0

امام دوازدهم مهدى(ع)

 
alizare1
alizare1
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : خرداد 1389 
تعداد پست ها : 6234
محل سکونت : یزد

پاسخ به:امام دوازدهم مهدى(ع)
چهارشنبه 29 تیر 1390  5:31 PM

تعقيب امام(ع)از طرف ماموران

دستگيرى امام(ع)يكى از هدفهاى مهم دولت بود.چه،آنان ميدانستند كه نتيجه وجود امام،تهديد سلامت‏حكومت آنان است.از اينجا بود كه‏ديوانه وار ميكوشيدند تا دولت‏خود را از خطروى(ع)نگاه دارند.حملات‏گسترده‏اى براى دستگيرى امام به عمل مى‏آوردند.دولت براىدستگيرى امام‏سه حمله فاشيستى انجام داد.

حمله به خانه ايشان و فرمان به تفتيش دقيق خانه او،سياستى كه همه‏حكام به كار مى‏بردندو دولتيان از آن پيروى ميكردند،تجسس پيوسته و احتياطفوق العاده از طرف ماموران براىكشف مكان پنهانى امام(ع)و دستگيرى‏وى بود.اما نوزده سال فعاليت نواب او و كوششهاىتجسسى خستگى ناپذيرحكومت،دستاوردى جديد داشت و آن ثبوت نيابت به نزد آنان وفعاليتهاى‏مشكوك در دريافت مال به وكالت جهت مصالح امام(ع)بود.اما همه اين‏نبود،بلكهرهبرى و نظارت و مراقبت پايگاههاى مردمى نيز وجود داشت واموال را از آن مركز دريافتميكردند.

بر پايه اين كشف خطرناك،وقتى‏«معتضد»زمام خلافت را در دست گرفت،مهمترين وظيفهحكومت‏خود را اين دانست كه بيدرنگ براى دستگيرى امام(ع) حمله را تجديد كند.

مزدوران دولت و جاسوسان آن،چنين برنامه ريزى كردند كه خليفه رااز خانه امام(ع)واحتمال مخفى شدن وى مطلع سازند و معتضد سه تن رافرستاد و به آنان دستور داد كه بهسامرا روند و در اين سفر سبكمايه باشندو آنچه ضرورى است با خود بردارند،هر يك بر اسبىسوار شوند و از بردن‏چيز ديگر خود دارى كنند.شرح و تفصيل محله و خانه‏اى را براىآنان‏تشريح كرد و گفت وقتى به آنجا رسيديد بر در،خادمى سياه خواهيد ديد.

شما خانه را بازرسى كنيد و هر كس را كه در آن خانه ديدند سرش را از تن جداكنيد و براىمن آوريد (1) .

معتضد،ماموريت‏حقيقى آن سه تن را برايشان فاش نكرد.آن سه تن‏حتى نميدانستند كه تنهاموظف‏اند امام(ع)را دستگير كنند.معتضد براى حفظحيثيت و دولت‏خود و به منظورجلوگيرى از بدنامى و از ترس فاش شدن وانتشار آن خبر كه او را بسى زيان بخش بود،مطلبرا فاش نساخت.

همانطور كه معتضد دستور داده بود،حمله صورت گرفت و ماموران‏به سامرا رفته و درجستجوى خانه برآمدند.آنرا يافتند و همه جاى خانه رابازرسى كردند.امام(ع)آنجا بود اماماموران متوجه وى نشدند.

امام(ع)به طور معجزه آسا از دست آنان نجات يافت.تاريخ،اين‏واقعه را با تفصيل بيشتر براىما بيان ميدارد (2) .

معتضد پنداشت كه اين حمله به سبب قلت تعداد حمله كنندگان و سرى‏بودن اجراى آنشكست‏خورده است ازين روى حمله بزرگترى را تدارك ديد.

صاحب بحار الانوار نص روايت را حكايت ميكند:«سربازان بيشترفرستادند.وقتى وارد خانهشدند از سرداب،بانك تلاوت قرآن به گوش رسيد.

بر در سرداب فراهم آمدند و آنجا را محاصره كردند تا هيچكس نه بر آنجا به درون‏رود و نه ازآنجا بيرون آيد.فرمانده سربازان بر در ايستاد تا همه سربازان‏به او پيوستند.پس امام(ع)از درسرداب بيرون آمد و از مقابلشان گذشت.

وقتى از چشم ناپديد شد،فرمانده گفت:پائين برويد.گفتند آيا او نبود كه‏از برابر تو گذشتجواب داد:من كسى را نديدم.پس چرا او را رها كرديد؟

گفتند:ما پنداشتيم كه تو او را ديده‏اى‏».

از كارهاى طرفه آن سربازان آن بود كه بيدرنگ به دستگيرى او اقدام‏نكردند بلكه بر درسرداب ايستادند و از او محافظت به عمل آوردند.

نظاميان از روبرو شدن با او مى‏ترسيدند و به كمك بيشتر نياز داشتند و مى‏خواستند افرادبيشتر از بغداد به سامره فرا رسند در آن اثنا كه مشغول مراقبت‏بودند،امام(ع)از يك لحظه،لحظه،مقرون بوقت و وقت‏شناسى و تدبيرشايسته و عنايت‏حق تعالى استفاده كرد.آن لحظه،لحظه غفلت فرمانده‏سربازان از كمين گرفتن و توجه بود،لحظه‏اى كه هنوز فرمان حمله بهخانه‏صادر نشده بود.اگر امام دمى چند تاخير كرده بود.براستى دستگيرشده بود.

وقتی احساس غربت می کنید یادتان باشد که خدا همین نزدیکی است .

******

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها