پاسخ به:داستان باستان آیت الله نوری
جمعه 19 اسفند 1390 11:14 PM
- انحطاط مذهبى و اخلاقى شكى نيست كه مذهب و اخلاق نقش مؤ ثر و سازنده و بنيادى در حفظ كيان و شخصيت سياسى و اقتصادى و اجتماعى دارد و دين اسلام روحى است كه كالبد ملت را جان مى دهد و تكامل مى بخشد. بدنبال انحطاط مذهبى و اخلاقى ، آنچه را كه مذهب اسلام از آنها در مورد استفاده از علوم مختلف و بكار بردن آن خواسته بود، ناديده گرفتند، آنها مخصوصا به مضمون اين آيه توجه نداشتند كه :
ولى با كمال تاءسف ، حكومت عثمانى بنام حكومت اسلامى بود اما بر اثر غفلت و بى اعتنائى به موازين مذهب و اخلاق مبتلا به امراضى چون حسد، دشمنى ، كينه ، و فساد اخلاق زمامداران و خيانت فرماندهان به بيت المال و ملت شد و ملت نيز در خوشگذرانى و غفلت بسر مى بردند، در نتيجه به امور جارى توجه نكردند و طبعا بسوى شكست و زوال سوق داده شدند.
2 - عدم استفاده از علوم گوناگون و غفلت از وضع زمان
((براى سركوبى دشمن آنچه مى توانيد نيرو و اسبان بسته آماده سازيد تا دشمن خدا و دشمن خود و كسان ديگر جز آنها را كه نمى شناسيد بترسانيد.))(132)
و همچنين گفته پيامبر عظيم الشاءن اسلام (ص ) را فراموش كرده بود كه : ((علم و دانش گمشده شخص با ايمان است ، در هر جا كه آن را يافت (آن را بايد بدست آورد) او به دانش سزاوارتر از ديگران است .))(133)
حكومت عثمانى و ملتش سزاوار بود كه از علوم مختلف براى دفع دشمن استفاده كنند، اما به عكس بر اثر غفلت و خوشگذرانى خود را در حصار همان علوم محدود خود زندانى كردند و بيرون حصار را نديدند.
چنانكه بانوى دانشمند ((اديب خالده )) در فرازى از سخنرانى خود(134) گويد: ((آن زمان كه علم فلسفه بر دنيا حكومت مى كرد، علماى اسلام در مدرسه سليمانيه و مدرسه فاتح در اين خصوص كوتاهى نكردند و در ترويج آن كوشيدند، ولى هنگامى كه غرب از اسارت فلسفه بيرون مى آمد و دست به انقلاب صنعتى مى زد، علماى اسلام ، همدوش پيشرفتهاى زمان به پيش نرفتند و علوم جديد را ناديده گرفتند و چنين مى انديشيدند كه اوضاع نبايد تغيير كند، و اين فكر استعمارى و بى اساس تا قرن 19 ميلادى ادامه يافت .)) (135)
اين جمود و توقف و عدم استفاده از علوم گوناگون ، منحصر به تركيه و مدارس آن نبود. بلكه شرق و غرب جهان اسلام به اين بلاى خانمان سوز مبتلا بودند، سستى و بى توجهى و سرگرم شدن به داستان سرائى و غيره آنها را از علوم لازم جدا كرد.
مقارن اين زمان ، اروپا از خواب غفلت بيدار شد و با سرعتى سرسام آور براى استخدام علوم مختلف و تسخير قواى طبيعت به پيش رفت ، اكتشافات جديدى به جهان عرضه كرد، قاره ها و نقاط مجهول زمين را كشف نمود.
دانشمندانى همچون كپرنيك ، گاليله ، كپلر و نيوتن (136) را در دل خود پروراند طولى نكشيد مسلمين كه آنان بنيانگذاران تمدن بودند، از زير چتر تمدن علمى بيرون افتادند و در نتيجه كارشان رو به زوال و انحطاط كشيد.
خواب مسلمانان تنها يك ساعت و دو ساعت و چند روز نبود، بلكه سالها و بلكه قرنها بيدار نشدند، نتيجه آن شد كه اروپا در قرن 16 و 17 ميلادى ميدان را گرفت و انقلاب رنسانس ، و نابودى مخالفان علم را به وجود آورد و بر همه شئون ملتهاى جهان تسلط يافت .