0

واقعيت زندگي را مردم نشانمان مي‌دهند

 
hasantaleb
hasantaleb
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1387 
تعداد پست ها : 58933
محل سکونت : اصفهان

واقعيت زندگي را مردم نشانمان مي‌دهند
پنج شنبه 2 شهریور 1391  5:29 PM

ر

جام جم آنلاين: هادي مقدم‌دوست فيلمساز، فيلمنامه‌نويس و روزنامه‌نگاري است كه بيشتر در حوزه فيلمنامه‌نويسي فعاليت مي‌كند.

او و حميد نعمت‌الله توانستند با نگارش فيلمنامه «بي‌پولي» در جشنواره بيست و هفتم فيلم فجر ديپلم افتخار بهترين فيلمنامه را از آن خود كنند.

اين زوج هنري سال گذشته با مجموعه تلويزيوني «وضعيت سفيد» جايگاه خوبي ميان مخاطبان تلويزيون پيدا كردند.

هادي مقدم‌دوست پس از ساخت يك فيلم داستاني به نام «زنگ تفكر» براي شبكه تهران و ساخت اپيزود چوب زخم از فيلم اپيزوديك «ملاقات»، فيلم تلويزيوني «به صرف شربت و شيريني» را كارگرداني كرد كه فيلمنامه آن را خودش همراه حميد نعمت‌الله نوشته است. اين فيلم عيد فطر از شبكه دو سيما پخش شد.

مخاطبان سينما و تلويزيون شما و حميد نعمت‌الله را بعنوان يك زوج هنري خوب مي‌شناسند؛ نعمت‌الله در مقام كارگردان و شما به عنوان نويسنده، ولي فيلمنامه فيلم به صرف شربت و شيريني را مشترك نوشتيد و كارگرداني به عهده شما بود. زماني كه طرح اين فيلم را مي‌نوشتيد، چه شد كه تصميم گرفتيد كارگرداني را شما انجام دهيد؟ پيشنهاد نعمت‌الله بود؟

من و حميد مرتب درباره طرح‌هاي مختلفي كه مي‌نويسيم، حرف مي‌‌زنيم. در بين طرح‌هايي كه داريم برخي طرح‌ها آزاد هستند. يعني از ابتدا مشخص نيست چه كسي مي‌خواهد آن را كارگرداني كند. من اين كار را انجام مي‌دهم يا حميد نعمت‌الله. فيلم تلويزيوني به صرف شربت و شيريني هم جزو طرح‌هاي آزاد بود كه من و حميد قبلا آن را نوشته بوديم و پس از مدتي تصميم گرفتيم روي اين طرح كار كنيم تا اين‌كه در مقطعي تصميم ساخت آن را گرفتم. يادم مي‌آيد وقتي روي اين طرح كار مي‌كرديم، دلم مي‌خواست اگر فرصت مهيا شود خودم آن را كارگرداني كنم.

طرح فيلم به صرف شربت و شيريني را چه سالي نوشتيد؟

سال آن را به ياد ندارم، ولي مي‌دانم طرح اين فيلم را قبل از تصويربرداري مجموعه تلويزيوني وضعيت سفيد نوشته بوديم.

اشاره كرديد فيلم به صرف شربت و شيريني جزو طرح‌هاي آزادتان بود. اين طرح چه ويژگي‌هايي داشت كه علاقه‌مند به كارگرداني آن بوديد؟

به نظرم اين فيلم موقعيت‌ و لحظات متنوعي داشت كه مي‌توانست ايجاد جذابيت كند. اين موقعيت‌ها را دوست داشتم. اين‌كه يك نفر بر خلاف چيزي كه عرف است مي‌خواهد كاري انجام بدهد، كشمکش شخصيت‌هاي اميد و فيروزه (عباس غزالي و نفيسه روشن) در آغاز زندگي مشتركشان موضوعي بود كه من را براي كارگرداني اين فيلم ترغيب كرد.

شما سال‌هاست فيلمنامه مي‌نويسيد. آيا از نگارش فيلمنامه اشباع شديد كه به سمت كارگرداني آمديد؟ يعني اين هدف را از ابتدا داشتيد يا بمراتب علاقه‌مند به كارگرداني شديد؟

من از ابتدا به كارگرداني علاقه‌مند بودم. البته يك مقطع طولاني فيلمنامه نوشتم و فرصت ساخت فيلم را پيدا نكردم تا اين‌كه شرايط آن پيش آمد و كارگرداني را هم تجربه كردم.

الان پشيمان هستيد كه چرا زودتر به سراغ كارگرداني نرفتيد و در اين سال‌ها فيلمنامه نوشتيد؟

نه، اصلا ناراحت نيستم و از اين اتفاق هم خيلي خوشحال هستم، چون در طول اين سال‌ها با نگارش فيلمنامه به تجربه‌ام اضافه شد و خدا را از اين بابت شاكرم.

پس از اين فرصت طلايي براي ساخت فيلم به صرف شربت و شيريني استفاده كرديد؟

بله، واقعيت اين است كه من تمام سعي خودم را براي ساخت اين فيلم كردم و از تجربه چند ساله‌اي كه در حوزه فيلمنامه‌نويسي و دستيار كارگرداني داشتم، كمك گرفتم تا فيلم به صرف شربت و شيريني را بسازم.

قصد داريد كارگرداني را دنبال كنيد يا باز هم سراغ نگارش فيلمنامه مي‌رويد؟

در اين باره برنامه‌ريزي انجام نداده‌ام كه بعد از اين فيلمنامه بنويسم يا سراغ كارگرداني بروم. واقعيت اين است كه من و نعمت‌الله فيلمنامه مي‌نويسيم و بعد از نگارش فيلمنامه تصميم به ساخت آن مي‌گيريم. اين روش را سال‌هاست ادامه داده‌ايم و باز هم همين كار را انجام مي‌دهيم.

شما در فيلم به صرف شربت و شيريني برشي از زندگي يك زوج جوان را انتخاب كرديد و اين برش از زندگي آنها را با تمام جزئيات به تصوير كشيديد. چطور شد اين روايت را انتخاب كرديد؟

واقعيت اين است ما زندگي‌اي را كه مي‌بينيم و حس مي‌كنيم به تصوير كشيديم. همه ما در طول روز با موقعيت‌هايي روبه‌رو مي‌شويم كه بظاهر ساده و كوچك هستند، اما همين موقعيت‌ها ممكن است منجر به موقعيت‌هاي چالش برانگيزي شود. مثلا براي ازدواج كردن، دانشگاه رفتن و... با موقعيت‌هاي كوچك روبه‌رو مي‌شويم. همه ما آدم‌ها مقابل همين موقعيت‌هاي بظاهر كوچك رفتارهاي متفاوتي داريم. در فيلم به صرف شربت و شيريني اين رفتارهاي متفاوت را نشان داديم و اين نوع روايت را انتخاب كرديم.

اين فيلم گرچه به كشمكش‌هاي زندگي اميد و فيروزه مي‌پردازد، اما به دليل اين‌كه يك برش از زندگي آنها را انتخاب كرديد، ريتم آن كمي كند است. در حالي كه مخاطب امروزي عادت به ديدن آثاري با ريتم تند و همراه با تعليق‌هاي زياد دارد. نگران نبوديد ممكن است اين فيلم نتواند ارتباط لازم را با مخاطب برقرار كند؟

مقدم‌دوست: تلاش كرديم فيلم به صرف شربت و شيريني عناصري داشته باشد که بتواند يك فضاي گرم و صميمي را شكل بدهد تا براي مخاطبان تلويزيون ملموس بوده و برايشان قابل درك باشد

اين احتمال وجود داشت، اما ما مواردي را جايگزين كرديم تا اين مشكل پيش نيايد. تلاش كرديم فيلم به صرف شربت و شيريني عناصري داشته باشد تا بتواند يك فضاي گرم و صميمي را شكل بدهد تا براي مخاطبان تلويزيون ملموس بوده و برايشان قابل درك باشد. اين فيلم هم با اين‌كه برشي از زندگي است، اما كشمكش‌هاي فيروزه و اميد و اين‌كه بخواهند تالار بگيرند يا نه، تعليق لازم را براي مخاطب ايجاد كرد.

اما در تدوين مي‌توانستيد ريتم تندتري به فيلم بدهيد.

ما سعي كرديم موضوع را به گونه‌اي روايت كنيم تا قصه افت نكند و با وسواس اين كار را انجام داديم. اميدوارم مخاطبان از ديدن فيلم لذت برده باشند.

در اين فيلم بازي خوب و متفاوتي از عباس غزالي گرفته بوديد و بازي او كاملا با شخصيت بهروز مجموعه وضعيت سفيد تفاوت داشت. گاهي اتفاق مي‌افتد هنرپيشه‌ها در نقش‌هاي خوبي كه بازي مي‌كنند، مي‌مانند و تاثير آن را در نقش‌هاي ديگرشان مي‌بينيم. اما اين مساله در بازي غزالي پيش نيامد. خودتان در اين باره كمك كرديد يا غزالي خودش تلاش كرد؟

وقتي عباس غزالي قرار بود نقش اميد را بازي كند، درباره شخصيت برايش توضيح دادم و او با درك اين شخصيت، نقش اميد را بازي كرد. در مجموع تعامل خوبي بود. از سوي ديگر زماني كه بازيگر يك نقش را بازي مي‌كند بايد براي كار بعدي آن را كاملا فراموش كند و ديگر به آن فكر نكند تا تاثيري در كار بعدي‌اش نگذارد. اين اتفاق هم در عباس غزالي افتاد. او كاملا نقش بهروز را در وضعيت سفيد فراموش كرده بود و سعي كرد شخصيت اميد را به بهترين شكل بازي كند. من هم در اين باره كمك كردم، اما خودش براي ايفاي اين نقش خيلي زحمت كشيد.

معمولا كارگردانان در كارهاي اول خود سعي مي‌كنند از بازيگران معروف استفاده كنند تا كارشان ديده شود، اما اين رنگ و لعاب در فيلم به صرف شربت و شيريني ديده نمي‌شود و شما از بازيگراني استفاده كرديد كه خيلي چهره نيستند.

معتقدم براي هر فيلمي كه ساخته مي‌شود بايد بهترين گزينه‌ها را براي نقش‌ها داشت. من هم سعي كردم متناسب با قصه و نقش‌ها، بازيگران را انتخاب كنم. اين طور نبود كه به خاطر بودجه مجبور باشيم از بازيگراني استفاده كنيم كه خيلي چهره نيستند. به نظرم عباس غزالي و نفيسه روشن براي ايفاي نقش‌هاي اميد و فيروزه مناسب بودند، به همين دليل آنها را انتخاب كردم. براي تماشاگر هم اهميت دارد بازيگراني كه انتخاب مي‌شوند با نقش هماهنگ باشند، نه اين‌كه خيلي معروف باشند يا نباشند. من اصلا به چهره بودن بازيگران فكر نكردم.

يكي از امتيازات فيلم به صرف شربت و شيريني اين است كه شخصيت‌ها اغراق‌آميز نيستند و مخاطب مي‌تواند با آنها همذات‌پنداري كند. چطور به اين ساختار رسيديد؟

من و حميد نعمت‌الله واقعيت را از زندگي مردم برمي‌داريم. وقتي زندگي را از مردم مي‌گيريم بايد به شكل مطلوب و با كيفيت ارائه بدهيم تا زماني كه مخاطب اين آثار را مي‌بيند كاملا برايش قابل لمس باشد و با آن همذات‌پنداري كند. در واقع اين چرخه تضمين شده است. بايد مردم در يك اثر هنري زندگي‌شان را ببينند. در اين صورت بيشتر هم از اثر استقبال خواهند كرد.

اين نگاه را در رفت و آمدهاي شهري‌تان به دست آورده‌ايد؟

بله، موضوع بيشتر كارهايي كه مي‌نويسيم از سوار شدن به اتوبوس شروع مي‌شود بعد به همنشيني ساده، خريد از يك فروشنده يا فردي كه در پارك روي نيمكت نشسته و... مي‌رسد. سعي مي‌كنيم همه جوانب را در ابعاد وسيع بررسي كنيم تا به يك نتيجه مشخص برسيم.

براي كارگرداني اين فيلم تا چه حد از مشاوره حميد نعمت‌الله بهره برديد؟

فيلمنامه اين فيلم را با هم نوشتيم و براي كارگرداني هم از مشورت‌هاي او استفاده كردم. به هر حال حميد در زمينه كارگرداني تجربه خوبي دارد و من هم از تجربه او كمك گرفتم.

در اين فيلم دكوپاژهاي (نمابندي​هاي)​ خاصي مي‌بينيم. به عنوان مثال در صحنه‌اي از اين فيلم در حالي كه نصاب مشغول نصب تلويزيون در خانه اميد است، اميد از اتاق خارج مي‌شود و در اتاق كناري با خواهرش حرف‌هاي محرمانه مي‌زند. دوربين بين اين دو اتاق قرار داشت و مخاطب غيراز اميد و خواهرش، نصاب را هم مي‌ديد كه مشغول كارش است. دليل چنين دكوپاژي براي اين صحنه چه بود؟ در حالي كه ديدن كار نصاب چندان هم اهميت نداشت.

راستش در زمان تصويربرداري تلاش كردم دكوپاژ به گونه‌اي باشد كه مخاطب در جريان ريزترين جزئيات هم قرار بگيرد. شايد در اين صحنه ديدن نصاب ضرورت نداشت، اما مي‌خواستم مخاطب حسش را نسبت به صحنه داشته باشد. زماني كه اميد نصاب را ترك مي‌كند و براي گفتن حرف محرمانه به خواهرش وارد اتاق ديگر مي‌شود، مي‌خواستم مخاطب همراه او و نصاب كه مشغول به كار است، باشد تا حس صحنه را از دست ندهد. تلاش كردم اين مساله در كل دكوپاژم ديده شود و اين حس را به بيننده منتقل كند.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها