پاسخ به:هویت علم دینی
یک شنبه 5 تیر 1390 12:27 AM
هویت علم دینی 3
آیا می توان علم و دین را از منظری با یكدیگر آمیخت؟ و آیا می توان این دو را بر سر یك سفره نشاند؟
سرانجام، به نظر می رسد صائب تر آن باشد كه قرآن را «گزیده گوی » بدانیم; به این معنا كه این كتاب، سخن می گوید و صامت نیست; اما گزیده می گوید; و ناطق (به معنای مذكور) هم نیست. قرآن، خود به این گزیده گویی خویش اشارت كرده است. چنانكه از آیات مستفاد می شود، غرض خداوند از نزول این كتاب و نیز كتابهای پیشین، آن بوده است كه هدایتی را ارزانی آدمی كند، كه او بتواند در پرتو آن راهی به ساحت ربوبی بگشاید، كه بدون بهره گرفتن از رسولان الهی و كتب آنان، یارای چنین راهیابی در او نبود، و در ورطه ضلالت فرو می ماند: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینكم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون » (بقره (۲) آیه ۳۸); «ویعلمكم الكتاب والحكمه ویعلمكم مالم تكونوا تعلمون » (بقره (۲) آیه ۱۵۱). به نظر می رسد كه تمام آیات قرآن، در پی برآوردن این غرض هستند.
در تامین این غرض اصلی، شیوه معینی به كار گرفته شده است; بدین معنا كه برای بسط و تفصیل آن یا ذكر موانع حصول آن، عنداللزوم پاره ای از حقایق مربوط به هستی یا انسان، طرح شده است; اما همه جا و همواره، بازگشت سخن به همان غرض اصلی است. غرض «هدایت آدمی به ساحت ربوبی »، همان سخنی است كه برای گفتن، «گزینش » شده است; و لذا به مسائل دیگر یا اصلا پرداخته نشده، و یا به قدر اقتضای این غرض بدان عنایت شده است. آشكارا بسیاری حقایق علمی و فنی وجود دارد كه محل اعتنای قرآن نیست، و از آنها نیز تا آنجا كه ظاهر قرآن و تفاسیر موجود ما نشان می دهد، سخنی به میان نیامده است. برای تقریب به ذهن، می توان گفت كه قرآن، همچون متن یك سخنرانی است كه گوینده در آن كوشیده است مطلب معینی را تبیین كند; اما به تناسب مقام، سخن خود را با ذكر برخی شواهد از حقایق هستی، امور تاریخی و نظیر آن همراه كرده است; اما همواره در پی آن بوده است كه «سخن » اصلی خویش را به پیش براند. از این رو، هر گاه سخن به بیان حقیقتی نجومی، زیست شناختی یا تاریخی و نظیر آن می رسد، تنها به قدر حاجت و اقتضای مقام، اشارتی صورت می پذیرد، و سپس رشته اصلی كلام كه همان هدایت آدمی است، پی گرفته می شود. به دلیل همین گزیده گویی است كه كسانی قرآن را می خوانند; اما به غرضی بجز غرض قرآن دل سپرده اند، و از آن كام بر نمی گیرند، و بسا كه به سبب بر نیامدن غرض خود، دچار ملالت نیز بشوند و بر آشوبند; فی المثل: كسی كه به رمان نویسی دل سپرده، و بر آن است كه راز و رمز این امر را هر چه باریك بینانه تر به دست آورد، هنگامی كه به داستانهای قرآن روی می آورد و تصمیم می گیرد كه با مراجعه به موارد متعدد بیان این داستانها به غرض خویش راه بجوید، بزودی خود را ناكام می یابد; چه می بیند كه داستان در میانه رها می شود، و سخن به وادی دیگری می رود. رمان نویس ما حتی ممكن است از این امر برآشوبد، كه آخر چرا این داستان ادامه نیافته است تا بتوان آیین «رمان نویسی قرآنی » را شسته و رفته به دست داد! به همین سیاق، اگر روان شناس، كیهان شناس، یا جامعه شناسی كه دل در گرو علم مورد نظر خویش دارد، قرآن را به نیت آن بخواند كه از آن نظام جامعی در هر یك از این علوم دست و پا كند، از تقطیعهای مكرری كه در بحث مورد نظر در آیات مربوطه ملاحظه می كند، آزرده خاطر خواهد شد; اما اینها بر حسب غرض او «تقطیع » محسوب می شود، در حالی كه با نظر به غرض قرآن، سخن كاملا پیوسته و منسجم است; و اگر جز این بود و قرآن یكی از این مباحث را به طور كامل تا انتها پیش می برد، در آن صورت در غرض قرآن كژی حاصل می شد. این كژی و راستی در حیطه اغراض مختلف، معنا خواهد یافت (ابروی تو گر راست بدی كج بودی.)
گزیده گویی ایجاب می كند كه گوینده از سویی در خصوص غرض اصلی خویش فرو گذار نباشد، و عمده توجه خویش را مصروف برآوردن آن كند، و از سوی دیگر، مسائل دور از این غرض را به اجمال برگزار كند. این خصیصه گزیده گویی، ما را در پاسخ به این سؤال یاری می دهد، كه آیا قرآن نیازهای آدمی را در مقیاس حداقل پاسخ می گوید، یا در مقیاس حداكثر. آن دسته از نیازهای آدمی كه موضوع غرض اصلی قرآن هستند، طبیعتا در مقیاس حداكثر پاسخ داده خواهند شد; و دسته ای كه در حیطه غرض اصلی نباشد، به اختصار; و به عبارت دیگر در مقیاس حداقل مورد توجه قرار خواهد گرفت، هرچند میان این دو دسته نیاز آدمی، ارتباط و تاثیر و تاثر برقرار است. آدمی برای تامین سوخت خود، نیازمند شناخت توسعه صنعت نفت است; اما قرآن به منظور «نفت شناسی » نازل نشده است و اگر به توصیه هایی مختصر و كلی در خصوص نحوه بهره گیری از طبیعت اكتفا كرده باشد، جای شكوه نخواهد بود. از سوی دیگر، جای شگفتی نیز نخواهد بود اگر قرآن; فی المثل: در خصوص سبكسری انسان در اهتمام به بازیابی غایت قصوای هستی، سخن را به تفصیل بكشاند و این سبكسری را در جلوه های متعدد آن، و با نظر به انگیزه های مختلف آن، و با تبیین پایانه های كور و بن بست آن، به تصویر بكشد; چه این همه، درست در كانون غرض اصلی این كتاب است; مثلا: قرآن در جهت بحث اصلی خویش; یعنی هدایت آدمی به ساحت الهی، انسان را فرا می خواند تا از موضعی فراتر، نگاهی به فراز و نشیب زندگی خود در دنیا داشته باشد، و به این حقیقت دست یابد كه ممكن است در هر فراز و نشیبی از زندگی دنیا، به نحوی به غفلت گرفتار شود، و آنگاه با برخوردار شدن از این بصیرت، آمادگی شتافتن و چنگ زدن به رشته رحمت خدا را بیابد: «بدانید كه زندگی دنیا عبارت است از: بازی و سرگرمی و زیب و زیور جویی و فخرفروشی به یكدیگر و فزون طلبی در جمع مال و منال و اولاد; درست، مانند بارانی نرم كه بر زمین ببارد و چنان گیاهانی به بار آورد كه كافران را به شگفتی دراندازد، سپس خشك شود، پس آنگاه ببینی كه زرد شود، سپس به صورت هیزمی درآید... شما به سوی مغفرتی از نزد پروردگارتان بقت بجویید....» (۸)
در خصوص این آیه، شیخ بهایی گفته است كه ویژگیهای پنجگانه ای كه این آیه ذكر می كند، به موازات افزایش سن و مراحل زندگی مورد توجه قرار گرفته اند; یعنی بازی با دوره كودكی، سرگرمی با دوره بلوغ، زیب و زیور جویی در لباس و مركب و منزل با دوره اوج بلوغ، فخر فروشی به حسب و نسب با پاگذاشتن به سن، و سرانجام، فزون طلبی در جمع مال و منال و اولاد با دوره پیری ملازم است. (۹) این برداشت از آیه، می تواند دلالتهایی در باب برخی ویژگیهای روان شناختی آدمی در مراحل مختلف زندگی و نحوه ترتیب و ترتب آنها داشته باشد. هر چند این آیه در مقام ذكر لغزشهایی است كه در هر مرحله از زندگی در كمین آدمی است; اما با طرح سؤال زیر می توان به دلالتهای مزبور راه جست: «چه خصایص روان شناختی در هر یك از این مراحل زندگی آدمی وجود دارد، كه می توان در آنها از چنین لغزشهایی سخن گفت؟» با این حال، این آیه به طور كامل به این سؤالها پاسخ نمی دهد كه مراحل تحول ذهنی و روانی آدمی چگونه از هم متمایزند، و چه ویژگیهای ذهنی و روان شناختی در هر مرحله به ظهور می رسند; مثلا: با اینكه در مورد دوره كودكی، سخن از بازی به میان آمده، و می توان از آن به این دلالت راه یافت كه در دوره كودكی، فعالیت و تحرك و خیال ورزی [چنانكه صاحب المیزان، در تعریف بازی می گوید: بازی آن عمل منظومی است كه با نظر به غرضی خیالی انجام می پذیرد] وجود دارد; اما فی المثل: اینكه خصیصه خیال ورزی چگونه و در چه سنی آغاز می شود، و خود چه صورتهایی پیدا می كند، یا اینكه بازی، خود چه انواع یا چه زیرمرحله هایی دارد، مسائلی است كه در یك نظام روان شناختی به پاسخ آنها نیاز است; اما این آیه در مورد آنها سخنی نمی گوید.
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب