خداداد عزیزی:عاشق مارادونا هستم پس آرژانتین قهرمان می شود
دوشنبه 24 خرداد 1389 12:03 PM
خداداد عزیزی در گفت و گو با خبر به سولات خبرنگار ما پاسخ گفت.
این مصاحبه را می خوانید:
موافقی از جامجهانی شروع کنیم؟
بله، اول هم از آسیاییها چون واقعاً کرهجنوبی گل کاشت.
بازی را کامل دیدی؟
من همه بازیها را به دقت نگاه میکنم و مخصوصاً روی تیمهای آسیایی زوم میکنم و اتفاقاً از بازی کرهایها خیلی چیزها دستگیرم شد. این کره تیم بسیار خوبی است چرا که تمام بازیکنانش سرعتی هستند و در فوتبال مدرن امروز تنها حربهای که قابل کنترل نیست همین سرعت است. یعنی تئوریسینهای بزرگ فوتبال برای از کار انداختن تکنیک، قدرت بدنی، سرزنی، شوتزنی و خلاصه هر نوع تاکتیک تهاجمی تیمی یا توانایی انفرادی، برنامه و روشی پیدا کردند به جز سرعت. چون سرعت را نمیشود از کار انداخت و میبینید که همه ستارههای بزرگ امروز فوتبال سرعتی هستند. مثل مسی، رونالدو و...
پس برای کرهجنوبی شانس صعود قائل هستی؟
صددرصد. این کره میتواند نیجریه را ببرد و حتی کار آرژانتین هم مقابل آنها مشکل است. آرژانتین با دیهگو بزرگ...
*مثل اینکه خیلی طرفدار مارادونا هستی؟
دنیا را به خاطر مارادونا میخواهم! شما نگاه کن آن همه دوربین تلویزیونی دور زمین در طول 90 دقیقه هیچ ستارهای را ده بار نشان نمیدهند اما 45 دقیقه فقط مارادونا را در حالتهای مختلف میبینی! آن وقت کارشناس تلویزیونی ما میگوید: «مارادونا به مسی حسادت میکند!» صد هزار سال دیگر هم کسی نصف مارادونا نمیشود و مادر فلک دیگر مثل او نمیبیند!
از کارشناسان هم که دل پری داری!
آخر حرفهایی میزنند که آدم میسوزد! طرف میگوید فوتبال امروز به حدی تیمها را به هم نزدیک کرده که دیگر نتیجه هیچ دیداری قابل پیشبینی نیست! آخر این چه حرفی است؟ یعنی نتیجه بازی برزیل - کرهشمالی را نمیشود فهمید؟ یعنی ممکن است یک تیم آسیایی یا آفریقایی قهرمان جامجهانی شود؟
ولی آسیاییها و همه کشورها خیلی پیشرفت کردهاند.
آن وقت برزیل و انگلیس خواب بودهاند؟ خب همانطور که کره در این ده سال پیشرفت کرده آنها هم جلو رفتهاند و اگر برزیل بخواهد امروز هم مثل 20 سال پیش میتواند 5 گل به کره بزند!
با این چند بازی مدعیان و کل جامجهانی را چطور دیدی؟
جامجهانی تورنمنتی یکماهه است که برای قهرمانی باید هفت بازی را ببری، پس هیچ تیمی روز اول نه دست خودش را رو میکند و نه میتواند از تمام نیرو و پتانسیل خود استفاده کند. هر چه جلوتر برویم بازیکنان بیشتر با آبوهوا و شرایط جوی و چمن بازیها آشنا میشوند و وحدت تاکتیکی تیمها بیشتر میشود و اصطلاحاً «جا میافتند.»
طرفدار کدام تیم هستی؟ آرژانتین؟
شک نکن! نه فوتبالی، فقط به خاطر مارادونا! در این جامجهانی برای من کشور یعنی آرژانتین، پایتخت یعنی بوئنوسآیرس، زبان، لباس، کت و شلوار، کفش، بوقچی! هوادار، رنگ، نژاد و... همه چیز یعنی آرژانتینی آن! فقط به خاطر شخص مارادونا.
به نظر میرسد از نظر روحیات و رفتارها شباهت زیادی بههم دارید!
در تمام دنیا تنها کسی که آرزو داشتم با او عکس بگیرم مارادوناست. دوست داشتن او هم ربطی به نتایج و کار فوتبال و... هم ندارد. عاشقش هستم با همه چیز. مارادونا در فوتبال یکی است و در هر رشتهای خدا فقط یک استثنا خلق میکند. به اینکه در زندگی شخصی چه کار کرده کاری ندارم. آقای کارشناس میگوید مارادونا به سمت خبرنگاران شلیک کرده، خب هرچه آدم اسمش گندهتر باشد، حاشیهها و مشکلاتش هم بزرگتر میشود. شما کنج خانهات نشستهای و کسی هم تو را نمیشناسد، هر کاری دوست داری میکنی و کسی نمیفهمد! خودت را بگذار جای مارادونا تا ببینی یک دقیقه از زندگیاش را میتوانی تحمل کنی؟ میدانی او چه زجری کشیده که به آن لحظه رسیده؟
یعنی شخصیت مارادونا را تأیید میکنی؟
من به فوتبالش کار دارم، هر چند از نظر شخصیتی هم از یک نظر قبولش دارم. در فوتبال دنیا ندیدم کسی مثل او «خودش» باشد. مارادونا به عرف رایج کاری ندارد، اهل زدوبند نیست و آویزان کسی یا جایی هم نمیشود! مارادونا فقط راجع به فوتبال حرف میزند یعنی کاری که در آن تخصص دارد و به نظر من حرف مارادونا در فوتبال یعنی «وحی منزل» و هیچکس مارادونا نمیشود.
اما خیلی از کارشناسان از مربیگری مارادونا ایراد میگیرند!
کسی که از مارادونا ایراد میگیرد فقط در ایران است نه جای دیگر جهان! چنین کارشناسی هم فقط دو حالت دارد؛ یا مشکل مغزی دارد و باید جراحی کند، یا اینکه چنان مقابل دوربین ناتوان است و جوگیر میشود که برای مطرح شدن هر کاری میکند!
یعنی منکر خطاهای مارادونا میشوی؟
من نمیدانم کی کوکائین گذاشته و کی لو داده و کی برداشته، فقط این را میدانم که دنیای سیاست بهقدری کثیف است که اگر بخواهند کسی را خراب کنند، میکنند! اصلاً مگر نمیگویید به زندگی شخصی کاری ندارید؟ چرا نمیبینید که هنوز هم نصف دنیا مارادونا را میپرستند؟!
با نتایج ضعیف آرژانتین هر کسی جای او بود برکنار میشد!
چون یک مملکت دوستش دارند. من در الجزیره اسپورت یک برنامه دیدم که خود مارادونا درباره اتهاماتی که به او میزنند توضیح میداد. یعنی کتاب نبود یا اینکه کسی از او نقلقول کند. خودش حرف میزد و تمام توطئهها علیه خود را رد کرد. همه برای تخریب شخصیت او بود.
اگر آرژانتین را کنار بگذاری چه تیمی قهرمان میشود؟
اول که آرژانتین ولی اگر نشد من بین اسپانیا، برزیل، هلند و انگلستان یکی را قهرمان میدانم. راستش کار خود آرژانتین برای قهرمانی خیلی سخت است چون من بازیهایی از اسپانیا، برزیل و هلند دیدم که عالی بودند.
کارشناسان تلویزیون معتقدند یک تیم آفریقایی پدیده جام میشود!
اذیتم نکن! آخر کدام کارشناس چنین حرفی میزند؟ نباید یک نگاه به گروهبندی تیمها بکند و بعد حرف بزند؟ ساحلعاج که در گروه مرگ است. نیجریه هم که مقابل کرهجنوبی و حتی یونان مشکل دارد چون جامجهانی فقط 3 بازی است و همه برای برد میآیند و یونان بعد از باخت به کره، باید نیجریه را ببرد تا امیدوار بماند. الجزایر هم که عمراً بتواند از پس آن تیمها برآید! میماند کامرون که اتفاقاً از نظر من بهترین تیم آفریقا در حالحاضر است ولی چون نمیدانم با چه تیمهایی همگروه شده حرفی نمیزنم اما پدیده هم نمیشود!
آقای هاشمینسب، خیلی ساکت هستی؟ نکند تقسیم کار کردهاید و خداداد جای شما هم صحبت میکند!
(خداداد جواب میدهد) ما نسل قدیم هنوز پایبند بزرگتر و کوچکتری هستیم. همانطور که من جلو بزرگترم حرف نمیزنم مهدی هم جلو من صحبت نمیکند و اصلاً در این چند ماه اخیر دوست ندارد در مورد فوتبال حرف بزند.
واقعاً هم خصلتهای نسلهای قدیمی الان خیلی کمیاب شده.
همه چیز گذشت، آن همه عظمت و ابهت دوره بازی، آن همه افتخار و غرور همه گذشت. مربیگری هم میگذرد. پارسال همین موقع در گرمای اهواز عرق میریختیم و چشم بههم زدیم یکسال گذشت. این عمر آدمهاست که میگذرد و متأسفانه متوجه نیستیم و بعضیها به خاطر همین زندگی زودگذر هر کاری میکنند!
شما در مورد کارشناسان تلویزیونی چند اظهارنظر جنجالی کردهاید.
الان هم میگویم! مشکل از این کارشناسان نیست که چیزی نمیدانند، مشکل از کسانی است که این افراد را به نام کارشناس میآورند! معلوم نیست چه کسی اینها را انتخاب میکند و برای این انتخاب چه معیار و ملاک و متری دارد! در تمام دنیا و در تمام رشتهها اولین ملاک یک کارشناس آشنا بودن به آن رشته و تخصص است. کارشناسی که در عمرش یکبار به زمین فوتبال نرفته چطور میتواند در لحظات حساس بازی شرایط بازیکن و مربی را درک کند؟ کسی که هرگز روی نیمکت ننشسته چطور میتواند از تعویض یک مربی ایراد بگیرد؟ آن هم در بالاترین سطح که جامجهانی است! شما به تمام شبکههای بزرگ و کوچک دنیا نگاه کنید، از بزرگترین و معتبرترین تا کوچکترین، برای هر مسابقهای، از بالاترین سطح که جامجهانی و لیگ قهرمانان اروپاست تا یک بازی جامحذفی بین تیمهای درجه 3 کسانی را میآورند که تمام دنیا آنها را میشناسند. گری لینهکر میشود مجری، خودش هم یک کلمه اظهارنظر نمیکند و امثال گولیت، ونهبلز، ویالی و لیپی را میآورند. مردم هم حرف اینها را بهتر قبول میکنند. وقتی ونهبلز و لیپی از تعویض یا تاکتیک تیمی ایراد بگیرند مردم میگویند خودش در این سطح بوده و با تمام شرایط حرف میزند یعنی استرس و جو ورزشگاه و آمادگی و اردوی تیم و... همه چیز را در نظر میگیرد و حرف میزند. یا گولیت و ویالی از مهاجم انتقاد کنند مردم میپذیرند چون در بالاترین سطح همان توپ را گل کرده اما کارشناس ما! بنده خدا نمیداند فوتبال را چند به چند بازی میکنند!
آن داستان نیوکمپ شما هم ضربالمثل شد!
بابا من هم در فیلمها دیدهام جراح مغز چاقو دستش میگیرد و میبرد توی سر مریض! پس بیایم تلویزیون و در مورد جراحی مغز کارشناسی کنم؟ این که روی صندلی نیوکمپ نشسته و یک بازی را تماشا کردهای دلیل میشود که از بازی مسی و مربیگری گواردیولا ایراد بگیری؟ الان در کشور ما مد شده طرف چهار تا کلمه انگلیسی و اصطلاح قلمبه سلمبه یاد میگیرد و میآید پشت تلویزیون آنها را به کار میبرد! خودش هم معنی آن را نمیفهمد! خیلیها هم فکر میکنند طرف چقدر بلد است! واقعاً حرف زدن از فوتبال راحت نیست. آن هم در رسانه ملی که میلیونها مخاطب دارد و همه فوتبال را میفهمند.
شما چند تا کارشناس خوب را نام ببر!
یعنی در کشور ما کسی که فوتبالیست بوده بعد رفته مربی شده و تجربه و مدرک مربیگری دارد، تحصیلکرده و دانشگاه رفته و اهل مطالعه هم باشد و بتواند خوب صحبت هم بکند، وجود ندارد؟! حالا فرض که قحطالرجال بود و آدمی با تمام این ویژگیها وجود نداشت، یکی را بیاورید که لااقل نصف این خصلتها را داشته باشد نه هیچی! اگر نداشته باشیم دلت نمیسوزد ولی وقتی هزار تا کارشناس داری و تریبون را به امثال اینها میدهند آتش میگیری!
خب همه جای فوتبال ما دست غیرفوتبالیهاست!
بله، به قول معروف همه چیزمان به همه چیزمان میآید! برای این فوتبال چنین کارشناسانی لازم است!
***
برویم سراغ تیمملی و جام ملتهای 2011 آسیا!
الان همه ناراحتیم که چرا باید کرهشمالی هم در جامجهانی باشد و ما نباشیم!
البته مثلث ناکامی ایران به جامجهانی برای تماشا رفتهاند!
بله، همین غیرفوتبالیها فوتبال ما را به این روز انداختهاند. کاش بروند تماشا و ببینند چه مصبیتی سر فوتبال آوردهاند. آنها که از عظمت جامجهانی خبر نداشتند، لااقل حالا میفهمند ایران چه فرصتی را از دست داد. سوای امتیازات مالی و فنی که به پیشرفت فوتبال کمک میکرد، همین حضور در جامجهانی چقدر شخصیت به فوتبال ما میداد؟! حالا مگر ما میتوانیم این کره حاضر در جامجهانی را ببریم؟
حتی کشورهایی که در جامجهانی نیستند نیز با انجام بازیهای دوستانه خوب از این فرصت استفاده کردند. مثلاً چین در فرانسه با فرانسه بازی کرد و اتفاقاً برد، امارات با الجزایر و...
مشکل فوتبال ما این است که کسانی در رأس کار هستند که فقط نگران فوتبال نیستند! یعنی غصه همه چیز را میخورند و به فکر همه مسائل هستند به جز فوتبال! الان به قول شما چین، امارات و قطر هم که در جامجهانی نیستند دارند بازی تدارکاتی میکنند، فردا این بازیکن چین که مقابل ستارههای فرانسه بازی کرده دیگر از ما نمیترسد! حالا ما چه کردهایم؟ هیچ!
لیگ که تعطیل است، رئیس فدراسیون و سرمربی تیمملی هم برای تماشای جامجهانی رفتهاند!
شش ماه تا جام ملتها مانده، تمام تیمها شب و روز کار میکنند آن وقت آقای قطبی رفته آفریقای جنوبی تفریح! بازیکن و مربیان دیگر هم در حال استراحت! فدراسیون هم تعطیل! با این شرایط چه توقعی دارید؟ مگر سایر تیمها هم مثل ما در خواب هستند؟
تازه وعده قهرمانی هم میدهند!
در خواب شاید! الان من خداداد عزیزی همین جا به شما سند میدهم که ایران به نیمهنهایی هم نمیرسد! یعنی توقع دارید ما با این وضعیت از پس عراق و کرهشمالی برآییم؟ کرهجنوبی 12 سال پیش از ما شش تا خورد ولی رفت برنامهریزی کرد، مربیان بزرگ آورد و چهار سال به امثال هیدینک و ادوکات و فربیک فرصت داد، شب و روز کار کرد تا حالا بازیکنش در منچستر است و از هشت تیم مرحله یکچهارم لیگ قهرمانان آسیا چهار تا کرهای هستند.
آنها مربیان و بازیکنان قدیمی خود را کنار مربیان بزرگ گذاشتند تا کار یاد بگیرند و حالا خودکفا شدهاند. آنها برای رسیدن به موفقیت حرف نزدند و با ادعا کسی چیزی نمیشود!
همین عربستان که به بحرین باخت و به جامجهانی نرفت الان دارد برای چهار سال بعد کار میکند!
آنها بعد از باخت هر 11 نفرشان را عوض کردند، پوست انداختند و تیمی جوان تشکیل دادند تا چهار سال بعد نتیجه بگیرند ولی ما در ایران بعد از هر باخت فقط حرف میزنیم و در عمل آب از آب تکان نمیخورد!
مگر باید بخورد؟
یکی به من بگوید قطبی رفته آفریقای جنوبی چه کار کند؟! ما در اینجا هزار تا کار داریم و سرمربی تیمملی باید اینجا باشد. الان وقت طلاست و هر ثانیهاش برای ساختن تیمملی مهم است، آن وقت قطبی رفته تفریح! من نمیدانم رفته گردشگری؟ آفریقاییها و ساز و دهل آنها را ببیند یا از جنگل ژوهانسبورگ دیدن کند؟ شما الان باید شب و روز کار کنی، بازیکنان را تمرین بدهی، حریفان را آنالیز کنی، بازی تدارکاتی بگذاری،الان وقت همه آزاد است نه فردای شروع لیگ!
اینکه باز هم شد قطبی!
قطبی از رئیس فدراسیون دستور میگیرد. مشکل ما در این سی سال همیشه این بوده که رئیس فدراسیون فوتبالی نیست. بهجز دادکان و مصطفوی بقیه غیرفوتبالی هستند و از فوتبال اطلاعات کافی و کامل را نمیدانند. درد اینجاست که بعد از هر ناکامی ملی کسی از این رؤسا پاسخگویی نخواسته وگرنه این مدیران مجبور میشدند چند آدم فوتبالی خبره را کنار خود بگذارند و در تصمیمات با آنها مشورت کنند. الان مشاور کفاشیان کیست که این چیزها را به او بگوید؟
مشاور که زیاد داریم!
بله، ولی همه بلهقربانگو! من خداداد عزیزی اگر از طرف رئیس فدراسیون دعوت به مشاوره بشوم، برای کمک به تیمملی میروم. اولین چیزی که بپرسند، حقیقت را میگویم و وقتی برای نظرم ارزش قائل نشدند، میگذارم و میروم! اما اینهایی که الان هستند، حتی اگر نظر درستی هم میدهند وقتی رئیس مخالفت کرد، سریع میگویند: «حق با شماست! ما اشتباه کردیم!»
شما گفتی از تماشای بازی کرهجنوبی درسهایی گرفتهای...
یک مهاجم شماره 10 داشتند که به ایران هم آمد. قلدر و سرزن و روپا که دقایق آخر تعویض شد. شماره 11 که جای او آمد، جوانی زیر 20 سال بود که دقیقاً کپی همان شماره 10 بازی میکرد! من به فکر رفتم که حکمت این کار چیست؟ دیدم کرهایها وقتی یک مربی میآورند و مثلاً او میخواهد با سیستم 1-3-2-4 بازی کند، چون برای این سیستم تکمهاجم باید واجد ویژگیهای خاص فیزیکی و فنی مثل دوندگی، قدرت بدنی بالا، سرزنی، شوتزنی و... باشد، میگردند و دو، سه نفر را انتخاب میکنند. بعد همانطور که از ستاره 27 یا 28 سالهشان دارند، فیکس استفاده میکنند، در کنارش آن جوان 19 ساله را هم میگذارند تا تجربه کسب کند. اینطوری پنج سال دیگر که اولی بازنشسته شد جانشین خوبی دارد و همینطور برای تمام پستها با برنامهریزی پشتوانهسازی میکنند. حالا نگاه کنید به خودمان، چند سال است دنبال جانشین دایی میگردیم؟
زمان دایی شرایط جوری بود که نمیشد کسی را کنار او گذاشت.
این هم از ضعف رئیس فدراسیون و سرمربی تیمملی است! وگرنه بازیکن که نمیتواند برای تیمملی یک کشور تصمیم بگیرد. ضمناً ما کسانی را آوردیم جای دایی که یکصدم او نبودند! اصلاً ویژگیهای بازی دایی را نداشتند.
مثلاً؟
از عنایتی و موسوی بگیر تا همین الان خلعتبری! خلعبتری بسیار بازیکن خوبی است اما تمام دنیا میدانند بازیکن سرعتی، ریزنقش و تکنیکی باید در کنارهها بازی کند. آن وقت ما او را میگذاریم تکمهاجم در سیستم 1-3-2-4 که بازیکن قلدر و سرزن و دونده میخواهد!اینجوری خلعتبری را هم ضایع میکنیم و تیمملی هم ضرر میکند.
اما پیدا کردن بازیکنانی با ویژگی دایی،کریمی یا مهدویکیا سخت است.
سخت است ولی غیرممکن نیست. باید مدیر و مربی تیمملی دل به کار بدهند و بخواهند بگردند. باید بازیکن را ساخت. همین کره در تعویض روش هافبک دفاعی شماره 16 را بیرون کشید و شماره 5 را جای او آورد که کپی همون بود! حالا ما اصلاً برنامه نداریم که مثلاً با دو مهاجم بازی کنیم یا یکی!
یعنی باید در تیمملی بازیکن ساخت؟
آن هم فقط وظیفه مربی نیست. باید مدیر حمایتش کند. اینجا همین آقایان رفتند دنبال دایی و تا وقتی او بود، کسی بدون نظر دایی آب نمیخورد! همه علیآقا علیآقا میکردند و تا او را کنار گذاشتند، همه تقصیرها گردن دایی افتاد! اگر ایراد داشت چرا او را آوردید؟ چرا تا وقتی بود همه تعریف و تمجید کردید؟ همه میدانند رابطه من و دایی خیلی عالی نیست. پس نمیتوانند بگویند رفیقبازی کردهام.
الان مثل دایی با ویژگیهای او داریم؟
بله، همین فرزاد حاتمی مهاجم سپاهان، البته باید روی او کار کرد.
البته مربیان هم تقصیر ندارند چون با یک شکست اخراج میشوند و فرصت این کارها را ندارند!
میدانی علتش چیست؟ چون پول فوتبال را دولت میدهد و مدیرصنعتی بالای سر باشگاه است. او هم میداند که امروز هست و فردا نیست. پس میگوید بروم خداداد که رفیقم است را بیاورم تا این چند صباح با هم باشیم! بعد هم هر دو میروند و کسی این وسط دلش به حال فوتبال نمیسوزد! همه میگویند به ما چه که فوتبال میخواهد پیشرفت کند یا خیر!
آلمان ظرف صد سال فقط هفت مدیر فدراسیون داشته!
برای همین است که الان اگر هواپیمای تیمملی آلمان سقوط کند و از مدیر تا بازیکن فرضاً همه بمیرند، یک هواپیما بازیکن دیگر از آلمان بیاورند، اینها هم همان کاری را میکنند که قبلی کرده! یعنی یک نفر نیست که سه تا را دریبل کند، یک فوتبال منظم ماشینی که دو- صفر جلو باشد یا 5 - صفر عقب، یکجور بازی میکند! دقیقه صفر و 90 همان است،مقابل برزیل و مالدیو هم همان! چون همه روی برنامه کار میکنند و با رفت و آمد آدمها اصول تغییر نمیکند.
اما اینجا اصول و قوانین ما راحت عوض میشود!
قوانین نانوشته که هیچ، اینجا قوانین نوشته را هم با مداد مینویسند! برای اینکه با تلفن این رفیق آن اولش را پاک کنند و با تلفن بعدی آخرش را جور دیگر بنویسند تا همه راضی باشند! گاه در یک روز سه بار قانون عوض میشود! چون خود این قانون را هم غیرفوتبالیها مینویسند! در آلمان امثال بکنباوئر و رومنیگه و اولی هوینس همیشه مدیرند، کارشناسان هم اتاق فکر. محالست روزی در تلویزیون کارشناسی را ببینی که او را نشناسی ولی اینجا کسی نمیداند کارشناس کیست! پس به خدا حقمان همین است که هست! حقمان قهرمانی آسیا و جامجهانی نیست! ببینید کشورهای دیگر برای فوتبالشان چه میکنند و ما چه؟ آدمهای فوتبال ما فقط دنبال پول و شهرت و اهداف شخصی هستند. همه هم وقتی از جای دیگر میآیند میگویند برای کمک به فوتبال آمدهایم! نمیشود بروید به جودو و دوچرخهسواری کمک کنید؟ اصلاً مگر از شما چه کمکی برای فوتبال برمیآید؟ چرا همه این طور چسبیدهاید به فوتبال؟
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم