0

با مختار ابوعبید ثقفی بیشتر اشنا شویم ؟

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

پاسخ به:با مختار ابوعبید ثقفی بیشتر اشنا شویم ؟
شنبه 14 مرداد 1391  11:03 AM

 

مختار بن ابی‌عبید ثقفی از شخصیت‌های سیاسی صدر اسلام است. مختار از مردم طائف است. وی در سال یکم هجرت متولد شد. مختار هنگامی‌که سیزده سال بیش نداشت همراه با پدر خویش در جنگ «یوم الجسر» علیه سپاه ساسانی شرکت كرد. پدر مختار، ابوعبیدبن مسعود ثقفی است که در اوایل خلافت عمر از طائف به مدینه آمد و در آنجا ساکن شد. وی یکی از سرداران بزرگ جنگ با ارتش کسری (ایران) در زمان عمر بود. مختار در زمره یاران حضرت علی بود.

پيش از قيام

او در زمره کسانی بود که از کوفه به حسین بن علی نامه نوشت. خانه مختار محل ورود مسلم بن عقیل بود. اما با ورود مزوّرانه و غیرمنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار به خانه هانی بن عروه نقل مکان کند. هنگام دستگیری مسلم و هانی، مختار در کوفه نبود و او برای جذب نیرو به اطراف شهر (منطقه خطرنیّه) رفته بود. او در تمام مدتی که جریان کربلا رخ داد، در زندان عبیدالله بن زیاد بود و یک چشم خود را به دلیل شلاق‌هايی که به دستور ابن زیاد به او زده شد، از دست داد. او با وساطت عبدالله بن عمر شوهرخواهر خود از زندان آزاد شد و پس از مدتی به طائف و سپس مکه رفت و با عبدالله بن زبیر حاکم مکه بیعت کرد. در همان زمان مکه مورد محاصره سپاه شام قرار گرفت. مختار نیز در کنار دیگر مسلمانان بشدت از حرم دفاع کرد تا اینکه سپاه شام (به علت مرگ یزید) بازگشتند. پس از پایان محاصره، مختار به کوفه بازگشت. در این زمان کوفه به دست طرفداران عبدالله بن زبیر افتاده بود. ورود او به کوفه مصادف با آمادگی توابین به فرماندهی سلیمان بن صرد خزاعی برای خروج از شهر بود، اما هیچ فعالیتی (حتی مشورت) در کمک به سلیمان بن صرد و قیام توّابین نکرد. پس از خروج توابین از شهر، قاتلان حسین بن علی که از ناحیه مختار هراس زیادی داشتند، حاکم زبیری کوفه (عبدالله بن یزید) را وادار کردند تا مختار را زندانی کند. مختار دوباره زندانی شد. در این هنگام خبر شکست و بازگشت توابین به کوفه رسید. مختار پس از مدتی با شفاعت عبدالله بن عمر نزد ابن زبیر آزاد گردید. مختار خود را نماینده محمد بن حنفیه در کوفه معرفی کرد.

قيام مختار

مختار پنج سال بعد از واقعه کربلا پس از قيام توابين در چهارشنبه ۱۶ ربيع‌الثاني ۶۶هجری با شعار «یا منصورُ اَمِت؛اى پیروز، بمیران» و «یا لثارت الحسین» به خونخواهی حسین بن علی و یارانش در کوفه به پاخواست و با تجهیز و جمع‌آوری سپاهی، با کمک ابراهیم بن مالک اشتر عامل عبدالله بن زبير را از كوفه بيرون كرد و قلمرو كوفه را تا موصل گسترش دادومناطقی چون حلوان(نزدیک سر پل ذهاب)، مدائن، و همچنین بلاد ارمنیه، آذربایجان، اران، حوران، ماهیان، ری و اصفهان زیر سلطه عراق قرار گرفت. لشكر عبيدالله بن زياد را در موصل شكست داد كه عبيدالله نيز كشته شد. و قاتلان و مسببان واقعه کربلا را به سزای اعمال خویش ‌رساند تا این که ۱۸هزار نفر از آن‌ها را در دوران حکومتش که هیجده ماه بوده‌است کشت.

سرانجام قیام مختار

می‌گفت: «از دینمان نیست که بخوریم و بیاشامیم در حالی‌که قاتلین سید الشهداء زنده باشند»، همچنین از او نقل شده‌است که می‌گفت: «بخدا قسم اگر سه چهارم قریش کشته شوند مساوی یک بند انگشت سید الشهداء نخواهد بود». سرانجام به دلیل پشتیبانی موالی (اسیران آزاد‌شده که عمدتاً ایرانی معروف به جند الحمراء یا لشكر سرخ بودند) خصوصاً اسیران دیلمی کوفه و نیز خیانت کوفیان پشتیبانی بزرگان عرب را از دست داد، ابراهیم در محاصره سپاه عبدالملک بن مروان بود و نمی‌توانست به یاری مختار بیاید. سرانجام سپاهی اندک به مصاف مصعب بن زبیر رفت و دلیرانه جنگید و در حالی‌که یاران وی یکی پس از دیگری به خاک می‌افتادند، کوچه به کوچه دشمن را به گریز وا می‌داشت، در حالی‌که بی‌وفایان کوفی همراه با زنان و کودکان از پشت بام‌ها به سویش سنگ پرتاب می‌کردند. سرانجام کشته شد. نقلی است كه ابراهیم بن اشتر از مختار کناره گرفت و به اشراف کوفه در بصره پیوست.ابن اعثم سخن صریحی را از زبان مختار آورده که چشم به کمک ابراهیم دوخته، می‌گوید: «عجب مصیبتی است امروز، ای کاش ابراهیم در کنارم بود؛ اما او مرا رها کرد و من چاره‌ای جز تن دادن به مرگ ندارم». پس از او دو همسرش، یکی دختر نعمان بن بشیر انصاری و دیگری دختر سمره بن جندب، مورد بازجویی زبیری‌ها قرار گرفتند. دختر سمره درباره مختار گفت که هرچه شما درباره او عقیده دارید من نیز عقیده‌ام همان است!اما دختر نعمان درباره مختار گفت: «انه کان عبدا من عباد الله الصالحین»، او بنده‌ای از بندگان صالح خداوند بود. مصعب بن زبیر او را نیز به قتل رساند.

نقاط مبهم

مورخین، اعم از شیعه و سنی در مورد شخصیت مختار اختلاف نظر دارند برخی او را مستحق لعن و نفرین می‌دانند و گروهی او را بسیار مدح و ستایش می‌کنند. اموی‌ها و زبیری‌ها کوشیدند تا انواع و اقسام اتهامات را به او نسبت دهند. اتهاماتی چون ادعای «نبوت» برای خودش، ادعای «مهدویت» برای ابن حنفیه و تأسیس فرقه کیسانیه و شایع‌تر از همه نسبت دادن لقب «کذاب» به مختار است که اغلب این نسبت‌ها، بعد از مرگ مختار به او نسبت داده شده‌است. بسیاری از علمای شیعه، این اتهامات را ساختهٔ دشمنان مختار از زبیریان و امویان که از او ضربه خوردند دانسته‌اند، که پس از مرگش به وی نسبت داده‌اند. برخی می‌گویند مختار در باطن برای تصاحب حکومت عراق قیام کرد. مختار قاتلان امام حسین (ع) را «مثله» می‌کرد، اعضایشان را می‌برید و این کار حتی در جنگ با کفار ممنوع است. سید جعفر شهیدی نیز در این باره می‌گوید: «... از نو قتل‌گاه، بلکه قتل‌گاه‌های دیگری به راه افتاده، اما این بار قربانیان، آن پاکان و عـزیزان خدا نبودند، دژخیم‌هایی بودند که دست‌هایشان تا مرفق، در خون آزادگان رنگین شده بود. امروز وقتی ما داستان کشتار مختار، پسر ابی‌عبیده ثقفی را می‌خوانیم، اگر سری به کتاب‌های حقوقی زده باشیم، ممکن است چنان انتقامی را تا حدی خشن بدانیم و بگوییم: چرا چنان کردند؟ یکی را چون گوسفند سر بریدند و یکی را شکم پاره کردند و دیگری که تیری به فرزندی از فرزندان حسین (علیه‌السلام) افکنده و آن جوان که دست را سپر ساخته و تیر، دست و پیشانی او را شکافته بود، همان کیفر دادند، دیگری را در دیگ روغن جوشان افکندند و دست و پای آن یکی را به زمین دوختند و اسبان را روی آن گذراندند، چنانکه نوشته‌اند، تنها یکجا دویست و چهل و هشـت تن را، که در قتل حسین و یاران او شریک بودند، طعم اینگونه کیفرها چشاندند؛ ما این داستان‌ها را می‌خوانیم و در آن نوعی قساوت می‌بینیم، اما باید دانست که قضاوت مردم سیزده قرن بعد درباره کردار پیشینیان درست نیست.»[۲۹]توفیق اعلم، دانشمند معاصر، درباره انتقام مختار مى‌گوید:«تـنـهـا بـرخـورد قاطع و خونبارى كه در تاریخ از ملامت مصون مانده و عذر آن پذیرفته شده همین كار عادلانه مختار است.»

موضع امام سجاد و محمد بن حنفیه

محمد بن حنفیه از مختار به صورت سربسته و مبهم حمایت کرد. او گفت: «اما ما ذکرتم من دعاء من دعاکم الی الطلب بدمائنا فوالله لوددت ان الله انتصر لنا من عدونا بمن شاء من خلقه». در مورد آنچه گفتید که کسی شما را دعوت کرده تا انتقام خون اهل بیت را بگیرید، به خدا من دوست دارم تا خداوند به دست هر کس که خود از بندگانش خواهد، انتقام ما را بگیرد. امام سجاد خطاب به محمد بن حنفیه: «یا عم لو ان عبدا زنجیا تعصب لنا اهل البیت لوجب علی الناس موازرته و قد ولیتک هذا الامر فاصنع ماشئت; عموجان! اگر برده سیاهی به حمایت از ما برخاست بر مردم واجب است که او را کمک کنند و من مسئولیت این امر «ورود در قیام مختار را» به تو واگذار کردم هر گونه که خواستی عمل کن.» در روایتی آمده‌است: هیچ زن هاشمیه‌ای بعد از شهادت امام حسین موهایش را شانه و خضاب نکرد تا زمانی که مختار سر ابن زیاد را برای امام سجاد (ع) فرستاد. چون امام سر عبیدالله را دید، گفت دوزخ جای او باد! بعضی گفته‏اند علی بن حسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز خندان ندیدند. و ابن عبدریه نوشته‌است: «سر عبیدالله را هنگامی نزد علی بن حسین (ع) آوردند که نیم‌روز بود و او ناهار می‏خورد. چون سر را دید گفت: سبحان‌الله، کسی فریفته دنیا نمی‏شود مگر آنکه حق نعمت خدا در گردنش نباشد وقتی سر پدرم را نزد ابن زیاد آوردند غذا می‌خورد.» در نقلی دیگر آمده است که سر به سجده نهاد و فرمود: «حمد و سپاس خداوندی را که انتقام مرا از دشمنم گرفت؛ خداوند پاداش نیک به مختار عنایت فرماید.» در روایتی دیگر امام باقر فرمود: «به مختار ناسزا نگویید چون او قاتلین ما را به سزای عمل ننگین آن‌ها نشاند و زن‌های بی‌شوهر ما را شوهر داد و در شرایط تنگدستی مختار ما را کمک کرد.»

آرامگاه مختار

مدت زمام‌داری مختار در کوفه یک‌سال و نیم بوده است. هنگامی که کشته شد، ۶۷ سال از عمرش سپری شده بود و کشته شدنش روز چهاردهم ماه رمضان سال ۶۷ اتفاق افتاده‌است. پس از شهادت مختار توسط مصعب بن زبیر، پیکر او در دیوار قصر الاماره نزدیک مسجد کوفه مدفون شد، این قبر مخفی ماند تا اینکه آیةالله العظمی سید مهدی بحرالعلوم در زمان خود به جستجو و آشنایی با آثار و محراب‌های مسجد پرداخت، سید در آن زمان ترجیح داد مسجد کوفه با خاک پاک مدفون شود چون زمین مسجد پائین‌تر از دیگر سرزمین‌های منطقه بود و در نتیجه آبهای سطحی در آن جریان پیدا می‌كرد، پیرو دستور آیت‌الله بحرالعلوم زمین مسجد کوفه که عمق آن مساوی مقام پیامبر و خانه حضرت نوح بود با خاک پاک پر شد تا از آلودگی‌ها در امان نگه داشته شود در جای همان محراب‌ها بر روی خاک محراب‌های جدید ساخته شد همان‌گونه که اکنون هم نمایان است. در زمان بررسی‌ها جستجوی آثار مسجد که از طرف سید و جمعی از علما صورت گرفت، سید قبر شریف پنهان شده‌ای را پیدا کرد و جایگاه آن قبر انتهای راه‌رو در زیرزمین و به طرف خارج مسجد به سمت قصرالأماره بود و بر آن قبر سنگی یافتند که بر آن اسم و لقب مختار نوشته شده بود. پس از یافتن قبر، محسن الحاج عبود شلاش ساختن حرم جدید و بزرگی برای مختار را بر عهده گرفت و آن‌را به رواق حرم حضرت مسلم از سمت جنوب ملحق کرد، و برای قبر پنجره‌ای آهنین قرار داد و درب راه‌رو که در حجره‌ای در کنج مسجد کوفه قرار داشت را مسدود کرد. علامه شیخ عبدالحسین تهرانی از شاگردان برجسته صاحب جواهر و وصی امیرکبیر، وقتی برای تشرف به عتبات عالیات وارد عراق شده بود، نسبت به تعمیر و تجدید بنای مزار شریف مختار همت گماشت. علامه امینی به نقل از کتاب مزار شهید، زیارتنامه‌ای جالب برای مختار نقل می‌کند و از این زیارتنامه، که شهید آن را نقل کرده‌است، معلوم می‌شود که قبر مختار از دیرزمان، مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده‌است. ضریحی از چوب روی قبر او نصب شده و پنجره‌ای در زاویه شرقی به دیوار مسجد کوفه (سمت جنوب) باز می‌شود. قطعه سنگی از قرن دوم هجری به خط کوفی دارد که روی آن نوشته‌اند: «هذا قبر مختار بن ابی عبیدة الثقفی الآخذ بثارات الحسین».

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها