حبيب کاشاني حرمت علي دايي را حفظ كرد:
پنج شنبه 29 اردیبهشت 1390 1:45 AM
حبيب کاشاني حرمت علي دايي را حفظ كرد:
دايي ميماند و پرسپوليس را قهرمان مي کند
با احدي براي سرمربيگري مذاکره نکردم
هيچ بازيكني حق دخالت ندارد
سرويس: ورزشي - فوتبال
1390/02/28
05-18-2011
19:04:57
9002-00907: كد خبر
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: ورزشي - فوتبال
حبيب کاشاني گفت: هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي حرمت دايي را نمي شکنم.
به گزارش ايسنا، بازيکنان پرسپوليس، ظهر امروز به باشگاه پرسپوليس رفتند و پس از صرف ناهار، به سالن کنفرانس باشگاه رفتند و پاي صحبتهاي کاشاني نشستند. غير از سپهر و غلامرضا رضايي که در سفر بودند و مجتبي شيري که در بيمارستان بود، همه بازيکنان و البته محمود خوردبين در اين جلسه حضور داشتند. کاشاني مفصل صحبت کرد. گفت که جاي طرح مشکلات در رسانه ها نيست و هيچ گاه و تحت هيچ شرايطي حرمت دايي را نمي شکند و بازيکنان هم بايد به کار خودشان بپردازند و وارد مسايل حاشيهاي نشوند. گفت که دايي مي ماند و پرسپوليس را قهرمان مي کند و در جشن قهرماني کنار هم خواهند بود. کاشاني از بازيکنان خواست به افتخار پرسپوليس، به افتخار علي دايي، به افتخار خودشان و به افتخار هواداران براي قهرماني و موفقيت تيم تلاش کنند.
سايت باشگاه پرسپوليس صحبتهاي كامل كاشاني را منتشر كرده است كه به شرح زير است:
** سکوت ميکنم، جاي طرح مشکلات در رسانهها نيست
در 18 ماهي كه با هم بوديم آيا تا به حال ديده ايد كه من نسبت به كادر فني بي اهميت و بي توجه باشم. شده است که با تک تک شما برخورد کرده ام فقط به خاطر اينکه ثابت کنم مدير تيم آقاي دايي است. قرارمان همين است چرا كه بايد سرمربي مدير و همه كاره تيم باشد. حالا هم چون آقاي دايي حرفهايي زده و من ناراحت شدم دليلي نميشود جواب بدهم. آقاي دايي بر اساس سوالهايي که در ذهنشان دارند اظهار نظر كردهاند. البته سوالهايي هم در ذهن من است ولي راه آن اين نيست كه من بروم در تلويزيون و ايشان نيز در تلويزيون جواب يكديگر را بدهيم. اينطور نمي شود و نبايد اينطور عمل کرد.
من سرباز هستم و به من تكليف شده در اين پست انجام وظيفه كنم. اگر 30 ثانيه ديگر به من بگويند برو، مي روم. همانطور که سال 87 رفتم. بازيکنان آن سال شاهدند که پس از رفتنم به يک نفرشان هم زنگ نزدم. يك نفر از شما به من بگويد آقاي كاشاني به من زنگ ميزد. يك نفر به من بگويد كه يكي از بازيهاي پرسپوليس را به استاديوم آمده ام. به هر دليل من را کنار گذاشتند، 15 ماه كنار بودم و كوچكترين صحبتي نكردم. آقاي علي آبادي تشخيص داده من قبلا خوب بودم ولي حالا خوب نيستم، مگر طلب دارم. يك فرصتي پيش آمده كه مردم را خوشحال كنم. مگر چه چيزي در اين جايگاه هست؟ الان من كارخانه فولاد دارم؟ پوش در حساب داريم؟ با شرايطي که بر فوتبال حاکم است عزا گرفته ام كه فصل در حال اتمام است و بايد تسويه حساب كنيم و فصل جديد آغاز مي شود و بايد هزينه كنيم. الان دو و نيم ميليارد تومان پول نياز داريم كه فصل را شروع كنيم. شده است شبهايي که از فکر باشگاه و مشکلاتش شب خوابم نميبرد. دغدغه هزينه هاي باشگاه، امکاناتي که براي پيشبرد کار لازم است. پول بازيکناني که به هر حال آنها هم گرفتاري هاي خودشان را دارند و دغدغههاي بسيار ديگري که بايد با آنها روبرو شويم.. علاوه بر همه مخارج، بايد درفشي فر را آماده کنيم . هزينه سفرها، هواپيما، هتل و سفرهاي چند روزه.
**به وظيفه خودمان عمل کرده ايم
5 درصد قرارداد شما 500 ميليون تومان مي شود. سال گذشته وقتي پيكان را برديم در قزوين علي آقا يك كلام به من گفت: آقاي كاشاني اين 5 درصد را ببخشيد، بدون هيچ حرفي پذيرفتم. بعد با هزار راهکار، ميرويم براي تامين هزينه هاي روزانه باشگاه. با اين وجود امسال هيچ کمبودي را حس نکرديد. چه در دستمزدها، چه در امکانات مورد نياز براي زمين تمرين و موارد گوناگون از تورنمنت هاي مختلف بگيريد تا حريف هاي تدارکاتي اروپايي و قابل توجه. کمبودي احساس نکرديد و همه چيز سر جايش بود. خودتان ميتوانيد گواهي دهيد. سالهايي كه با پرسپوليس رفته اند در باشگاه ايرانيان و تيم پرسپوليس را راه نمي دادند و پاسپورت ها را گرو نگه مي داشتند! مسايل ديگري که وجود داشته و گفتنش به صلاح نيست و اصلا نميشود بيانش کرد که البته آن بازيکناني که بودند خودشان خبر دارند.
**از تفرقه بين ما خيلي ها خوشحال ميشوند
ما بايد به سمت فوتبال حرفه اي قدم برداريم. طبيعتا هم سخت است. در اين مسير هم هزار حاشيه درست ميکنند. هزار حرف در ميآورند. ممکن است آدم هاي زيادي براي منافع خودشان ايجاد حاشيه کنند. به بازيکنان ما و ديگر تيم ها زنگ بزنند و کارهاي ديگري بکنند. ما بايد به اين مسائل حرفه اي نگاه کنيم و حرفه اي برخورد کنيم و اجازه ندهيم با اين ترفندها ذهنمان را مشغول کنند و بين مان تفرقه بيندازند. بارها شنيده ام که گفته اند با فلان بازيکن فلان تيم تماس گرفته شده است در حالي که ما در آن پست بازيکنان بسيار خوبي داريم. شما به من بگوييد! براي چي چنين تماسي گرفته ميشود؟ چه کسي اين کار را ميکند ؟ غير از اين است که ميخواهند جو تيم ما را به هم بزنند؟ جز اين است که در پشت پرده اين تماس ها و هزار ترفند ديگر براي حاشيه سازي، منافع ديگري براي برخي ها وجود دارد؟
**با احدي براي سرمربي گري مذاکره نکرديم
صراحتا ميگويم با احدي براي سرمربي گري پرسپوليس صحبت و مذاکره نشده. به صراحت ميگويم با بازيکني براي پيوستن به پرسپوليس، از طرف ما تماس گرفته نشده است. نه خودمان و نه نمايندگاني از سوي باشگاه. حتي مدير برنامه يکي از بازيکنان، قبل از بازي اين تيم با پرسپوليس اصرار داشت وارد مذاکره شويم. اما گفتم به لحاظ اخلاقي و حرفه اي درست نيست. مذاکره با بازيکن، زمان و شرايط خاص خودش را دارد. مذاکره براي جذب بازيکن قانون دارد و ما هم بيگانه با اين موضوع نيستيم و بر اساس روال اخلاقي و منطقي و حرفه اي عمل مي کنيم. همانطور که تا به حال عمل کرديم. در نيم فصل نامه اي زديم براي باشگاه سپاهان كه آقاي جعفرزاده را ميخواهيم. باشگاه نفت به ما نامه زد كه صغيري را مي خواهد. مس كرمان عادل كلاه کج را مي خواست. هر کدام از اين ها را هم در چهارچوب خودش انجام داديم.
**آتش بيارهاي معرکه کم نيستند
ممكن است در مواردي هم كساني وارد ماجرا شوند و آتش بيار معركه بشوند. حبيب كاشاني كه زنده است و با مجموعه خودمان هم که رفيق هستيم. ما مي توانيم مشکلاتمان را با هم در ميان بگذاريم. روزي كه شما به عنوان بازيکن به پرسپوليس آمديد بر اساس نياز تيم و نظر سرمربي آمديد. کاري که هم منطقي است و هم حرفه اي. دليلي هم وجود ندارد غير از اين عمل کنيم. در اين سال ها که در فوتبال حضور داشتم شيوه مديريتي من اين بوده است. اينکه سرمربي تيم، عملا مدير تيم است. بسياري از کارها با نظر و طبق خواست سرمربي انجام ميشود. زماني که شما به پرسپوليس آمديد اسم هيچ کس جز آقاي دايي به عنوان سرمربي تيم، مطرح نبود. ما با تدبير آقاي دايي بازيکنان را انتخاب كرديم، پايش ايستادم و سفت و سخت هم پايش ايستادم. اين روزها هم جواب خيلي حرف ها را نمي دهم. چون جواب دادن من به نفع تيم نيست. به صلاح هيچ کدام از ما نيست. من صبر مي کنم. چون صلاح در اين است. پاسخ دادن من فقط حاشيه ها را بيشتر مي کند و کساني را که منتظر بيشتر شدن مشکلات ما هستند را خوشحال مي کند. پس سکوت مي کنم.
**حاشيه ها را با کمک هم مديريت مي کنيم
اما سوالاتي در ذهن آقاي دايي هست. ممكن است به بعضي مسائل، از عملکرد روزنامه بگيريد تا مسائل ديگر اعتراض داشته باشند يا ابهام و اعتراضي مطرح باشد. خب ما هم حتما توضيحاتي داريم. اما جاي مطرح کردن اين ابهامات و پاسخ ها در رسانه ها نيست. ما يک خانواده ايم و مثل هر خانواده اي حتما مشکلاتي هم داريم. اما اين را در جمع خودمان حل مي کنيم.
زماني كه روي نيمكت بين محمد و آرفي آن اتفاق افتاد گفتند تصاوير تلويزيوني هم از آن گرفته شده. چرا ما بايد اجازه بدهيم تلويزيون و رسانه ما را مديريت كند. ما بايد با تدبير خودمان به اين مساله بپردازيم و آن را مديريت کنيم. ما خودمان مي توانيم و حواسمان است كه چه کار كنيم. چيز جديدي نيست. مگر سال 87 کم حاشيه براي تيم بوجود آمد ؟ مگر از داخل و خارج تيم کم مشکل بوجود آمد؟ مگر کم حاشيه سازي کردند؟ نهايتا چه شد؟ مگر غير از اين بود که در جمع خودمان تدبير کرديم؟
**دفاعد از عملکرد روزنامه پرسپوليس
علي آقا سوال دارد، سوال حق ايشان است. مثلا درباره عملکرد روزنامه پرسپوليس ميگويند.روزنامه پرسپوليس 300 شماره منتشر شده، خوب و بد عملکردش را بايد در ترازو گذاشت و با هم سنجيد. کليت عملکرد اين روزنامه در حمايت از تيم و باشگاه بوده و گاهي هم البته اشتباهاتي داشتهاند. آنهايي که در رسانهها فعاليت ميکنند با اين مسائل آشنا هستند و ميتوانند قضاوت کنند. تيتر، مطلب و عكس هايي هم بوده که اشتباه بوده. کسي هم منکرش نيست. کار رسانه اي مشکل است و هميشه صد در صدي نيست. حتما ايرادهايي هم در کليت کار يک روزنامه و طول مدت عملکردش پيش مي آيد. اما مساله اين است که بايد آن چند اشتباه را اصلاح کنيم يا کل عملکرد روزنامه را هم با آن اشتباهات يکي كنيم ؟
همه تلاش و هدف اين روزنامه حمايت از تيم و ارکان آن است. به خاطر مجموع عملکرد اين روزنامه امروز اين حس در وجودتان هست كه اگر حقي از ما ضايع شود و يا بخواهيم حرفي بزنيم يا اگر بازيكني چون هادي نوروزي به تيم ملي دعوت نمي شود، مي تواند در اين روزنامه مصاحبه كند و از حق خودش دفاع كند.
**حرمت دايي به من واجب است
شما بالا برويد، پائين بيائيد بازيكن هستيد. آقاي دايي هم مربي تيم و مدير تيم ماست. هزار بار ديگر من و علي همديگر را ببينيم ممکن است بر اساس اختلاف نظرهايي در جلسه دعوايمان شود، جلسه است ديگر . چند تا جلسه داشتيم حرف و حديث بود اما اين موضوع كينه اي بين ما بوجود نياورده است. بازيکن ما گل به خودي زده و من دستش را گرفتم و به او گفتم بلند شو مرد. اينقدر براي ما زحمت كشيدي كه الان نبايد ناراحت باشي. فوتبال همين است. جلال مصدوم مي شود من شب با او تماس مي گيرم، سپهر همچنين، رحمان طور ديگر. خانواده يعني همين. بله الان هم مي گويم اگر باز هم جلسه فني برگزار كنيم دوباره با علي دعوايمان مي شود چرا كه اين جلسه فني است اگر فردا صبح آقاي دايي در اين مملكت با هر كسي دعوايش بشود اگر من اولي نباشم دومين نفري هستم كه براي حمايت از او به طرفش مي روم. اما اين دليل مي شود كه ما نسبت به تيم اختلاف سليقه نداشته باشيم. من بارها با محمود خوردبين اختلاف نظر داشتيم و بحث كرديم آيا تا به حال ديده ايد كه من قبل از محمود خان از اتوبوس پياده شوم. امكان ندارد. هميشه هم حرمت ايشان را داشته ايم و خواهيم داشت.
** فوتبال تمام ميشود و دوستيها و انسانيت ها مي ماند
دعواي ما اختلاف سليقه است. علي 10 سوال از من دارد من 20 سوال از او دارم. امكان ندارد ما نسبت به هم بي احترامي كنيم. فوتبال تمام ميشود و دوستيها و انسانيت ها مي ماند. مگر فوتبال چيست كه من بخواهم رو در روي علي دايي در بيايم يا بالعكس. كه چه بشود؟ كه 3 جام بگيريم و بگوييم ايها الناس ما سه جام گرفتيم و خيلي موفق هستيم؟ همين؟
خيلي موفق هستيم يعني گرفتن 3 جام؟ که بعدش چه بشود؟ هر کدام از ما فارغ از پرسپوليس، جايگاه، کار و اعتبار خودمان را داريم. نه مديري هستم كه خانه ام شمال شهر باشد و ويلا در شمال داشته باشم. فكر مي كنم اكثر بچه ها به منزل ما آمده اند . من با ناراحتي شما ناراحت مي شوم و با خوشحالي شما خوشحال مي شوم.
**بازيکن به وظيفه خودش در زمين مسابقه فکر کند
امروز هم فقط به اينجا دعوتتان كردم كه به هيچ عنوان به غير از وظيفه بازيكني خودتان كاري نداشته باشيد. چه کسي خوب است، چه کسي بد است، كي چه مي گويد، كاري نداشته باشيد. کار تيم با سرمربي گري آقاي دايي ادامه پيدا مي كند. اختيار آقاي دايي است كه بعد از فصل شرايطش را بگويد. شما به من بگوئيد آقاي دايي اگر قهرمان جام حذفي بشود براي من سود نمي كند؟ طبيعي است مي گويند تيمي كه آقاي كاشاني مديرش بوده، آقاي دايي مربي اش بوده دو قهرماني پياپي آورده است.
18 ماه پيش رفتم دنبال علي آقا، هزار تيم ديگر بود و علي آقا به من اعتماد كرد و آمد همه فكر مي كردند بعد از باخت برگشت به استقلال، دايي را برکنار ميکنم. اين قدر مهم ميديدند ايم مساله را. آقاي مظلومي گفتند افتخار من اين بود كه در دور رفت و برگشت پرسپوليس را مغلوب كرديم و در كارنامه اش ثبت شد. خيلي ها حتي از مسئولان ورزشي به من گفتند نرو دنبال دايي، نمي تواني با علي آقا كار كني اما من كار خودم را کرده و مي كنم. مربي هم کار خودش را مي كند. با اعتقاد رفتم و سر حرف خودم هم هستم و با اعتقاد قلبي و عقلي بوده است. همه مي گفتند استعفا كرده بگذاريد برود، گفتم امكان ندارد. وقتي علي آمد سر تمرين گفتم گوسفند جلوي پايش بكشيد.
**در جنجالها گوشت قرباني، پرسپوليس است
علي دايي موفق نشود، شما هم ضرر مي کنيد. پس اگر نفعي هست براي همه مان است. ما همه در يك كشتي هستيم و اگر اين كشتي به ساحل سلامت برسد همه ما سهيم هستيم. همانطور که همه ما در شكست مقصريم. شکست براي همه ما و پيروزي براي همه ماست.
باشگاه تلاشش اين است كه اين کشتي سالم به مقصد برسد. همه اركان باشگاه در تلاشند. عيب و ايرادها را هم با کمک همه دلسوزان و پيشکسوتان برطرف مي کنيم. در چند روز آينده با پيشكسوتان جلسه مي گذارم چون برخيها وقتي ديدند شهر شلوغ است رفتند که از خانواده پرسپوليس عليه خانواده پرسپوليس حرف بکشند. فكر مي كردند بايد دو تا به نفع من و دو نفر به نفع علي آقا صحبت كنند. اما اينطور نيست و نمي گذاريم به اين شيوه خانواده را از هم بپاشند. خيلي ها دنبال اين هستند که چند نفر از من و تعدادي از علي دفاع كنند. در چنين حالتي گوشت قرباني باشگاه بزرگ پرسپوليس است.
**دايي پرسپوليس را قهرمان جام حذفي مي کند
چرا بايد در رسانه و تلويزيون خودمان را بزنيم، حاصل آن چيست؟ از قول علي دايي نوشتند مگر اخراجم کنند که بروم. اگر ما علي را اخراج كنيم به خودمان بي احترامي كرديم. من اعتقاد دارم که تصميمم در انتخاب علي دايي درست بوده. چون با شناخت، او را انتخاب کردم. كارنامه علي هم فصل گذشته نشان مي دهد كه چطور بوده. ما چند بازي داريم و برايمان خيلي مهم است. علي دايي مي برد . 20 خرداد ما قهرمان جام حذفي هستيم. آقاي دايي مي تواند بگويد من نيستم. اين حق مسلم اوست. اما ما مي خواهيم با او ادامه دهيم.
تمام تلاشمان در طول فصل اين بود که کارها به بهترين نحو پيش برود. اما گاهي اشتباهاتي هم داشتيم. گاهي با وجود ديدن مشکلات، تعارف کرديم. من دو مورد ديدم نگفتم، علي سه مورد ديده نگفته، دو مورد من شده 20 مورد و 3 مورد علي شده 30 مورد، اي كاش اين موردها و تقاضاها و اعتراضات در جلسات اتفاق مي افتاد تا كار به اينجا نكشد. اما هنوز هم دير نشده. هنوز هم حرفي داشته باشم مي زنم اما به خود علي دايي.
**منتظرند عليه دايي حرف بزنم
كساني منتظرند كه من عليه علي و بلعكس صحبت كنيم . اما من اين کار را نمي کنم. چون روابطي فراتر از فوتبال بين ماست. وحيد وقتي به تيم ما آمد چند پيشنهاد بهتر داشت اما آمد پرسپوليس. وقتي ميخواست امضاء كند اصلا قراردادش را نخواند و گفت: "براي شما امضاء مي كنم." وحيد مي داند كه در فوتبال حرفهاي اول بايد وكيلش امضاء كند سپس بازيكن ولي او امضاء كرد. اين بار من را زياد مي كند.. ما خودمان براي بازيكن ارزش قائليم. امروز به شما مي گويم فوتبالتان تمام مي شود، احترام و ادب و دوستي را از دست ندهيد كه برايتان ماندگار مي شود.
آنهايي كه منتظرند من بر عليه دايي تعدي و بي احترامي كنم از من چنين کاري را نخواهند ديد. به هيچ عنوان عليه دايي حرف نمي زنم. علي رغم اينکه خيلي ها در همين ايام عليه من حرف زدند و تهمت زدند.
**ختم کلام
ختم كلام، شما بازيكنان هستيد. اركان باشگاه هستيد و وظايف خودتان را داريد. فردا صبح علي دايي از سر تا پا مرا فحش داد، هيچ كس حق ندارد دخالت كند. حيطه اختيارات شما زمين چمن است. كي راست مي گويد، كي دروغ مي گويد ، كي حق مي گويد كي ناحق است جزو حيطه وظايف شما در باشگاه نيست. چرا كه مهم تر از من و علي آقا و شما باشگاه پرسپوليس است. خيليها ميخواهند ما را رو در روي هم قرار دهند. هشتم خرداد نياز داريم كه هواداران به ورزشگاه بيايند. وارد بازي هاي اين و آن نشويم. در پايان، حرف اول و آخر را علي دايي مي زند. در زمين مسابقه شما نشان مي دهيد كه ما تيم هستيم.
به افتخار پرسپوليس، به افتخار علي دايي، به افتخار خودتان، به افتخار هواداران، به افتخار كادر فني، به افتخار همه قلب هايي كه براي تيم مي تپد، کار مي کنيم. ما نسبت به هم اعتقاد داريم حرف داريم اما كينه نداريم. دشمني نداريم. به افتخار همه اركان باشگاه، به وظايفمان عمل ميکنيم و حرمت ها را نگه مي داريم. ما يك تيم هستيم. 20 خرداد با قهرماني (در جام حذفي) تصميم مي گيريم كه چكار كنيم.
انتهاي پيام