0

هویت علم دینی

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:هویت علم دینی
یک شنبه 5 تیر 1390  12:29 AM

هویت علم دینی  5

آیا می توان علم و دین را از منظری با یكدیگر آمیخت؟ و آیا می توان این دو را بر سر یك سفره نشاند؟

پاره ای از محققان، در عین حال كه اینگونه تاثیرگذاری پیشفرضهای دینی را مورد تایید قرار می دهند، همچنان بر این باورند كه نمی توان از علم دینی سخن گفت: «پسوند دینی »، در تركیب «علم دینی » هرگز به معنای تعلق یا وابستگی یا محكومیت «علم » نسبت به «دین » نیست; بنابراین «علم دینی » به این معنا، حقیقتا همان «علم » است، و پسوند «دینی » آن، حشو و زائد به نظر می رسد.»ص این سخن با تكیه بر نظر رایشنبا (۱۱) (۱۹۳۸ ,(Reichenbach, مبنی بر تمایز میان و مقام داوری (context of Justification) در فعالیت علمی، اظهار شده است. ناقد با تكیه بر این تفكیك، علم دینی را تنها به یك معنا ممكن می داند، و آن مفهومی است كه در مقام كشف، قابل حصول است; به عبارت دیگر در این مقام كه دانشمند می تواند از هر منبعی (اعم از اسطوره، رؤیا، دین و غیر آن) متاثر باشد، علم دینی به این معنا خواهد بود كه آموزه های دینی بر مفاهیم و فرضیه های دانشمندی تاثیر می گذارد; اما اگر مقام داوری مورد نظر باشد كه در آن باید فرضیه ها را به محك تجربه گرفت، دیگر سخن گفتن از علم دینی یا علم با هر پسوند دیگری از این نوع موردی ندارد; زیرا معیار حاكم در این مقام، تجربه است و تنها می توان حاصل تجربه را علم نامید.

در این نظر، چند نكته قابل تامل وجود دارد:

۱. نخست آنكه ممكن دانستن «علم دینی » در مقام كشف، به معنای وفادار نماندن به تقسیم بندی رایشنباخ است، كه ناقد محترم، آن را اساس بحث خود قرار داده است; زیرا «علم » محصول مقام داوری است، و تا ما در مقام كشف هستیم، از علم نمی توان سخن گفت. پس در این سخن مؤلف، نوعی حشو وجود دارد; زیرا در خصوص پیشوند «علم » در تركیب «علم دینی » می توان گفت: آنچه می تواند در مقام كشف حضور یابد، دین است، نه علم دینی; و اگر چنین باشد، از نظر مؤلف محترم، اصولا سخن گفتن از علم دینی ناممكن است; زیرا این تنها احتمال موجهی بود كه برای علم دینی قابل تصور می نمود.

۲. مطلب دوم آنكه تقسیم بندی دو بخشی رایشنباخ، خود،تاملهایی را برانگیخته و مورد نقد و بررسی محققان قرار گرفته است. این تقسیم بندی، متضمن آن است كه جنبه های منطقی علم، تنها به مقام داوری اختصاص داده شود، و در مقام كشف، عمدتا مسائل روانشناختی یا تجربی (به معنای محدود كلمه) لحاظ شود. هانسن (۱۹۷۱ (Hanson, در راس كسانی است كه به این دیدگاه حمله كرده، و ادعا كرده است كه در مقام كشف نیز، جنبه های منطقی دخیل است; به عبارت دیگر، تمایز كشف داوری آمیخته به ابهام است; زیرا وقتی می گوییم كه كسی چیزی را كشف كرده، این متضمن آن است كه او دانشی در باره آن امر كسب كرده، و این خود متضمن نوعی داوری است. از این رو برخی بر آن شده اند كه از مراحل سه بخشی [به عنوان نمونه: لودن ,(Laudan) ۱۹۸۰]، یا چهار بخشی [مثلا: گولدمن ,(Goldmann) ۱۹۸۳] سخن بگویند.

در تقسیم بندی سه بخشی، عموما از مراحل «پدیدآیی » ,(generation) «پی جویی » ,(pursuation) و «پذیرش » (acception) سخن به میان می آید.

در «پدیدآیی »، فرضیه یا نطفه نظریه ای به وجود می آید، در «پی جویی »، محتمل بودن فرضیه یا فكر مزبور سنجیده می شود، و ممكن است با برخی آراء مورد مقایسه قرار گیرد یا تفصیل داده شود، و سرانجام در مرحله «پذیرش »، فرضیه تفصیل یافته، به آزمون دقیق سپرده می شود، و در صورت وجود شواهد كافی، مورد قبول قرار می گیرد. گولدمن علاوه بر دو مرحله اول این تقسیم بندی، از دو مرحله «آزمون » (test) و «تصمیم » (decision) سخن می گوید [نگاه كنید به هوینینجن هونن ,(Hoyningen Huene) ۱۹۸۷].به هر روی، اگر بخواهیم به شیوه ای كه ناقد محترم، بحث را پیش برده، به تقسیم بندی رایشنباخ تكیه كنیم، به نظر می رسد نكته ای در این میانه مورد غفلت قرار گرفته است. این نكته عبارت است از: مساله نوع «ارتباط » میان مقام كشف و مقام داوری. آیا در گذار از مقام كشف به مقام داوری، استحاله ای هم صورت می پذیرد; به این معنا كه موادی كه در مقام كشف فراهم آمده، قلب ماهیت پیدا كند؟ به عبارت دیگر، اگر فرضیه ای در مقام كشف، تحت تاثیر آموزه ای دینی تشكل یابد، و تعلق و وابستگی آن به آموزه مذكور روشن باشد، در گذار به مقام داوری و اقامت در این مقام، فرضیه مذكور از حالت فرضیه ای دینی (دارای رنگ تعلق به دین) خارج می شود؟ اگر چنین باشد، باید گفت كه مراحل مورد نظر رایشنباخ ناقصند، و محتاج مرحله سومی هستند كه میان مرحله كشف و مرحله داوری حائل شود; و آنچه در این مرحله میانی رخ می دهد، شستن هرگونه رنگ تعلق از فرضیه ها و آماده كردن آنها برای مرحله داوری است; اما اگر تنها دو مرحله وجود دارد، مرحله داوری، تنها مقام داوری خواهد بود و نه بیشتر. حاصل داوری این خواهد بود كه فی المثل: فرضیه (الف) كه رنگ تعلق معینی داشت، به محك تجربه معلوم گردید كه فرضیه ای قابل اعتناست.

به عنوان مثال: اگر اسكینر (روانشناس رفتارگرا)، با الهام از فلسفه عملگرایی آمریكایی ,(pragmatism) ذهنیتی رفتارگرایانه یافته، و به تبع، مفاهیم و فرضیه های او در روان شناسی رنگ عملگرایی به خود گرفته و به صبغه رفتارگرایانه بیان شده است، آیا در مقام داوری، فرضیه هایی از او كه مستظهر به شواهد تجربی می شوند، رنگ تعلق خود را از دست می دهند، یا این رنگ تعلق، همچنان بر ناصیه «رفتارگرایی » می درخشد؟ مقام داوری، تنها نشان دهنده آن است كه برای فرضیه «رفتارگرایانه » اسكینر، شواهد تجربی وجود دارد، بدون آنكه بتواند این صبغه را از آن بستاند; به دیگر سخن، تجربه موجود در مقام داوری به منزله «مكیال » و «میزان » است، و آنچه از مقام كشف آمده، به منزله «مكیل » و «موزون.» خطایی كه در برقرار ساختن ارتباط میان این دو مقام رخ داده; عبارت است از: نشاندن «مكیال » به جای «مكیل »، و «میزان » به جای «موزون.»

آری، حاكم قلمرو داوری، تجربه است، و همه فرضیه ها محكوم تجربه اند، نه محكوم پیشفرضهای فلسفی، دینی یا غیر آن. معنای این سخن آن است كه اعتبار این فرضیه ها را باید توسط تجربه معلوم كرد; اما چنین نیست كه فرضیه های مذكور، در قلمرو داوری، رنگ تعلق و وابستگی به پیشفرضهای خود را نیز از دست بدهند. ناقد محترم، همه این امور را با هم كنار می گذارد: پسوند «دینی »، در تركیب «علم دینی » هرگز به معنای تعلق یا وابستگی یا محكومیت «علم » نسبت به «دین » نیست.» در شهر علم همه به یك زبان سخن می گویند; زبان تجربه; اما هرگز نه به یك لهجه. با اینكه زبان یكی است، چرا لهجه ها متفاوتند؟ زیرا ساكنان این شهر، هر یك از مرز و بوم معینی به اینجا آمده اند، و بسهولت نمی توانند(و گاه اصلا نمی توانند) لهجه خود را پنهان كنند. و این است دلیل وجود نظریه های علمی مختلف در هر رشته علمی.

مثال دیگر از نظریه های روانشناختی را می توان از «پیاژه » ذكر كرد. در حالی كه پیاژه نیز، همچون اسكینر، یافته های خود را به اعتبار شواهد تجربی، در عرصه روانشناسی عرضه كرده; اما تعلق فرضیه های پیاژه به اندیشه های كانت را نمی توان نادیده گرفت یا پنهان كرد. پیاژه خود بارها جهت گیری كانتی خود را اعلام كرده است(پیاژه ۱۹۵۲; ص ۱۵۶).
 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها