاعرى براى رسيدن به كنه اين سه شاخه ادبى بايد منابعى بسيار غنى در دسترس داشته باشد كه در اين مورد هيچ منبعى را غنىتر و محكمتر از قرآن نخواهيم يافت و هر كس پاى در عرصه بلاغت مىگذارد، بايد از اين باب وارد شود و كلام خدا را از جنبههاى بلاغى مورد بررسى قرار دهد; لذا علماى فنبلاغت از قرآن استفاده وافر برده و قواعد بلاغى خود را بيشتر بر اساس آنچه كه در قرآن آمده بنا نهادهاند .
2) نمونههايى از بلاغت قرآن
در قرآن اصنافى از بلاغت وجود دارد كه متقدمان به آنها توجه نداشته و از نظر آنان مخفى مانده است; مثلا يكى از مواردى كه متاخرانى همچون عزالدين موصلى و ابن حجهحموى و ديگران در زيبايى و جمال و حسن و كمال آن اتفاقنظر دارند، اين است كه نويسنده و يا شاعرى صنعتى را در گفته خود بياورد و سپس با توريه به اسم آن صنعت نيز اشاره كند . اين مورد را در قرآن به گونهاى بسيار زيبا مىيابيم; آنجا كه به موسى مىفرمايد: «فاسر باهلك بقطع من الليل و لا يلتفت منكم احد» (1) [هود 81] كه در اين آيه صنعت التفات بكار رفته است; زيرا به جاى آنكه "منهم" گفته شود، از ضمير غائب به ضمير مخاطب التفات شده است [1].
منابع
1) ر . ك: علوىكاشانى، الالفية البلاغيه .
پىنوشتها:
1) پس، پاسى از شب گذشته خانوادهات را ببر و هيچكس از شما نبايد واپس بنگرد . 2) و پروردگارت را بزرگ دار . 3) هر يك در مدارى است . 4) و فرزندان خود را از تنگدستى مكشيد . ما شما و آنان را روزى مىدهيم . 5) و فرزندان خود را از بيم تنگدستى مكشيد . ما آنان و شما را روزى مىدهيم . 6) و مردى از دورترين جاى شهر، دوان دوان آمد . 7) و از دورترين جاى شهر مردى دواندوان آمد . 8) شكى در آن نيست . 9) در آن تباهى عقل نيست . 0) و كسانى كه كافر شدهاند، گروهگروه به سوى دوزخ رانده شوند . تا چون بدان رسند، درهاى آن [به رويشان] گشوده گردد . 11) و كسانى كه از پروردگارشان پروا داشتهاند، گروهگروه به سوى بهشت رانده شوند چون بدان رسند و درهاى آن [به رويشان] گشوده گردد . 12) باغهاى هميشگى در حالى كه درهاى [آنها] برايشان گشوده است . |