پاسخ به:داستان باستان آیت الله نوری
جمعه 19 اسفند 1390 11:25 PM
يحيى بن زيد مردى پولادين در راه هدف همانگونه كه زيد بن امام سجاد (ع ) با شهامتى بى نظير، در راه نهى از منكر و پيكار با جهل و تباهى و ستم ، مردانه مجاهده كرد تا شهيد شد، فرزندان و فرزند زادگان با كمال و دلاورى را نيز از خود بيادگار گذارد كه براستى ، قدم به جاى گام پدر گذاشتند و قهرمانانه در راه رسالت اسلام كوشيدند.
يحيى و عيسى به ترتيب اولين و دومين فرزند زيد هستند
يحيى و عيسى به ترتيب اولين و دومين فرزند زيد هستند(170) كه در اينجا نظر خوانندگان را بطور فشرده به زندگى يحيى و سپس عيسى جلب مى كنيم :
با اينكه يحيى بيش از 18 سال عمر نكرده است (171) اسم او در تاريخ به عنوان يك مرد بسيار آگاه به مسائل و عالم و با كمال و شجاع ثبت شده است ، او در مكتب اهلبيت (ع ) و زير سايه پدر ارجمندش زيد، پرورش يافت و در درايت و بينش آنچنان بود كه متوكل بن هارون (راوى صحيفه كامله سجاديه ) مى گويد:
بعد از شهادت زيد، با فرزندش يحيى كه عازم خراسان بود ملاقات كردم ((مردى را در عقل و كمال چون او نديده بودم )).
متوكل اضافه مى كند، يحيى به من گفت :
صحيفه اى كه محتوى دعاهاى كامل است ، پدرم زيد آنرا از پدرش امام سجاد (ع ) اخذ كرده و به من سپرده و وصيت كرده كه در حفظ آن بكوشم و آنرا به اهلش بدهم .
آنگاه صحيفه را كه با وضع مخصوصى مهر كرده بود باز كرد و به من داد و فرمود:
اگر گفتار پسر عمويم امام صادق (ع ) نبود كه خبر به كشته شدن من داده ، اين صحيفه را به تو نميدادم ، ولى مى دانم كه سخن امام صادق (ع ) مطابق حق است ، مى ترسم اين علم به دست بنى اميه بيفتد و آنرا مخفى بدارند.
متوكل مى گويد:
صحيفه را از يحيى گرفتم ، پس از آنكه يحيى شهيد شد، به مدينه حضور امام صادق (ع ) شرفياب شدم و جريان شهادت يحيى و صحيفه را به عرض آن بزرگوار رساندم ، حضرت گريه سختى كرد و فرمود:
((خدا پسر عمويم يحيى را رحمت كند و او را با پدران و اجدادش محشور گرداند... (172) صحيفه كجاست ؟)) صحيفه را به محضرش تقديم كردم ، فرمود:
((بخدا سوگند اين صحيفه به خط عمويم زيد است كه محتوى دعاى جدم امام سجاد (ع ) مى باشد.))(173)