حسن ختام عرشیان
یک شنبه 26 تیر 1390 11:43 AM
ای ستوده برگزیده! در وصف تو زبان تکلمم گنگ می خواند و پای بی اراده قلمم لنگ می ماند. جهان، دلیل بودنش را در چشم های توحیدی تو جست و جو می کند و بشر از آن هنگام که صدای گام هایت را در کوچه های بلند رسالت شنید، شکوه زیستنش را تجربه کرد. با آمدنت، شب مچاله می شود زیر قبای گسترده آسمان، در روزی پایان ناپذیر؛ آن چنان روشن که هزاران خورشید، گویی در آن به طلوع نشسته اند. نامت، اصالت چندین هزارساله تاریخ است و نت نگاهت، شور شیواترین سازها. جاری نگاهت حرای عاشقی است و امتداد انگشتانت، آفتاب هستی بخش. تو مرد ثانیه هایی؛ بی کران و بی پایان، تو مطلع ناب ترین شعرهای عالمی. واژه ها شاعر بودنت را کم می آورند. تو حسن ختام عرشیانی. تو حسن مطلع آسمانیانی. تو از ملکوت کلام، ناب ترین واژه ها را در گوش ما زمزمه کردی و سکوت خسته ثانیه های نبودنت را شکستی! صدایت را می شنویم گرم و آسمانی، سرشار از عطر خوش وحی، در امتداد قرن های متمادی، سینه به سینه، نسل به نسل، پیام آشنایت جانمان را جلا می دهد. می خواستی سفره کرامت بگستری و ما را برای طاعت خدا بخری. ما را مشتری نگاه خدا کردی؛ منظومه دلمان رها شد از مدار بی دردی. آفتاب نگاهمان برای تو التهاب گرفت و راهمان در شب دیجور، فانوس ماهتاب گرفت. به یمن آمدنت، پیروان کتاب شدیم. خجسته باد نزول مهربانی ات! |
******