0

کتابشناسی تاریخ طبری-تاریخ الامم و الملوک

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

کتابشناسی تاریخ طبری-تاریخ الامم و الملوک
چهارشنبه 29 تیر 1390  5:39 PM

کتابشناسی تاریخ طبری-تاریخ الامم و الملوک

کتابشناسی تاریخ طبری-تاریخ الامم و الملوک-

ابوجعفر محمد بن ‌جرير بن ‌كثير بن غالب طبري آملي(310-224 قمري)، تاريخ‌نگار، حديث‌شناس، فقيه و تفسير كننده‌ي قرآن، در آمل از شهرهاي طبرستان (مازندران) به دنيا آمد. كتاب تاريخ طبري، شرح زندگي بشر از خلقت آدم تا زمان نگارنده‌ي آن است. او نخستين كسي است در جهان اسلام كه تاريخ را از سيره نويسي به تاريخ عمومي كشانيد. جامع‌البيان عن تاويل القرآن، نخستين تفسير قرآن است كه به همه‌ي آيه‌ها مي‌پردازد. از اين رو برخي از آن با نام تفسير كبير ياد مي‌كنند و طبري را پدر تفسير مي‌خوانند.

زندگي‌نامه

ابوجعفر محمدبن جرير بن كثير بن غالب طبري در آمل از شهرهاي طبرستان(مازندران) به دنيا آمد. تا دوازده سالگي مقدمات علوم زمان را در زادگاهش فرا گرفت. خود او در اين باره مي‌گويد:"در هفت سالگي قرآن را حفظ كردم، در هشت سالگي براي مردم نماز گزاردم و در 9 سالگي پاره‌اي از احاديث را نگاشتم." سپس مي‌افزايد كه به خاطر رويايي كه به سراغ پدرش آمده بود، پدر از دوران خردسالي به تحصيل او در علوم دين اهتمام نشان داده است و بنابراين از 12 سالگي به تشويق پدر به ري رفت.

در آن زمان شهر ري يكي از بزرگ‌ترين شهرهاي ايران و از نظر آموزش علوم زمان سرآمد شهرهاي ديگر بود. در ري از محمد بن حميد رازي حديث فرا گرفت و مغازي(تاريخ جنگ‌هاي پيامبر) را از محمد بن اسحاق واقدي آموخت. سپس رهسپار بغداد شد و زماني به آن شهر رسيد كه چند روزي از مرگ احمد بن حنبل مي‌گذشت. طبري از بغداد به واسط، شهري در ميان بصره و كوفه، رفت و علم حديث را تا جايي كه توانست فرا گرفت. از آن پس او به عنوان يك فقيه بر اساس مذهب شافعي فتوي مي‌داد.

محمد بن جرير پس از مدتي ميان‌رودان(بين النهرين) را ترك كرد و براي آشنايي با اصحاب رأي عازم مصر شد. او در اين سفر از راه شام و بيروت گذشت و در 253 قمري هنگام حكومت احمد بن طولون به مصر وارد شد و سه سال در آن ديار ماند و در شهر فسطاط مصر نزد پاره‌اي از دانشمندان آن ديار شاگردي كرد.

طبري طي سفرهاي بسيار خود بيش‌تر سفرنامه‌هايي را كه حاوي تاريخ و جغرافياي پيش از زمان خود بود، مطالعه كرد. هم‌چنين، طي آن سفرها سيره نويسان گوناگوني را در جهان اسلام ديدار كرد و اطلاعات زيادي از آن‌ها به دست آورد. او پس از زندگي سه ساله در مصر از راه شام به بغداد بازگشت و پس از زمان كوتاهي براي ديدار از وطنش راهي طبرستان شد و در سال 290 قمري به آمل آمد. طبري پس از آن كه محيط آمل را براي ادامه‌ي تحصيل خود مساعد نديد به بغداد بازگشت و در محله‌ي رحيه‌ يعقوب اقامت نمود و مطالعات خود را ادامه داد.

طبري در بغداد ضمن آن كه دانش خود را در فقه، تاريخ، حديث تكميل مي‌كرد، شاگرداني نيز تربيت نمود و ‌زماني كه در محله‌ى قنطره البردان بغداد زندگي مي‌كرد، نگارش تاريخ خود را با نام "تاريخ الرسل و الملوك و اخبارهم و من كان في زمن كل واحد منهم" كه با نام تاريخ طبري شناخته مي‌شود، به زبان عربي آغاز كرد. او كه روزانه چهل برگه از تاريخ خود را گردآوري‌آوري مي‌كرد، نزديك چهل سال به نوشتن تاريخ طبري پرداخت. به اين ترتيب كه از 48 سالگي شروع به گرد‌آوري نسخه‌هاي پراكنده سفرنامه‌ها نمود و از 65 سالگي به طور مستمر در بغداد يادداشت‌هاي پراكنده خود را به مدت 23 سال تنظيم كرد تا آن كه پيش از مرگش آن را به پايان رساند.

طبري در كنار تنظيم تاريخ خود، به خواهش المكتفي، خليفه‌ي عباسي، كتابي درزمينه‌ي وقف نوشت كه در بر گيرنده‌ي نظر همه‌ي دانشمندان و فقيهان مسلمان تا آن زمان بود. هم‌چنين، كتابي به نام الفضايل نوشت كه دربردارنده‌ي زندگي خلفاي راشدين و اثبات و درستي حديث غدير بود و آن را با ذكر فضايل حضرت علي (ع) به پايان رساند. او طي آن سال‌ها كتاب جامع البيان عن تاويل القرآن را نيز در تفسير قرآن نوشت.

طبري در سن 88 سالگي در خانه مسكوني خويش در روز يك شنبه دو روز مانده از شوال سال 310 قمري در بغداد درگذشت و در همان جا به خاك سپرده شد.

سال‌شمار زندگي

224 قمري: در آمل به دنيا آمد.

231 قمري: قرآن را به طور كامل حفظ كرد.

232 قمري: پيش‌نماز مردم آمل شد.

233 قمري: نگارش حديث را آغاز كرد.

236 قمري: فراگيري علوم ديني را در شهر ري نزد محمد بن حميد رازي و مثني بن ابراهيم ابلي ادامه داد.

241 قمري: براي بهره‌گيري از درس ابوعبدالله احمد حنبل به بغداد رفت، اما هنگامي كه به آن شهر رسيد، احمد حنبل در گذشته بود.

242 قمري: به بصره، كوفه و واسط رفت و از درس استادان آن شهرها، از جمله ابوكريب محمد بن علاء همداني، بهره‌مند شد سپس به بغداد بازگشت.

253 قمري: به مصر رفت تا از دانش علماي آن سرزمين بهره‌مند شود. او حديث‌هاي زيادي از انس‌بن مالك و شافعي و ابن‌وهب نوشت.

270 قمري: نگارش تفسير خود را به پايان رساند.

290 قمري: در 65 سالگي براي دومين‌بار به زادگاه خود در طبرستان بازگشت، اما زمان زيادي در آن‌جا نماند.

... قمري: بار ديگر به بغداد رفت و نگارش تاريخ بزرگ خود را در آن‌جا به پايان رساند.

310 قمري: دو روز مانده از شوال در بغداد درگذشت.

فهرست آثار

1. تاريخ الرسل و الملوك و اخبارهم و من كان في زمن كل واحد منهم(تاريخ طبري)

2. جامع البيان عن تاويل القرآن(تفسير طبري)

3. اختلاف العلماء الامصارفي احكام شرائع الاسلام(در نظريه‌هاي فقهي)

4. اللطيف القول في احكام شرائع الاسلام(در فقه)

5. الخفيف في احكام شرائع الاسلام(چكيده‌ي اللطيف)

6. بسيط القول في احكام شرائع الاسلام(پيرامون نظرهاي فقهي خودش)

7. تهذيب الاثار و تفصيل الثابت عن رسول الله(ص) من اخبار(در فقه و حديث)

8. ادب النفوس الجيده و الاخلاق النفيسه(در اخلاق)

9. فضائل علي ‌بن ‌ابي‌طالب(پيرامون غدير)

10. فضائل ابي‌بكر و عمر

11. الرد علي ذي‌الاسفار( در رد نظريه‌هاي فقهي داود بن علي اصفهاني)

12. رساله البصير في معالم الدين( در رد مذهب‌هاي بدعتي)

13. صريح السنه(پيرامون باورهاي خود)

14. المسترشد في علوم الدين و القراآت

15. مختصر مناسك(در حج)

16. مختصر الفرائض

17. الموجز في اصول

18. عباره‌الرويا(در تعبير خواب)

19. كتاب الوقف

20. حديث الطير

21. طرق الحديث

22. المسند المجرد

23. الرد الحرقوصيه( نقد فرقه‌ها)

24. الرد ابن عبدالملك علي مالك

25. ذيل المذيل(سيره‌ي ياران پيامبر)

26. العدد و التنزيل

27. ادب القاضي

28. تاريخ الرجال من الصحابه و التابعين

29. المحاضر و السجلات.

30. دلائل النبوه

تاريخ طبري

كتاب تاريخ طبري، شرح زندگي بشر از خلقت آدم تا زمان نگارنده‌ي آن اوست. هدف طبري از نگارش تاريخ ، عرضه‌ي تاريخ جهان از آغاز آفرينش تا زمان خود او بوده است. از ديدگاه او ، سير رويداهاي تاريخ جهان از زمان معيني آغاز شده و به روي‌دادهاي زمان زندگي نويسنده انجاميده است. از نظر طبري تاريخ در حكم جريان واحدي است كه در آن هر يك از قوم‌ها ، نقش ويژه‌ي خود را بازي كرده اند و عنايت الهي با فرستادن پيامبران و فرستادن كتاب‌هاي آسماني با مردم همراه بوده و همه‌ي مردم را در رودخانه‌اي كه نامش تاريخ است به سوي مقصدي معلوم كه روز رستاخيز است رهنمون مي‌شود.

طبري تاريخ اسلام را از آن جهت مي‌نويسد كه اين دين بزرگ سراسر دنياي متمدن آن زمان را فرا گرفته و فرهنگ‌هاي ايران و روم و پيروان دين‌هاي گوناگون از مسيحي، بودايي، زرتشتي در برابر آن زانو زده‌اند و پديده‌اي كه نتيجه‌ي آميزش فرهنگ و تمدن‌هاي قديم با مباني فرهنگ اسلامي است به وجود آمده است.

طبري تاريخ را درس عبرت در دبستان معرفت مي‌داند. براي نمونه، هنگامي كه سرگذشت خسروپرويز را مي‌گويد، به كارها و رفتارهاي او مي‌پردازد و اين كه از گذشتگان خود عبرت نگرفته و به چه سرنوشتي دچار شده است. شيوه‌ي او در نگارش تاريخ ، شيوه‌ي محدثان است، يعني هرگاه مطلبي را از كتابي برداشت كرده است، نام كتاب را به روشني مي‌آورد و سند خودرا نام مي‌برد.

تاريخ طبري گنجينه‌اي سرشار از آداب و رسوم قوم‌ها و ملت‌ها نيز هست و از لحلظ بررسي وضعيت اجتماعي، سياسي و اقتصادي در دوران اسلامي از منبع‌هاي مهم براي اهل پژوهش و مطالعه است. با اين حال بايد گفت جنبه‌هاي اعتقادي، انگيزه‌ي اصلي طبري در تدوين تاريخ عمومي او بوده است. از ان رو، تاريخ طبري سرشار از ملاحظه‌هاي فقيهانه است و پيوسته بر سر آن است كه از شرع دفاع كند و با گمراهي به نبرد بپردازد.

طبري نخستين كسي است كه تاريخ را از سيره‌ نويسي به تاريخ عمومي كشاند. او وقتي تاريخ الرسل و الملوك را مي‌نويسد به طور كامل از اسطوره‌هاي دوره باستان ايران آغاز مي كند، هم چنان كه هرودوت دريونان از ميتولوژي(اسطوره‌شناسي) آغاز كرد. او تاريخ پيش از اسلام را با اطلاعات سودمندي كه از خداي‌نامه و ترجمه‌ي عربي آن، يعني سيرالملوك الفرس، به دست آورده و به نگارش در آورده است.(خداي‌نامه مجموعه‌اي از گزارش‌هاي اسطوره‌اي و تاريخي درباره‌ي سرزمين و مردم ايران و پادشاهان فارس تا پايان دوره‌ي ساساني بوده است).
طبري اسطوره‌هاي ايران را از كيومرث، كه در اوستا از او ياد شده است، آغاز مي‌كند و از او به عنوان نخستين آدم در تاريخ ايران باستان ياد مي‌كند. هوشنگ، پهلوان افسانه‌اي را از نخستين پادشاه هفت اقليم معرفي كرده كه به ساختن پرستشگاه براي خداپرستان پرداخته است. از طهمورث ديوبند به عنوان كسي ياد مي‌كند كه به پرستش خداوند يكتا مي‌پرداخته و پيرو دين حضرت ادريس (ع) بوده است. سپس به تاريخ روم ، قوم يهود ، عرب‌هاي پيش از اسلام و سيره‌ي نبوي پرداخته است.
طبري چون به تاريخ هجرت پيامبر اكرم (ص) مي رسد، شيوه‌ي تاريخ نويسي را به سال‌نگاري(كرونولوژي) تغيير مي‌دهد و روي‌دادهاي هر سال را از سال‌هاي ديگر جداگانه نوشته شده‌اند و چون رخدادهاي سالي به پايان رسيد به پيش آمدهاي سال پس از آن مي‌پردازد. به همين ترتيب پيش مي رود تا به سال 302 قمري مي‌رسد. در فاصله‌ي بين بيان سيره‌ي نبوي تا سال 302 قمري از غزوه‌هاي پيامبر، روي‌دادهاي پس از رحلت پيامبر اكرم (ص)، جنگ‌هاي جمل و صفين، تاريخ امويان و سرانجام عباسيان را تا زماني كه در‌ان بوده است، مي‌نگارد.

ترجمه‌ي تاريخ طبري

هنوز پنجاه سال از درگذشت نگذشته بود كه تاريخ الرسل و الملوك او را ابوعلي محمد بن محمد بلعمي، وزير دانشمند منصور بن نوح ساماني به سال 352 قمري با تغييرهايي، از جمله حذف نام راويان و گاه روايت‌هاي گوناگون، به فارسي درآمد. بلعمى به اندازه‌اي در تاريخ طبرى دخل و تصرف كرده كه نخستين ترجمه‌ي تاريخ طبري را از عربي به فارسي، به نام تاريخ بلعمي ياد كرده‌اند. بعدها تاريخ بلعمي به تركي نيز ترجمه شد.
نخستين اروپايي كه با طبري آشنا شد، توماس ارپينيوس(Thomas Erpenius)، خاورشناس هلندي، بود كه خلاصه‌ي تاريخ طبري را به زبان لاتين ترجمه و اروپاييان را با "هرودوت عالم اسلام" آشنا كرد. سپس، در سده‌ي نوزدهم ميلادي زوتنبرگ(Zotenberg) تاريخ طبري را به زبان فرانسه در چهار جلد در پاريس به چاپ رساند. نولدكه(Noeldeke) خاورشناس آلماني نيز بخش ساسانيان تاريخ طبري را به آلماني ترجمه كرده است.

تفسير طبري
به گفته‌ي بساري از پژوهشگران علوم ديني، بهترين كتاب‌هايي كه در علوم قرآني، به‌ويژه تفسير، نوشته شده است دستاورد كوشش‌هاي دانشمندان و پژوهشگران ايراني يا كساني است كه به شيوه‌اي با مردمان ايران پيوند داشته و از دانش آنان بهره گرفته‌اند. در اين ميان، طبري را مي‌توان از پيشگامان تفسير قرآن(و به بيان برخي، پدر تفسير قرآن) دانست هر چند كه خود او كتابش را تفسير قرآن نام گذاري نكرده و در كتاب تاريخ خود از آن با عنوان جامع البيان عن تاويل القرآن ياد كرده است. با اين همه، كتاب او چه در ميان نويسندگان پيشين و چه نويسندگان و پژوهشگران كنوني به نام تفسير طبري شناخته مي‌شود.

روش طبري در تفسير قرآن عبارت است از: بيان نظر علمان پيش از خود، بيان دليل هر كدام از آن‌ها و گزينش يكي از آن نظرها يا پيشنهاد نظري جديد و دليل آوردن براي آن. از آن‌جا كه او دانشمندي سخت كوش بوده و براي گردآوري حديث و بهره‌گيري از دانش علماي زمان خود به سرزمين‌هاي گوناگوني سفر كرده است، از نظر گردآوري نظر عالمان پيش از خود بسيار كامياب بوده و كار بزرگي انجام داده است. اما به نظر مي‌رسد در گزينش نظر درست‌تر چندان درست گام برنداشته است.

آيت‌الله جوادي آملي، كه خود از تفسير كندگان شناخته شده‌ي قرآن است، پيرامون شيوه‌ي تفسير طبري مي‌گويد:"طبري در ترجيح برخي از نظرها يا در ابداع نظري جديد از متن آيه‌هاي قرآن بهره گرفته است و خود در اين باره مي‌گويد كه كتاب الله يصدق بعضه بعضا، اما در شناخت آيات محكم از متشابه و ارجاع متشابه به محكم و حل اعضال و اشكال آن در پرتو محكم، راه صواب را طي نكرده است، به طوري كه گاهي محكم را به متشابه ارجاع داده و در اين اصل و فرع شناسي، زمام كار را به حديث سپرده است، در حالي كه اعتبار حديث خواه داراي معارض باشد و خواه نباشد پس از عرضه بر قرآن كريم بوده و حجيت آن پس از احراز عدم تباين و مخالفت با قرآن خواهد بود. بنابراين، تفسير طبري همانا تفسير بماثور و اجتهاد در محور نقل و اعتماد وافر بر حديث است، گرچه منشاء آن يك صحابي باشد نه معصوم."

با اين همه، تفسير طبري ويژگي‌هاي دارد كه آن را بر تفسيرهاي هم دوران خود و بسياري از تفسيرهايي كه پس از آن نوشته شد، برتري مي‌بخشد. تفسير طبري از جامعيت علمي بالايي برخوردار است، چرا كه طبري در كنار گردآوردن روايت‌هاي مرتبط با آيه‌هاي قرآن، به جنبه‌هاي لغوي، نحوي، تاريخي و فقهي آن‌ها نيز پرداخته است. اين كتاب كهن‌ترين تفسير جامعي است كه بسياري از روايت‌هاي تفسيري پيشين را در خود دارد. طبري روايت‌هاي مربوط به هر آيه را با نظمي ويژه دسته‌بندي كرده است و نظر درست‌تر را به دليل آوردن از ميان آن‌ها بر گزيده است. اين تفسير نخستين تفسير قرآن است كه به همه‌ي آيه‌ها پرداخته و از اين رو برخي از آن با نام تفسير كبير طبري ياد مي‌كنند.

طبري در نگاه انديشمندان
مسعودي دركتاب مروج الذهب درباره طبري مي‌نويسد: "اما تاريخ ابوجعفر محمد بن جرير از همه‌ تاريخ‌ها برتر و بر همه‌ كتاب‌هاي نوشته شده در تاريخ فزوني دارد، طبري در اين تاريخ انواع اخبار را گردآورده و دربردارنده فنون و آثار او مشتمل بر اصناف علوم است. تاريخ طبري كتابي است كه فوايد آن بسيار است و چرا چنين نباشد، حال آن كه مؤلف آن فقيه عصر و عابد زمان خود بوده است." خطيب بغدادي نيز او را مي‌ستايد و در تاريخ بغداد مي‌گويد: "طبري در شناخت تاريخ گذشتگان و ايام و اخبار آن‌ها استاد بوده است، مانند كتاب الرسل و الملوك را هيچ كس ننوشته است."

ملك الشعراي بهار مي‌گويد:"اگرچه مورخ‌هايي مانند مسعودي، ابوريحان بيروني، يعقوبي و ابن‌مسكويه در زمينه‌ تاريخ زحماتي كشيده‌اند، ليكن هيچ يك به قدر محمد بن جرير طبري رنج نبرده و به قدر او اطلاع وافر درباره ساسانيان نداشته است." اين سخن بهار را از آن جا درست مي‌دانيم كه بيش‌تر علماي تاريخ اسلام، از طبري به عنوان امام المورخين و شيخ المورخين ياد كرده‌اند. اهميت طبري در سرزمين‌هاي اسلامي آن اندازه است كه از ميان دو ميليون كتاب موجود در كتابخانه‌ي فاطميون در مصر ، 1220 نسخه‌ي خطي از تاريخ طبري وجود دارد.

با اين همه، ابن‌خلدون كه تاريخ را به عنوان يك علم به جهانيان معرفي كرد، بر طبري ايرادي اساسي مي‌گيرد. او مي‌گويد كه بيش‌تر تاريخ‌نگاران حتي در جاهايي كه با اندكي فكر كردن مي‌توان درست را از نادرست بازشناخت، كوتاهي كرده‌اند و تنها به بيان ساده‌ي روايت پرداخته‌اند، هر چند كه اطلاعات آن روايت با بزرگ‌نمايي همراه باشد و چندان با عقل سازگار نباشد. براي نمونه، به داستان موسي در تاريخ طبري مي‌پردازد كه شمار سپاهيان موسي را پيش از وارد شدن به سرزمين مقدس، 600 هزار نفر نوشته است. حال آن كه بني‌اسرائيل در اوج نيرومندي اشان در دوران فرمان‌ورايي سليمان(ع) نمي‌توانستند چنين سپاهي فراهم كنند.

كتاب تفسير طبري نيز مورد توجه انديشمندان پيشين و معاصر بوده است. ابن نديم آن را كتابي معرفي مي‌كند در تفسير كه بهتر از آن تا زمان او شناخته نشده است. ابوحامد اسفرايني در عبارتي تمثيلي، سختي سفر كردن به چين را براي يافتن كتاب طبري، ناچيز مي‌شمارد. خطيب بغدادي از آن به عنوان اثري بي‌مانند ياد كرده است. قفطي و ياقوت حموي نيز آن را مي‌ستايند. جرجي زيدان، زبان شناس عرب، از تفسير طبري با نام تفسير كبير ياد مي‌كند كه در مقايسه با تفسيرهاي پيشين جايگاهي ويژه دارد.


--------------------------------------------------------------------------------

منبع :

1. شهابي، علي‌اكبر. احوال و آثار محمد بن جرير طبرى. انتشارات دانشگاه تهران، 1335

2. طبري، محمد بن جرير. تاريخ طبري (تاريخ الرسل و الملوك). ترجمه‌ي ابوالقاسم پاينده. انتشارات بنياد فرهنگ ايران، 1352 ، چاپ دوم انتشارات اساطير، 1365

3. تاريخ طبري ( تاريخ الرسل و الملوك ) با مقدمه ابوالفضل ابراهيم ، ترجمه صادق نشأت تهران ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، 1351

4. بلعمي، ابوعلي. ترجمه تاريخ طبرى. با مقدمه و حواشي به اهتمام محمد جواد مشكور. انتشارات خيام، 1337

5. تاريخ بلعمي به تصحيح محمد تقي بهار و محمد پروين گنابادي، تهران وزارت فرهنگ، 1341

6. كشاورز، كريم. هزار سال نثر پارسي( قسمت اول). انتشارات كتاب‌هاي جيبي، 1355

7. جوادي آملي، عبدالله. ادب نقد. يادنامه‌ي طبري، به مناسبت بزرگداشت يك هزار و يك صدمين سالگرد درگذشت شيخ المورخين ابوجعفر محمد بن جرير طبرى. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1369

8. ميرازمحمد، عليرضا. روش تفسيري طبري. يادنامه‌ي طبري، به مناسبت بزرگداشت يك هزار و يك صدمين سالگرد درگذشت شيخ المورخين ابوجعفر محمد بن جرير طبرى. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1369

9. تكميل همايون، ناصر. جايگاه طبري در تاريخ‌نگاري اسلامي. يادنامه‌ي طبري، به مناسبت بزرگداشت يك هزار و يك صدمين سالگرد درگذشت شيخ المورخين ابوجعفر محمد بن جرير طبرى. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1369

10. تدين، مهدي. نقش تاريخ در تفسير طبري. يادنامه‌ي طبري، به مناسبت بزرگداشت يك هزار و يك صدمين سالگرد درگذشت شيخ المورخين ابوجعفر محمد بن جرير طبرى. سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1369
منبع

 

اطلاعات اضافی

  • نام نویسنده: محمد بن جریر طبری
  • ناشر: دارالکتب العلمیه
  • ویرایشگر: محمد حسین قربانیان
وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها