0

بانو امین

 
sukhteh
sukhteh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 7880
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:بانو امین
یک شنبه 18 اردیبهشت 1390  8:56 PM

بانو امین در پاسخ سوالی در رابطه با این كه در عصر حاضر بهترین‎ها برای زنان چیست، اینگونه پاسخ دادند:

«در موقعیت امروز، آنچه برای زنان در درجه اول مورد اهمیت قرار دارد این است كه، با نفس و دمخواهی‌های خود در مورد زر و زیور و طرز لباس پوشیدن خود و به مدل‌های گوناگون درآمدن، مبارزه كنند.

با این كه این كار، مشكل به نظر می‌ر‌سد ولی در نتیجه به كمال معنوی، زودتر نایل می‌شوند. پس بهترین جهاد، حفظ پوشش زنان است.»

یکی از درس آموختگان او گفته است: اولین برخورد من با ایشان مانند یك بیمار بود. در خودم خیلی احساس دردمندی می‌كردم، و احتیاج به طبیب حاذقی داشتم. بیانات و چهره ایشان برای من دارویی بسیار موثر بود. همان طور كه خودشان بیان می‌فرمودند، دارویی كه طبیب می‌دهد تلخ است ولی شفایش شیرین است.

در آن زمان، رضاخان آرمان‌های جدید و كاذبی داشت و ایدئولوژی مخصوص خودش را ترویج می‌كرد. مثلا در مورد تجددخواهی، در باره ناسیونالیسم افراطی كه این ناسیونالیسم افراطی را برد و اصل تحقیر فرهنگ و محو آثار تمدن اسلامی و همچنین برگشت به ایران قبل از اسلام قرار داده بود. اتفاقاً در همین زمان بودكه خان مامین از نام مستعار «بانوی ایرانی» استفاده كردند.

اینطور استنباط می‌شود كه چون رضاخان می‌خواست زنانی را به قبل از اسلام برگرداند و آن هویت و اصالت را به آن دوران نسبت بدهد، خانم امین خواستند بگویند كه بانوی ایرانی این زمان، بانویی است كه از اسلام و دوران اسلامی، زندگی نوین و واقعی خود را شروع كرده است. یعنی دوران  قبل از اسلام، هویت و اصالتی نداشته است، ولی از زمانی كه اسلام به ایران وارد شد و ایرانیان مسلمان شدند، هویت اصلی و واقعی زن ایرانی شكل گرفته است. بنابراین، ایشان در مقابل ناسیونالیسم افراطی رضاخان، خودشان را بانوی ایرانی لقب دادند.

در آن دوران سخت حاكمیت، كه دیكتاتوری رضاخانی برای زدودن ارزش‌های اسلامی و احكام قرآنی، قد علم نموده بود، این بانوی بزرگوار در عین تحصیل و تدریس، به دفاع از معیارها و موازین شرعی پرداخت. سال ۱۳۱۰ مقدمه كشف حجاب بود و سال ۱۳۱۱ كنگره زنان شرق كه دولت‎آبادی در آن شركت داشت برگزار شد و بعد كشف حجاب به طور رسمی صورت گرفت. می‌گویند در همین موقع بود كه خانم امین، كتاب «روش خوشبختی» را نوشته است.

در جایی از آن با ذكر این كه «همانگونه كه اگر عضوی از اعضای بدن به بیماری مبتلا شود سایر اعضا سالم نمی‌ماند» این تاثیرپذیری را متذكر می‌شود. در این كتاب آمده است كه اگر زنان یك جامعه، كه از اركان آن هستند، فاسد بشوند، جامعه‎ای را به فساد می‌كشند، مخصوصا اگر فساد یا گناهشان علنی باشد.

بانو امین پس از آن كه صرف، نحو، بلاغت، تفسیر، حدیث، فقه، اصول و فلسفه را آموخت، به مطالعات خود در سطوح عالیه ادامه داد تا به درجه اجتهاد رسید. جدیت وی در امر تحصیل به حدی بود كه می‌فرمود: «هیچ چیز نمی‌تواند كلاس درس را تعطیل كند، حتی مرگ فرزند.» یكی از اساتید بانو امین، مرحوم آیت الله حاج میرسید علی نجف آبادی نقل كرده است: «روزی شنیدم فرزند ایشان فوت شده است، فكر كردم، خانم دیگر درس را تعطیل خواهد كرد، ولی برعكس، دو روز بعد كسی را به سراغم فرستاد كه برای تدریس به منزل ایشان بروم و من از این علاقه ایشان به درس و تحصیل، سخت تعجب كردم.»

ابتلائات و آزمایش‌هایی كه خداوند كریم برای صیقلی شدن و خالص ‍ گردیدن روح مطهر این بنده مقربش نمود، مسئله از دست رفتن فرزندان ایشان بوده است. چنان كه هشت فرزندش به علل مختلف از قبیل بیماری و... از دست رفتند و تنها یك پسر برایش باقی ماند. این مصائب نتوانست خللی در عزم و اراده این یگانه بانوی مجتهده و عارف به وجود آورد و این نشانگر آن است كه اگر زنان قدم در راه كمال و تعالی زنند و خدا را ناظر اعمال خویش و مالك همه هستی و دارایی‌های خویش بیابند، حتی در فقدان فرزند نیز عنان اختیار از كف نمی‎دهند و متانت و صبوری كه در خور انسان خلیفة الله است پیشه می‎سازند.

«در مورد زندگی خانم امین باید بگویم كه در تنظیم وقت، ابتكاری عجیب داشتند و چنان اوقات خود را تنظیم می‌كردند كه به تمام كارهایشان می‌رسیدند، گویا خداوند به وقت ایشان هم، بركت داده بود. هرگز از حوادث نمی‌ترسیدند و در كارها به خدا توكل می‌كردند و از میهمانان با خوشرویی و سادگی پذیرایی می‌كردند. می‌خواستند جوانان را بدون اجبار و با منطق، جذب اسلام كنند.»

اللّهمّ عرّفنی نفسک فانّک إن لم تعرّفنی نفسک لم أعرف رسولک اللّهمّ عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح / ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها