0

تکنولوژی وب2 (web2) چيست؟

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

تکنولوژی وب2 (web2) چيست؟
جمعه 22 اردیبهشت 1391  5:48 PM

 

تکنولوژی وب2 (web2) چيست؟ واحد دانش و تکنولوژی تبیان زنجان

تركيدن حباب دات كام در پاييز 2001 نقطه عطفي براي وب بود. استنباط بسياري از افراد ‌اين بود كه وب بيش از حد در كانون توجه قرار گرفته است و‌اين حقيقت را گوشزد مي‌كردند كه ظاهرا ً رشد انفجاري و پس از آن ركود و نزول، ويژگي مشترك تمام انقلاب‌هاي تكنولوژيك است. ‌اين ركود و نزول معمولا هنگامي‌رخ‌ مي‌دهد كه فناوري روبه‌پيشرفت، جايگاه خود را در صحنه تجارت تثبيت كرده است، هجوم مردم به‌سوي مدعيان ارائه فناوري تمام شده است، نمونه‌هاي واقعا موفق، توانايي‌هاي خود را نشان داده‌اند، و جامعه كم كم تفاوت‌ها را درك مي‌كند. مفهوم "وب2" در يك نشست هم‌انديشي بين O' Reilly وMediaLive International زاييده شد. در‌اين جلسه Dale Dougherty، يكي از پيشگامان وب و معاون موسسه O' Reilly، خاطر نشان كرد كه نه تنها نمي‌توان وب را "سقوط كرده و شكست خورده" دانست، بلكه با توجه به‌انواع كاربردهاي جذاب و جديد و سايت‌هايي كه تعداد آن‌ها همه روزه و با سرعتي عجيب افزايش مي‌يابد، وب از هر وقت ديگري مهم‌تر شده‌است. مسئله ديگر ‌اين است كه به‌نظر مي‌آيد همه شركت‌هايي كه‌اين ركود ناگهاني را با موفقيت پشت سر گذاشته‌اند، وجه مشتركي دارند. اگر قبول كنيم كه سقوط دات‌كام نقطه عطفي را براي وب مشخص مي‌كند،‌آيا مي‌توان مفهومي ‌مثل "وب2"را براي فعاليت‌هاي بعد از‌اين سقوط به‌كار برد؟ شركت‌كنندگان در‌اين نشست بر سر‌اين موضوع به‌توافق رسيدند و به‌اين‌ترتيب، كنفرانس وب2 (www.web2con.com) سربرآورد. در خلال يك سال و نيمي‌كه از آن زمان مي‌گذرد، مفهوم "وب2" به‌خوبي جا افتاده است و نتايج جستجوي آن روي گوگل به‌بيش از 5/9 ميليون مورد بالغ مي‌شود. ولي هنوز اختلاف نظر‌هاي بسياري درباره معناي اصلي وب2 وجود دارد. به‌طوري كه بعضي‌ از صاحب‌نظران آن را در حد يك شعار تبليغاتي بي اهميت مي‌بينند و بعضي ديگر آن را به‌عنوان يك موضوع عمومي‌ قبول مي‌كنند. اين مقاله سعي مي‌كند معناي وب2 را به‌وضوح روشن كند و آن‌را شرح دهد.

در اولين كنفرانس ما منظور خود را از وب 2 با چند مثال نشان داديم:

البته‌اين فهرست محدود به‌همين موارد نيست. ولي چه چيزي موجب مي‌شود ما يك برنامه‌كاربردي يا راه‌حل را به‌عنوان "وب1" و ديگري را به‌عنوان "وب2" در نظر بگيريم؟ پاسخ به اين سوال بسيار اهميت دارد. چراكه تبِ وب2 آنچنان گسترده شده است كه حتي بعضي از شركت‌ها در حال حاضر از آن به‌عنوان يك شعار براي بازاريابي استفاده مي‌كنند. در حالي‌كه بسياري از‌اين شركت‌ها حتي نمي‌دانند وب2 چيست. از طرفي پاسخ به‌اين سوال بسيار دشوار است. چون بسياري از‌اين شركت‌هاي تازه‌كار كه به استفاده مبتذلانه از عبارت‌هاي تبليغاتي عادت دارند، اصلا وب2 نيستند و در عين حال بعضي از برنامه‌هاي ‌كاربردي‌اي كه ما به‌عنوان وب2 معرفي كرده‌ايم، مثلNapster و BitTorrent، را حتي نمي‌توان دقيقا يك برنامه‌ كاربردي تحت‌وب يا Web Application دانست. قدم اول ما براي پاسخ به‌اين سوال، يافتن اصولي است كه در نمونه‌هاي موفق وب1 و در نمونه‌هاي جالب برنامه‌هاي ‌كاربردي‌ جديد وب2 ديده مي‌شود.

 

Web 2.0

Web 1.0

Google AdSense

DoubleClick 

Flickr

Ofoto 

BitTorrent

 Akamai 

 Napster

mp3.com

 Wikipedia

Britannica Online

 blogging

personal websites

 upcoming.org and EVDB

evite

 search engine optimization

domain name speculation

cost per click

page views 

web services

screen scraping 

 participation

publishing

 wikis

content management systems

 ("tagging ("folksonomy

 (directories (taxonomy

 syndication

 

وب به‌عنوان يك پلتفرم‌

وب2، مثل بسياري از مفاهيم مهم ديگر، محدوده قطعي و كاملا مشخصي ندارد. ولي در مقابل، حول هسته‌اي محكم و متمركز شكل‌گرفته‌است. وب2 را مي‌توان به‌صورت مجموعه‌اي از اصول و شيوه‌ها در نظر گرفت كه منظومه‌اي كامل از سايت‌ها، كه همه يا بعضي از‌اين اصول را دنبال مي‌كنند، در حول هسته آن با فواصل كم وزياد قرار گرفته‌اند.

شكل 1، كه در يك جلسه هم‌انديشي در كنفرانس FOO Camp در O' Reilly Media طراحي شده است، به‌طور شماتيك وب2 را نشان مي‌دهد.‌اين طرح شماتيك وب2 هنوز كامل نشده است. ولي بسياري از‌ايده‌هايي كه از هسته وب2 ساطع شده‌اند را نشان مي‌دهد.

براي مثال، در اولين كنفرانس وب2 در اكتبر 2004، من (نويسنده مقاله) و جان باتل مجموعه‌اي از اصول اوليه را براي آغاز بحث مشخص كرديم. اولين آن‌ها، "وب به‌عنوان پلتفرم" بود. اگرچه‌اين موضوعي است كه Netscape، محبوب وب1، كه در نبرد با مايكروسافت نابود شد نيز آن را فرياد مي‌زد. به‌علاوه، از نمونه اصلي وب1 در بحث ما، يعني DoubleClick و Akamai، هم در مورد درنظر گرفتن وب به‌عنوان يك پلتفرم پيشگام بودند. اكثر افراد، اغلب خدمات تبليغي را به‌عنوان يك "سرويس وب" در نظر نمي‌گيرند. ولي حقيقت ‌اين است كه ‌اين سرويس، اولين وب سرويس يا اولين mashup (اگر بخواهيم ‌اصطلاح ديگري كه امروزه متداول‌تر شده است را به‌كار ببريم) بود كه به‌طور گسترده پياده شد و مورد استفاده قرار گرفت.

هر بَنِر تبليغاتي در واقع يك همكاري يكپارچه و بي وقفه بين دو وب سايت است كه يك صفحه وبِ‌تركيبي را به‌خواننده، كه او هم پشت يك كامپيوتر ديگر است، نشان مي‌دهد. Akamai هم به‌شبكه به‌عنوان يك پلتفرم نگاه مي‌كند. البته در سطوح پايين‌تري از پشته پروتكل، و يك شبكه cashing و ارائه محتويات ساخته است كه مشكل ‌كمبود پهناي باند را حل مي‌كند.

با وجود‌اين، در عملكرد رقباي جديد تفاوت‌هاي بارزي با عملكرد ‌اين شركت‌هاي پيشگام وجود دارد كه براي بحث ما مناسب هستند. رقباي جديد، به‌خاطر درك عميق‌تر از ماهيت‌اين پلتفرم جديد، راه حل‌هاي قبلي را گرفته‌اند و آن‌ها را بهتر كرده‌اند. هم DoubleClick و هم Akamai پيشگامان وب2 هستند. ولي مي‌توان مشاهده كرد كه چطور بهره‌گيري از الگوهاي طراحي وب2 موجب كشف راه‌هاي نو مي‌شود. بد نيست كمي‌براي بررسي‌اين سه مورد وقت بگذاريم تا بعضي از مهم‌ترين جنبه‌هاي‌اين تفاوت‌ها را دريابيم.

نت اسكيپ در مقابل گوگل‌

اگر بگوييم نت‌اسكيپ نماد وب1 است، بدون شك مي‌توان گوگل را نماد بارز وب2 دانست. يكي از دلايل‌اين مدعا اين است كه نخستين عرضه همگاني سهام‌اين‌دو شركت هركدام رويدادي تعيين‌كننده در دوره خود بودند. پس بياييد بحث را با مقايسه اين شركت‌ها و موقعيت‌هايشان شروع كنيم.

برداشت نت اسكيپ از "وب به‌عنوان پلتفرم" مطابق با الگوهاي نرم‌افزاري قديمي‌بود. محصول اصلي‌اين شركت يك مرورگر وب بود؛ يك برنامه كاربردي عمومي.

استراتژي آن‌ نيز اين بود كه با استفاده از تسلطي كه در بازار مرورگر داشت، بازاري براي محصولات سرور گرانقيمت‌ ايجاد كند.

داشتن كنترل بر استانداردهاي نمايش محتويات و كار با مرورگر، از لحاظ نظري مي‌توانست همان قدرتي كه مايكروسافت در بازار پي‌سي از آن لذت مي‌برد را نصيب‌اين شركت كند. درست همانطور كه "كالسكه بدون اسب" اتومبيل را به‌عنوان پيشرفتي براي وسيله‌ آشناي قبلي معرفي كرد، نت‌اسكيپ ادعا كرد كه وب‌تاپ (webtop) جاي دسكتاپ را خواهدگرفت، و برنامه‌اش‌اين بود كه وب‌تاپ با اطلاعات و اپلت‌هاي فراهم‌كنندگان اطلاعات پر شود، كه آن‌ها هم براي‌اين‌كار بايد به‌نوبه‌خود سرورهاي نت اسكيپ را مي‌خريدند.

در نهايت، هم مرورگرهاي وب و هم وب سرورها به‌كالاهايي عادي و بدون ارزش افزوده تبديل شدند و ارزش تجاري به‌سمت "بالاي پشته"، يعني سرويس‌هايي كه روي پلتفرم وب ارائه مي‌شدند، كشيده شد.

در مقابل، گوگل از روز اول زندگي خود را به‌صورت يك برنامه‌كاربردي تحت‌وب ذاتي شروع كرد. هيچ وقت فروخته نشد يا به‌صورت يك بسته نرم‌افزاري عرضه نشد، بلكه به‌صورت يك سرويس ارائه شد كه مشتريان مستقيما يا غيرمستقيم براي استفاده از آن پول مي‌پرداختند. در ‌اين مدل هيچ‌يك از محدوديت‌ها و مشكلات قديمي صنعت ‌نرم‌افزار وجود ندارد. هيچ زمان انتشار برنامه‌ريزي شده و اجباري براي نرم‌افزار وجود ندارد و فقط بهبودهاي مداوم در آن اعمال مي‌شود. هيچ مدل مجوزدهي يا قابل‌فروشي نيست، بلكه فقط استفاده است.

هيچ نيازي به‌سازگاري با پلتفرم‌هاي مختلف نيست و مشتريان مي‌توانند نرم‌افزار را روي دستگاه‌هاي خودشان اجرا‌كنند. فقط مجموعه‌اي از پي‌سي‌ها با مقياس‌پذيري فوق‌العاده، كه سيستم عامل‌هاي اپن‌سورس و برنامه‌هاي كاربردي و كمكي كه در داخل شركت ساخته‌شده‌اند، روي آن‌ها اجرا مي‌شود و هيچ كسي خارج از شركت هرگز آن‌ها را نخواهد ديد.

گوگل در زيربنا نياز به‌قابليتي دارد كه نت اسكيپ هرگز به‌آن نياز نداشت؛ مديريت بانك‌اطلاعات. گوگل فقط مجموعه‌اي از ابزارهاي نرم‌افزاري نيست، بلكه يك پايگاه داده تخصصي است. بدون داده،‌اين ابزارها بلااستفاده خواهند بود. بدون نرم‌افزار، ديتا قابل مديريت نيست. مجوزدهي نرم‌افزار و داشتن كنترل بر API‌ها، يعني اهرم‌هاي قدرت در دوران گذشته، ديگر كارايي ندارند. چراكه نرم‌افزار اصلا نيازي به‌توزيع شدن ندارد و فقط اجرا مي‌شود. ولي بدون توانايي جمعآوري و مديريت داده‌ها نيز، نرم‌افزار كاربرد خود را از دست خواهد داد. در حقيقت، ارزش نرم‌افزار به‌مقدار و پويايي داده‌هايي وابسته است كه مديريت مي‌كند.

خدمات گوگل يك سرور نيست؛ اگرچه روي مجموعه عظيمي ‌از سرورهاي‌اينترنت ارائه مي‌شود. يك مرورگر هم نيست؛ اگرچه كاربر آن را از طريق مرورگر تجربه‌مي‌كند. جستجو نيز، كه سرويس اصلي گوگل است، ميزبان محتوياتي نيست كه براي مردم پيدا مي‌كند. خيلي شبيه يك تماس تلفني، كه نه فقط در تلفن‌هاي دو سر خط بلكه روي شبكه ميان آن‌ها نيز رخ مي‌دهد. گوگل هم در فضاي بين مرورگر و موتورجستجو و سرورِ محتواي مقصد شكل مي‌گيرد و به‌عنوان يك مامور يا واسطه بين كاربر و تجربه‌آنلاينش عمل مي‌كند.

درست است كه هم نت‌اسكيپ و هم گوگل شركت‌هاي نرم‌افزاري هستند. ولي واضح است كه نت‌اسكيپ به‌همان جهان نرم‌افزار لوتوس، مايكروسافت، اوراكل،SAP و ساير شركت‌هايي كه در انقلاب نرم افزاري دهه 1980متولد شدند، تعلق دارد. در‌حالي‌كه همقطاران گوگل ساير برنامه‌ كاربردي‌هاي ‌اينترنت مثل eBay، آمازون، نپستر، DoubleClick و Akamai هستند.

DoubleClick در مقايسه با Overture و AdSense

DoubleClick نيز مثل گوگل زاده عصر‌اينترنت است. ‌اين شركت نيز به‌نرم‌افزار به‌عنوان يك سرويس نگاه مي‌كند و قابليت اصلي آن در مديريت داده‌ها است و همانطور كه در بالا ذكر شد، يكي از پيشگامان استفاده از سرويس‌هاي وب است؛ حتي قبل از‌اين‌كه اصطلاح سرويس وب اصلا وجود داشته باشد.

ولي DoubleClick در نهايت به‌خاطر مدل تجاريش محدود شد. DoubleClick اسير‌اين اعتقاد دهه نودي بود كه كاربرد وب، انتشار است نه مشاركت.

آگهي‌دهندگان صاحب اختيارند، نه مصرف‌كنندگان.

بزرگي شركت مهم است، و ‌اين‌كه مطابق تحقيقات MediaMetrix و ساير شركت‌هاي رده‌بندي تبليغات، وب به‌سرعت تحت سلطه وب سايت‌هاي برتر در مي‌آيد.

در نتيجه مي‌بينيم كه DoubleClick با افتخار در وب سايتش مي‌نويسد: "بيش از دوهزار پياده‌سازي موفق" از نرم‌افزارش داشته است. در حالي‌كه Yahoo! Search Marketing) Overtureسابق) و Google AdSense در حال حاضر هركدام بيش از صدها هزار تبليغ دهنده دارند.

موفقيت Overture و گوگل ناشي از درك چيزي است كه Chris Anderson آن‌را دنباله بلند (long tale) مي‌خواند؛ قدرت مشترك سايت‌هاي كوچك كه بخش اعظم محتواي وب را تشكيل مي‌دهند. استفاده از خدمات DoubleClick نياز به‌امضاي يك قرارداد رسمي ‌فروش دارد كه موجب محدود‌شدن بازار ‌اين شركت به‌فقط چند هزار سايت بزرگ شده است. Overture و گوگل فهميده‌اند كه چطور مي‌توان تبليغات را تقريبا روي هر وب‌پيچي قرار داد. از آن مهم‌تر، اين شركت‌ها‌ فرمت‌هاي تبليغاتي مورد علاقه ناشران و آژانس‌هاي تبليغاتي، مثل بنر و پاپ‌آپ را كنار گذاشته‌اند و به‌جاي آن از تبليغات متني استفاده مي‌كنند كه آزاردهنده نيستند، به ‌محتواي حساسند و به‌طور كلي مورد‌علاقه مصرف‌كنندگانند.

درس وب 2

از توانايي‌هاي خود مشتريان و مديريت الگوريتمي داده‌ها براي دستيابي به‌كل وب بهره بگيريد، براي دستيابي به‌كناره‌ها و نه فقط مركز، به‌دنباله بلند، نه فقط به‌راس.

مي‌بينيم كه ساير نمونه‌هاي موفق وب2 نيز رفتاري مشابه‌دارند. ‌eBay تراكنش‌هايي به‌اندازه كوچك در حد چند دلار را بين افراد مختلف امكانپذير كرده است و به‌صورت يك دلال خودكار بين آن‌ها عمل مي‌كند. Napster (اگرچه به‌دلايل حقوقي ساقط شد) شبكه‌اش را با ساختن يك پايگاه داده‌مركزي از‌ترانه‌ها راه نينداخته بود، بلكه سيستمي‌طراحي كرده بود كه در آن هر دانلودكننده، خودش يك سرور هم مي‌شد، و از‌اين طريق شبكه‌اش را گسترش داده بود.

Akamai در مقايسه با Bit Torrent

Akamai هم مثل DoubleClick براي انجام‌دادن كار با راس، نه با دنباله، با مركز، نه با كناره، طراحي شده است.Akamai با تسهيل دسترسي به‌سايت‌هاي واقع در مركز وب كه تقاضاي بالايي براي دسترسي به‌آن‌ها وجود دارد، به‌افرادِ واقع در كناره وب نفع مي‌رساند. ولي ‌اين شركت درآمدش را از آن سايت‌هاي مركزي كسب مي‌كند.

BitTorrent، مثل ساير پيشگامان جنبش P2P، به ‌تمركز‌زدايي‌اينترنت نگاهي راديكال دارد. هر كلاينت يك سرور هم هست. فايل‌ها به‌قطعات كوچكي تقسيم مي‌شوند كه از چندين محل ارسال مي‌شوند و به‌اين‌ترتيب از شبكه دانلودكنندگان براي ساير كاربران پهناي باند و داده فراهم‌مي‌كند. در واقع هرچه يك فايل پرطرفدارتر باشد، سرعت توزيع آن بيشتر خواهد شد. چراكه كاربران بيشتري هستند كه براي آن فايل پهناي باند تامين مي‌كنند و قطعات آن را براي ديگران مي‌فرستند.

به‌اين‌ترتيب BitTorrent يكي از اصول اساسي وب2 را نشان مي‌دهد: هرچه تعداد كاربران يك سرويس بيشتر باشد، كيفيت آن بهتر خواهد شد. در حالي‌كه Akamai براي بهتر كردن خدمات خود بايد تعداد سرورهايش را افزايش دهد. هركدام از كاربران BitTorrent منابعش را در اختيار شبكه مي‌گذارد. در‌اين مدل با مفهوم ضمني "معماري مشاركت" و اخلاق همكاري روبه‌رو هستيم كه در آن سرويس در اساس به‌عنوان يك واسطه هوشمند عمل مي‌كند و كناره‌ها را به‌يكديگر مربوط مي‌كند و كاربران را از قدرت مشترك خودشان بهره‌مند مي‌سازد.

بهره گيري از هوش جمعي‌

اصل اساسي در موفقيت غول‌هايي كه در دوره وب 1زاده‌شدند و اكنون رهبري دوران وب2 را به‌عهده‌دارند‌اين است كه آن‌ها قدرت وب براي بهره‌گيري از هوش جمعي را درك كرده‌اند:

- ارتباط از طريق‌هايپرلينك‌ها بنيان وب است. وقتي كاربران محتويات جديد و سايت‌هاي جديد مي‌سازند، ساير كاربران ‌اين محتويات را كشف‌مي‌كنند و لينك‌هايي به ‌آن مي‌دهند و از‌اين طريق محتويات جديد به‌بدنه وب متصل مي‌شود. درست همان‌طور كه سيناپس‌ها در مغز شكل مي‌گيرند و ارتباطات آن‌ها با تكرار و تاكيد قوي‌تر مي‌شود. ‌اين تاراتصالات (وب) هم در نتيجه فعاليت مشترك تمام كاربران وب، به‌نحوي نظام‌مند و زنده رشد مي‌كند.

- !Yahoo، اولين نمونه بزرگ موفقيت در‌اينترنت، حيات خود را به‌عنوان يك كاتالوگ، يا دايركتوري از لينك‌ها شروع كرد. در‌اين سايت بهترين كارهاي هزاران، و بعدها ميليون‌ها، كاربر وب گردآوري شده بود. !Yahoo مدت‌هاست كه توليد انواع مختلف محتويات را نيز به‌تجارت خود وارد ساخته است. ولي هنوز هم نقش‌اين سايت به‌عنوان يك پورتال، مهم‌ترين نقش و اصلي‌ترين ارزش آن است.

- ابداع مهم گوگل در فناوري جستجو، كه به‌سرعت ‌اين شركت را به‌ رهبر بلامنازع بازار جستجو بدل ساخت،PageRank بود؛ روشي براي فراهم آوردن نتايج بهتر جستجو با استفاده از ساختار لينك‌هاي وب به‌جاي تكيه صرف بر ويژگي‌هاي يك سند يا صفحه.

- محصول eBay حاصل فعاليت مشترك تمام كاربران آن است. eBay هم مثل خود وب، به‌صورت نظام‌مند در اثر فعاليت كاربرانش رشد‌مي‌كند و نقش‌ شركت ‌اين است كه محيطي فراهم كند كه فعاليت كاربران بتواند در آن اتفاق بيفتد. نكته مهم‌اين‌كه، مزيت رقابتي eBay تقريبا، كاملا‌ ‌ناشي از توده عظيم فروشندگان و خريداران آن است كه باعث مي‌شود هر شركت رقيبي كه سرويسي مشابه‌عرضه مي‌كند، جذابيت بسيار كمتري براي مصرف كنندگان داشته باشد.

- محصولي كه آمازون مي‌فروشد، فرقي با محصول ساير رقبا مثل bn.com ندارد.‌ همه اين شركت‌ها اطلاعات مشابهي را از توليدكنندگان مي‌گيرند: نظير شرح محصولات، تصاوير پشت جلد، نقدها، و... ولي آمازون روش‌هايي براي جلب مشاركت كاربران ابداع كرده است. در‌اين سايت تعداد نقد‌ها و بررسي‌هاي كاربران چندين هزار برابر بيشتر است.

تقريبا روي هريك از صفحه‌هاي سايت آمازون به‌نحوي كاربران به‌مشاركت دعوت شده‌اند و مهم‌تر از همه‌اين‌كه، آمازون از فعاليت كاربران براي بهتركردن نتايج جستجو بهره مي‌گيرد. درحالي‌كه نتايج يك جستجوي در bn.com احتمالا با محصولات خود شركت، و يا لينك‌هاي حمايت شده، شروع مي‌شود. نتايج جستجو در آمازون هميشه با "پرطرفدارترين‌ها" شروع مي‌شود.‌

اين نتايج جستجو در لحظه محاسبه‌مي‌شوند و تنها بر ميزان فروش مبتني نيستند، بلكه عوامل ديگري را هم دربرمي‌گيرند كه افراد آمازون به ‌آن‌ها "جريان" اطراف يك محصول مي‌گويند. با داشتن ده‌ها هزار برابر كاربر بيشتر، تعجبي ندارد كه فروش آمازون رقبا را پشت سر گذاشته است. اكنون هم شركت‌هاي خلاقي كه‌اين مفاهيم را درك كرده‌اند و حتي آن‌ها را بيشتر گسترش مي‌دهند، وب را تحت تاثير قرار داده‌اند:

- ويكي پديا،‌‌يك دايره‌`المعارف آنلاين است كه بر اساس‌اين‌ايده عجيب شكل گرفته است كه هركسي مي‌تواند يك مدخل جديد اضافه كند، يا مدخل‌هاي موجود را ويرايش نمايد. ويكي پديا يك تجربه ‌بنيادگرايانه در اعتماد كردن است و سخن معروف اريك ريموند را كه "وقتي تعداد ناظرين زياد باشد، هيچ باگي از نظر دور نمي‌ماند" (كه در اصل درباره نرم‌افزار اپن‌سورس گفته شده است) در حوزه ساخت محتوا پياده مي‌كند. ويكي پديا در حال حاضر جزء صد سايت برتر وب است و افراد بسياري معتقدند كه طولي نخواهد كشيد كه يكي از ده سايت برتر خواهدبود.‌اين يك تغيير عميق در شيوه توليد محتوا است.

- سايت‌هايي مثل Flickr، كه اخيرا كانون توجه واقع شده‌اند، مفهومي‌جديد ابداع كرده‌اند كه بعضي به‌آن فوكسونومي ‌(folksonomy) مي‌گويند. (در مقابل taxonomy كه به معناي مديريت سازمان‌يافته اطلا‌عات است). فوكسونومي‌روشي‌اشتراكي و مبتني بر همكاري براي رده بندي سايت‌هاست كه در آن از كلمات كليدي كه به‌طور آزادانه انتخاب مي‌شوند، استفاده مي‌شود. به ‌اين كلمات كليدي معمولا تگ (tag) گفته مي‌شود.

از طريق تگ‌گذاري مي‌توان به‌جاي گروه‌بندي‌هاي ثابت و مشخص، از همان روش ارتباط‌دهي چندگانه و همپوشاني كه در مغز براي مرتبط كردن اطلاعات به‌كار مي‌رود، استفاده كرد. براي مثال، عكس يك توله سگ در Flickr ممكن است با تگ‌هاي (puppy توله سگ) و cute (ملوس) نشانه‌گذاري شود. به‌اين‌ترتيب مي‌توان بازيابي را متناسب با طرز فكر طبيعي كاربر انجام داد.

- محصولات ‌اشتراكي فيلتركردن هرزنامه مثل Cloudmark، تصميم‌گيري كاربران‌ايميل را مبني بر‌اين‌كه چه چيزي هرزنامه است و چه چيزي نيست، در كنار هم گردآوري مي‌كنند. اين سيستم‌ها نسبت به‌سيستم‌هايي كه متكي بر تحليل خود پيام‌ها هستند، عملكرد بهتري دارند.

- واقعيت ‌اين است كه بزرگ‌ترين نمونه‌هاي موفقيت در ‌اينترنت محصولات خود را تبليغ نمي‌كنند. پذيرش‌اين محصولات در بين مردم از طريق "بازاريابي ويروسي" صورت مي‌گيرد. يعني كاربران مستقيما ‌اين محصولات را به‌كاربران ديگر توصيه مي‌كنند. تقريبا مي‌توان گفت كه اگر سايت يا محصولي براي‌ترويج خود از تبليغات استفاده مي‌كند، يك سايت يا محصول وب2 نيست.

- بخش اعظمي‌از زيرساخت وب، از جمله لينوكس، آپاچي، MySQL، و كدهايPerl ،PHP يا Python كه در اكثر وب سرورها قرار دارد، متكي بر روش‌هاي توليد گروهي اپن‌سورس است كه به‌نوبه‌خود نمونه‌هاي از هوش جمعي به‌مدد شبكه هستند. در SourceForge.net بيش از صدهزار پروژه نرم‌افزاري اپن‌سورس فهرست شده است. هركسي مي‌تواند يك پروژه اضافه كند، هر كسي مي‌تواند كدها را دانلود و استفاده كند، و پروژه‌هاي جديد در نتيجه استفاده كاربران از حاشيه به‌مركز مي‌آيند. يك فرايند زنده در توليد و گسترش نرم‌افزار كه تقريبا به‌طور كامل بر بازاريابي ويروسي متكي است. در نتيجه در دوران وب2 تاثيرات شبكه‌اي مشاركت كاربران اهميت اساسي در دستيابي به‌بازار دارد.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها