پاسخ به:تايپك شيعه شناسي
چهارشنبه 15 شهریور 1391 1:48 AM
|
|
|
شهيد سيد حسن مدرس در سال 1278ق. در روستاى «سرابه» از توابع زواره چشم به جهان گشود. در سال 1298ق. به اصفهان آمد و به مدت سيزده سال در حوزه اصفهان نزد اساتيد بزرگ تحصيل نمود. در سال 1311ق. به نجف اشرف هجرت كرد و از محضر مراجع بزرگ وقت استفادههاى شايان برد وبه درجه اجتهاد رسيد. درسال 1318ق. به اصفهان بازگشت ودر حوزه اين شهر بساط تحقيق، تدريس و تاليف را گسترد. سال 1328ق. در دوره دوم مجلس شوراى ملى به عنوان يكى از پنج مجتهد تراز اول، براى نظارت بر قوانين مصوب در مجلس برگزيده شد و به تهران آمد. شهيد مدرس در مدت اندكى، نقش تاريخى خود را به خوبى ايفا نمود و در برابر استبداد داخلى و استعمار خارجى، يك تنه ايستاد. يكى از ويژگىها و رمز موفقيت مدرس به عنوان نماينده مردم، شجاعت، شهامت و صراحت لهجه او بود. وى شخصيتى آزاد انديش، خود ساخته و متعهد به شمار مىآمد و جز به سرافرازى امت و سر بلندى اسلام و ايران نمىانديشيد. در اين بخش، گزيدهاى از افكار و انديشههاى اين فقيه سترگ را مرور مىكنيم: شهيد مدرس مىگويد: «درنجف روزهاى جمعه كار مىكردم و درآمد آن روز را نان مىخريدم و تكههاى نان خشك را روى صفحه كتابم مىگذاشتم و ضمن مطالعه مىخوردم. تهيه غذا آسان بود و وقت گستردن و جمع كردن سفره و مخلفات آن را نداشتم. خود را از همه وابستگىها آزاد كردم. اگر من نسبت به بسيارى از اسرار آزادانه اظهار عقيده مىكنم و هر حرف حقى را بى پروا مىزنم، براى آن است كه چيزى ندارم و از كسى هم(چيزى) نمىخواهم.اگر شما هم بار خود را سبك كنيد و توقع را كم نماييد، آزاد مىشويد. بايد جان انسان از هرگونه قيد و بندى آزاد باشد تا مراتب انسانيت و آزادگى خويش را حفظ نماييد. پدرم هميشه مىگفت: كسى كه به افراط در خورد و خواب عادت نكرده باشد و تنور شكم را دم به دم نتافته باشد، دربرابر زور تسليم نمىشود و در برابر زر و مال دنيا، اسير وسوسه نمىگردد. اسلام يك مدت در دنيا ترقى و توسعه پيداكرد و همان مدتى بود كه جامع (وحدت و يگانگى) خودشان را حفظ كردند وبزرگان خودشان را اطاعت كردند؛ مواسات كردند؛ برادرى كردند و بر اكثر دنيا در زمان كمى مسلط شدند. متأسفانه در قرون اخير از باب اين كه آن جامع خودشان را، بزرگان و امرار را خوب حفظ نكردند، ضعف بر اين قوم پيدا شد. ترقى و تعالى هر قوم اين خواهد شد كه جامع ميان خودشان را نگهدارى كنند و به واسطه ترقى آن جامع، ترقى كنند. غرض اصلى ما، يك جامعهاى است كه يك قسمت بزرگ دنيا در آن جامعه شركت دارد و آن اسلام است. ما خيلى همبستگى اسلامى خود را از دست داديم. بالاخره بايد بيدار شد. هوشيار شويم و جامعه خودمان را حفظ كنيم... . فكر مىكردم چراممالك اسلامى روبه ضعف رفته و ممالك غير اسلامى روبه ترقى؟ چندين روز فكر كردم و بالاخره چنين فهميدم كه ممالك اسلامى سياست و ديانت را از هم جدا كردهاند؛ ولى ممالك ديگر، سياستشان عين ديانتشان يا جزو آن است؛ ممكن هم هست اشتباه كرده باشند؛ لهذادر ممالك اسلامى، اشخاصى كه متدين هستند، دورى مىكنند از اشخاصى كه داخل درسياست هستند. آنها كه دورى كردند، ناچار همه نوع اشخاص رشته امور سياست را در دست گرفته، لهذا رو به عقب مىروند». در دوره دوم مجلس شوراى ملى، هر كدام از نمايندگان در ماه، مبلغ دويست تومان حقوق مىگرفتند؛ اما شهيد مدرس تنها سى تومان از آن را قبول مىكرد. وقتى دخترش به بيمارى حصبه مبتلا بود و دكتر معالج اصرار داشت كه او چند روزى در بالاى شهر -منطقه خوش آب و هواى شميران - به سر برد تا شايد حالش زودتر بهبود يابد، مدرس در جواب پزشك مىگويد: «همه فرزندان اين مملكت، فرزندان من هستند؛ نمىپسندم كه فرزندم به ييلاق انتقال يابد و ديگران در محيط گرم و فقيرانه تهران يانقاط ديگر در شرايط سخت باشند؛ مگر اين كه براى همه چنين شرايطى فراهم شود». در هنگام تصويب بودجه براى وزارت پست و تلگراف در مجلس، برخى نمايندگان در تلاش بودند تا هرينه استخدام يك پزشك مخصوص را براى اين وزارت خانه به تصويب برسانند واين در حالى بود كه در اكثر نقاط كشور، مردم نمىتوانستند از امكانات دارويى و درمانى و پزشك بهرمند شوند. مدرس بااين پيشنهاد به مخالفت برخاست و گفت: حقوق دكتر براى معالجه اعضاى پست و تلگراف! ما نمىفهميم اين وزارت خانه طبيب مخصوص براى اعضا مىخواهد چه كند؟ بنده جداً با آن وزير و وزارت خانهاى كه اين كار را مىخواهد انجام دهد، مخالفم؛ يعنى چه؟ در يك وزارت خانه، يك دكتر مخصوص و يك حقوق مخصوص به او داده شود؛ آن هم در مركز كه مريض خانههاى خوب و دكترهاى زياد دارد؛ يعنى چه»؟ غلامرضا گلى زواره، مدرس ماه مجلس؛ با تصرف و تلخيص. |
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی