0

کنکاشی در بازگشت احتمالی پوتین و تاثیر آن بر روابط منطقه‌ای-15

 
MeysamNone
MeysamNone
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1390 
تعداد پست ها : 809
محل سکونت : آذربایجان غربی

کنکاشی در بازگشت احتمالی پوتین و تاثیر آن بر روابط منطقه‌ای-15
پنج شنبه 6 بهمن 1390  3:18 PM

 کنکاشی در بازگشت احتمالی پوتین و تاثیر آن بر روابط منطقه‌ای-15

خبرگزاری فارس: نگاه "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور احتمالی روسیه به ایران صرف نگاه به یک کشور همسایه نیست، بلکه جمهوری اسلامی به عنوان یکی از گزینه‌های اصلی توسعه روابط، مورد توجه مسکو قرار گرفته است.

خبرگزاری فارس: کنکاشی در بازگشت احتمالی پوتین و تاثیر آن بر روابط منطقه‌ای-15

به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس در آسیای مرکزی، محقق و کارشناس برجسته مسائل سیاسی روسیه "ایگور پانکروتینکو" با طرح این موضوع، در رابطه با بازگشت احتمالی پوتین به قدرت، موانع و مشکلات موجود در این زمینه، برنامه‌های آتی و جایگاه ایران در سیاست خارجی روسیه بعد از انتخابات چهارم مارس سال 2012 ریاست جمهوری این کشور، مطلبی را به طور اختصاصی برای خبرگزاری فارس آماده کرده است که در زیر تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود.

هفته‌ قبل رسانه‌های گروهی طرح برنامه انتخاباتی "ولادیمیر پوتین" را منتشر کردند ضمن بحث و بررسی بخش سیاست خارجی این برنامه، با یک منبع مطلع که به تیم پوتین منسوب است، برخی از ملاحظات و دیدگاه‌های خود و از جمله عدم وجود مواضع صریح روسیه در رابطه با توسعه متاسبات با ایران را مطرح کردم.

در پاسخ شنیدم: "شما باید به وضوح بدانید که پس از انتخابات ریاست جمهوری ماه مارس 2012، مناسبات 2 کشور تحولات جدی را شاهد خواهد بود، اما این واقعیت را نیز بپذیرید که هم در داخل روسیه و هم در خارج از آن، سیاست بهبود روابط با جمهوری اسلامی با مخالفت‌های شدید مواجه خواهد بود. بنابراین بهتر است در مورد برخی از مسائل قبل از زمان صحبت نشود، به‌خصوص در شرایط فعلی که به صورت مستقیم و با حمایت‌های خارجی فشار به رئیس جمهور آینده روسیه به مراتب تشدید شده است...".

در حقیقت باید قبول داشت که انتظارات مردم از آنکه با تغییر قدرت زندگی آن‌ها نیز بلافاصله تغییر مثبت خواهد یافت، یک حالت طبیعی روانی است و چون با آهنگ مورد انتظارشان تغییر و تحول صورت نمی‌گیرد، معمولاً ناامدی از رئیس جمهور، دولت و خط مشی جدید به سراغشان می‌آید. این نکته فراموش می‌شود که کشور را مانند یک دستگاه خودرو نمی‌توان یک دفعه تغییر 180 درجه‌ای جهت داد.

من حالا در مورد 2 چیز فکر می‌کنم: یکی اینکه ولادیمیر پوتین در برابر ایران چه رویکرد و روشی خواهد داشت و دیگری اینکه کدام از گروه‌های سیاسی با خط مشی وی در رابطه به نزدیکی و مشارکت استراتژیک مسکو - تهران مخالفت خواهند کرد؟

نگاهی به شرایط یک دهه پیش روسیه

ضمن صحبت از ولادیمیر پوتین باید به این نکته توجه داشت که وی در بیش از یک دهه پیش روسیه را از "بوریس یلتسین" رئیس جمهور سابق، با به طور عمده با این مشخصات تحویل گرفته بود:

- تولید مواد اولیه مورد نیاز توسعه اقتصادی (ذوب آهن، دستگاه‌سازی، تولید تجهیزات و...) یا متوقف شده و یا به‌طور اساسی کاهش یافته بود. این در حالی بود که منابع و ذخایر روسیه به صورت عمده به غرب منتقل می‌شد.

- صنایع نظامی ورشکسته و موسسات مربوطه علمی و پژوهشی تخریب ‌شده بود.

- پروفسور دانشگاه درآمد به مراتب کمتر از راننده اتوبوس شهری را داشت و هزاران نفر دانشمند و محقق در بازارها نشسته و کالای چینی می‌فروختند.

- ارتش عملا ناتوان شده بود و به دلایل مالی و مادی کشتی‌ها، هواپیماها و تانک‌ها چندین سال امکان شرکت در تمرینات را نداشتند.

- کشوری که تقریباً به‌طور کامل در مسیر سیاست خارجی آمریکا قرار گرفته و نخبگان حاکم آن خود را به غرب فروخته بودند و روسیه حتی در فضای شوروی سابق نیز به شدت اعتبار خود را از دست می‌داد.

- مدیریت‌های محلی روسیه سیاست مستقل از مسکو و منطبق با منافع گروهی خود را دنبال کرده و احساسات جدایی‌طلبی مناطق به شدت افزایش یافته بود.

- روسیه به کشور بدون ایده ملی تبدیل شده و هیچ راهبردی برای توسعه بعدی کشور وجود نداشت.

و در چنین شرایطی بود که ولادیمیر پوتین به قدرت رسید و عملا 2 دوره ریاست جمهوری خود را صرف آن کرد تا از فروپاشی روسیه، تبدیل آن به مستعمره غرب به منظور بهره‌برداری از منابع و ذخایر غنی، فرار دارایی‌های کشورش به بانک‌های غربی جلوگیری و ارتش روسیه را برقرار و بازسازی کند.

مسلم است که پوتین طی این 2 دوره نتوانست به طور کامل به این اهداف دست یابد. در سال 2007 نویسنده این مطلب از معترضان نسبت به کناره‌گیری ولادیمیر پوتین از قدرت بود و تقاضای اصلاح قانون اساسی به منظور واگذاری حق شرکت برای سومین دوره در انتخابات ریاست جمهوری روسیه برای وی را داشت.

ولی رئیس جمهور روسیه تصمیم گرفت تا با عدم شرکت در انتخابات بعدی ریاست جمهوری جنون برخی از سیاست‌مداران و شخصیت‌های اجتماعی کشورش را که از "استبداد پوتین" شکایت می‌کردند، مهار کند. شاید فکر می‌کرد که با قرار گرفتن در نقش مقام دوم کشورش، نخبگان بدون فشارهای شخصی وی به توافق رسیده و مسیر توسعه روسیه را مشخص خواهند کرد.

ایران الگوی مناسب برای توسعه مستقل از غرب

در سال 2007 در پایان مهلت ریاست جمهوری خود یعنی زمانی که حرکت روسیه به سوی پرتگاه متوقف شده بود، ولادیمیر پوتین به اقدامی دست زد که "ستون پنجم غرب" در روسیه را شوکه کرد. این اقدام سفر وی به تهران بود.

در رابطه به آنکه چرا پوتین این اقدام را انجام داد، در آن موقع در مطبوعات روسیه شرح و تفسیر‌های بی‌شماری معرفی شد.

اما نکته اصلی را هیچ کسی درک نکرد: هدف پوتین از آن سفر بحث و بررسی وضعیت حقوقی دریای خزر نبود و همچنین مذاکرات با مقامات ایرانی برای برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز نبود، چون از ابتدا به ماهیت صلح آمیز این برنامه تردیدی نداشت.

پوتین به این منظور وارد تهران شد تا شخصاً کشوری را ببیند که در برابر غرب، جهت توسعه گزینه دیگری را معرفی کرده است.
برخلاف تلاش‌های پر‌شماری که در راستای متقاعد کردن مردم دنیا برای مناسب دانستن گزینه توسعه غربی، امروز تنها 2 کشور ایران و چین قادر به اثبات این واقعیتند که بدون ابزارهای بازاری (اقتصادی) غربی نیز می‌توان به رشد و توسعه دست یافت.
اما راه یا الگوی چینی به دلیل ویژگی‌های خاص خود برای روسیه خیلی مفید نخواهد بود و شاید تنها برخی از عناصر سوسیالیسم چینی به درد مسکو بخورد.

هرچند شاید طرح موضوع به این شکل یک مقدار متناقض به نظر برسد، ولی تجربه جمهوری اسلامی با ذهنیت مردم روس بیشتر سازگار خواهد بود.

توجه به ایران در روسیه امروزی همچنین به این دلیل است که مدل حکومتی جمهوری اسلامی ایران با تجربه تاریخی روسیه همخوانی دارد: کشوری دارای رهبر روحانی، دموکراسی واقعی مردمی و اقتصاد جامعه‌محور و با رویکرد اجتماعی متکی به منابع خودی و در خدمت رفاه کشور و مردم (نه در خدمت گروه محدود نخبه).

علاوه بر این، جمهوری اسلامی ایران ضمن قرار داشتن در حلقه برخی از کشورهای متخاصم توانست به یک کشور خودکفا و برخوردار از سطح توسعه روزافزون اقتصادی تبدیل شود که حتی اقتصاددان‌های غربی نیز نمی‌توانند حیرت خود در این زمینه را پنهان بدارند.

پوتین به منظور انتخاب راه توسعه بعدی کشور خود به تهران سفر کرد و دیدار وی با رهبر جمهوری اسلامی نیز در کنار سایر مسائل، هدف یادشده را نیز دنبال می‌کرد.

در این دیدار، رهبر جمهوری اسلامی ایران به موضوعی اشاره فرمودند که بعدها پوتین به طور مکرر در حلقه اطرافیان خود از آن یادآوری می‌کرد: "اقتدار واقعی هر کشوری بستگی به عظمت داخلی و قدرت مردم دارد".

دقیقاً بعد از سفر به تهران و دیدار با رهبر جمهوری اسلامی، پوتین معتقد به انصراف از دوره سوم ریاست جمهوری شد. عملا پوتین با کنار رفتن از پست ریاست جمهوری، به نحوی پیاده کردن بخش‌های از "مدل ایرانی" در کشور خود را تمرین کرد: با اینکه برای یک دوره چهارساله مقام شماره اول کشورش نبود اما باز هم در رابطه به حل و فصل مسائل حیاتی روسیه حرف نهایی را می‌زد.

تدوین ایدئولوژی ملی نیاز روز روسیه است

چهار سال نخست وزیری، نهایتاً ولادیمیر پوتین را متقاعد به آن کرد که برای تحقق "مدل ایرانی" حداقل به 2 مسئله اصلی نیاز خواهد بود: یکی ایدئولوژی ملی و دیگری نیرویی (نخبگانی) که آن را بتواند تا به توده‌ها برساند. نه‌تنها برساند بلکه بر تحقق آن و عملکرد گروه‌های نخبه نیز نظارت داشته باشد.

اما چهار سال نخست وزیری پوتین نشان داد که این مهم در روسیه وجود ندارد. نخبگان سیاسی فعلی روسیه در غیاب رئیس جمهور پوتین نه‌تنها بی‌کفایتی کامل خود را نشان داده و نتوانستند انسجام جامعه را تامین کنند، بلکه اختلافات اجتماعی و ایدئولوژیک در روسیه را عمیق‌تر کردند.

نه "میهن‌پرستان" و نه "بازاری‌های" روسیه در طول چهار سال گذشته نتوانستند در جهت تحکیم وحدت مردم و بسیج جامعه برای حل و فصل مسائل مربوط به حفظ کشور و بازسازی امور آن، چیز ارزشمندی پیشنهاد کنند.

گذشته از آن کلیسای "پروواسلاف" که در زمان "بوریس یلتسین" نخستین رئیس جمهور روسیه به عنوان یک نیروی وحدت‌آفرین و بسیج مردم شناخته می‌شد، در چهار سال گذشته نشان داد که نمی‌تواند نقش رهبریت معنوی و روحانی را بر عهده داشته باشد.

وجهه کلیسا (نه مذهب) در روسیه به شدت در حال رنگ باختن بوده و خادمان دینی اساساً سرگرم رفاه خصوصی می‌باشند. تلاش‌ها برای برقراری گفت‌وگوی میان کلیسای پروواسلاف و جامعه به حدی ناکام بود که حتی از آن نمی‌شود یاد کرد.

در حال حاضر تنها 3-4 درصد جمعیت روسیه را می‌توان مسیحی پروواسلاف واقعی دانست که بر اساس احکام و دستورات کلیسا به سر می‌برند.

وضع اسلام در روسیه امروزی

وضع اسلام در روسیه پیچیده‌تر از این است. امروز در روسیه هیچ رهبر مسلمان وجود ندارد که از نظر جایگاه و نفوذ، آن‌ها را بتوان با آیت‌الله‌های بزرگ مقایسه کرد.

در اسلام فعلی روسیه 2 عنصر افراطی به نظر می‌رسد که یکی بی‌تفاوتی و دیگری تمایل به افراط‌گرایی می‌باشد.

با وجود کسب محبوبیت رو به افزایش اسلام در میان تحصیل‌کردگان جامعه روسی (و نه‌تنها در میان آن‌ها)، باز هم بیشتر جمعیت روسیه نسبت به اسلام نگاه محطاتانه دارند.

این امر 2 دلیل دارد: یکی تبلیغات شدید ضد اسلامی رسانه‌های غربگرا داخلی و خارجی و دیگری شناخت همراه با تصورات جاهلانه از ماهیت اسلام.

ضمنا باید گفت که مبلغان وهابی همه کار امکان‌پذیر را کردند تا از اسلام در روسیه یک سیمای مهیب ترسیم نمایند.

در مسیر تحقق "مدل ایرانی" و اتحاد استراتژیک با ایران

من به بحث نخبگان سیاسی روسی که می‌توانند حامل ایده ملی نوع ایرانی باشند، قبلا اشاره کردم. تمامی موارد مطرح شده به طور کافی دقیق است ولی هنوز تصویر کاملی از آنچه که پوتین با آن رو به رو بوده و یا می‌تواند رو به رو شود، نیست.

این در حالی است که تیم جانبدار توسعه بر اساس الگو و یا مدل ایرانی تعداد بالایی ندارد.

در مورد اینکه چنین خط مشی مواجه مقاومت شدید گروه‌هایی که آرزوی دیدن روسیه به عنوان مستعمره غرب را دارند، نمی‌خواهم صحبت کنم چونکه این موضوع بدون شرح و تفسیر نیز کاملا روشن است.

اما آیا وجود مقاومت شدید به این معنی خواهد بود که ولادیمیر پوتین از اجرای "مدل ایرانی" منصرف خواهد شد؟ همه اقدامات مشخص وی که در واقع برای عموم مردم نامعلوم بوده و بدون پوشش رسانه‌ای نیز باقی مانده‌اند، عکس آن را تائید می‌کند.

امروز اقدامات رئیس جمهور آینده روسیه در 3 جهت و زمینه تمرکز یافته است:

الف: ایجاد یک تیم غیر رسمی متشکل از ماموران امنیتی، مدیران موسسات و کارخانجات و کادر مجتمع صنایع نظامی که در مناطق روسیه خط مشی بازسازی صنعتی را تحت کنترل داشته باشند.

ب: ایجاد واحدهای ویژه اقتصادی در مناطق عمده صنعتی که مسئولیت حمایت مالی و تامین جهش تکنولوژی را عهده‌دار خواهند بود.

ج: ایجاد "جبهه ملی" که پس از انتخابات ریاست جمهوری مبشر سیاست‌های پوتین در میان توده‌ها خواهد بود.

همزمان با این، حل و فصل یک سری از مشکلات جدی در نظر گرفته شده که تصمیم به حمایت‌های مالی از تنویر اسلامی جامعه (اتفاقا این تصمیم ناراحتی شدید در میان اسقف‌های پروواسلاف را به بار آورده است)، حذف تدریجی لابی‌های غربگرا از مدیریت رسانه‌ای و متقاعد کردن مردم به عدم هم‌سویی با غرب در چند زمینه محوری، از آن جمله می‌باشد.

رسیدن به نتایج مطلوب و مورد انتظار در این زمینه‌ها چندین سال خواهد کشید بسی اینکه مقاومت شدید نخبگان (در بالاترین سطح مدیریتی) و رسانه‌ها وابسته به آن‌ها نیز به عنوان موانع جدی در این مسیر وجود خواهد داشت.

در چنین شرایطی، صحبت علنی از ضرورت انتخاب مدل ایرانی برای روسیه به نحوی به معنای خودکشی سیاسی خواهد بود.
اما در سیاست راه مستقیم همیشه کوتاه‌ترین راه نیست پوتین امیدوار است که روسیه به تدریج به مدل ایرانی و اتحاد استراتژیک با ایران نزدیکتر شود.

در این زمینه، پوتین به کمک آن‌هایی نیاز دارد که نسبت به دورنمای توسعه روابط مسکو-تهران بی‌تفاوت نمی‌باشند. به کمک آن‌هایی نیاز دارد که می‌دانند: همه چیز را نمی‌شود دفعتا به دست آورد بلکه برای رسیدن به پیروزی و نتیجه مورد انتظار باید سال‌ها زحمت کشید.

Irane aziz

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها