0

ايران به‏عنوان ابرقدرت منطقه از بي‌ثباتي كشورهاي منطقه كاملاً مصون است

 
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

ايران به‏عنوان ابرقدرت منطقه از بي‌ثباتي كشورهاي منطقه كاملاً مصون است
یک شنبه 7 فروردین 1390  5:27 PM

نسخه چاپي ارسال به دوستان
مركز مطالعات راهبردي و بين‏الملل آمريكا:
ايران به‏عنوان ابرقدرت منطقه از بي‌ثباتي كشورهاي منطقه كاملاً مصون است

خبرگزاري فارس: مركز مطالعات راهبردي و بين‏الملل آمريكا در گزارشي با اشاره حضور دو كشتي ايران در درياي مديترانه نوشت: اين رزمايش حامل اين پيام استراتژيك بود كه ايران به‏عنوان ابرقدرت منطقه از بي‌ثباتي مصر و ساير كشورهاي منطقه مصون است.

به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي و جنگ نرم خبرگزاري فارس، "مركز مطالعات راهبردي و بين‏الملل " (CSIS) در گزارشي با اشاره به حضور دو كشتي ايراني در درياي مديترانه نوشت: دو كشتي مربوط به نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران (نداجا) در تاريخ 22 فوريه 2011 در قالب رزمايشي بي‌‌سابقه وارد درياي مديترانه شدند. كشتي حامل پرچم جمهوري اسلامي ايران به نام "اروند " ناوي با يك رديف توپ بود.


كشتي تداركاتي آن نيز كه "خارك " نام داشت در راه سوريه در قالب آموزش كارآموزان نيروي دريايي از كانال سوئز نيز عبور كرد. كشتي‌هاي ايراني از بندر "اللاذقيه " در كشور سوريه و همچنين در راه برگشت به ايران، در تاريخ 3 مارس بار ديگر از كانال سوئز عبور كردند؛ اقدامي كه اصلاً به مذاق اسرائيل خوش نيامد.



"ليبرمن " وزير امور خارجه اسرائيل اين اقدام را "تحريك كننده " ناميد. زمان‌بندي تهران براي انجام اين رزمايش نيز كاملاً فرصت‌طلبانه بود: هم‌زمان با انقلاب‌هاي مردمي در شمال آفريقا و خاورميانه و اعلام آمادگي كامل حزب‌الله براي تشكيل دولت در لبنان. ايران تنها يك فرصت داشت تا از بي‌ثباتي منطقه استفاده كند و پيام تبديل شدن به قدرت منطقه را به جهان مخابره كند؛ مسلماً ايران اين فرصت را غنيمت شمرد. اين رزمايش حامل اين پيام استراتژيك بود كه ايران به‏عنوان ابرقدرت منطقه از بي‌ثباتي مصر و ساير كشورهاي منطقه كاملاً مصون است. رزمايش دريايي ايران هم‏چنين نمايان‌گر پيشرفت‌هاي مهم در استراتژي‌هاي نظامي ايران، جايگاه اين كشور به‏عنوان قدرت منطقه‌اي و چشم‌اندازهاي استراتژيكي اين كشور است.



* تقسيم منطقي وظايف سپاه و ارتش



اگرچه به نظر مي‌رسد تهران به عمد اين رزمايش را هم‌زمان با قيام‌هاي مردمي منطقه برگزار كرده است؛ اما مقامات نظامي ايران اعلام كردند كه تصميم داشته‌اند كشتي‌هايشان را 23 فوريه يعني دو روز پيش از اولين "روز خشم " در قاهره و مدتي پيش از سقوط قابل پيش‌بيني "حسني مبارك " وارد درياي مديترانه كنند. در حقيقت ايران آمادگي‌ها براي اين اقدام تاريخي را از اواخر سال 2007 با انجام تغييرات در ساختار نيروهاي دريايي ارتش و سپاه و تعريف وظايف جديد براي هر كدام آغاز كرده بود. به موجب اين تغييرات به جاي آن‌كه هر دو نيروي دريايي در يك منطقه فعاليت كنند، نيروي دريايي ارتش وظيفه پيدا كرد تا حضور خود را در درياي خزر و آب‌هاي ديگر غير از خليج فارس تقويت كند. مسئوليت حفاظت از خليج فارس نيز بر عهده نيروي دريايي سپاه نهاده شد. اين تقسيم وظايف كاملاً منطقي بود؛ زيرا به اين ترتيب نيروي دريايي ارتش كه بزرگتر و قوي‌تر است خارج از منطقه محدود خليج فارس فعاليت مي‌كند و به اين ترتيب لايه‌هاي دفاعي ايران را در مقابل هر گونه تهديد از ناحيه دريا گسترش مي‌دهد و به‏علاوه با اعمال نفوذ بيشتر در منطقه قدرت مقابله با دشمنان متعدد نظام را فراهم مي‌آورد.



*استفاده از اصل غافلگيري، سرعت و برتري نفري



اين تغييرات ساختاري نتيجه تغييرات ديگري بود كه در سال 2007 انجام شد: رهبر انقلاب ايران در ماه سپتامبر سال 2007 "سرتيپ محمدعلي جعفري " را به‏عنوان فرمانده نيروهاي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي منصوب كرد؛ هر چند در مورد دليل انتصاب سرتيپ جعفري اتفاق نظر وجود نداشت اما از افتخارات سرتيپ جعفري مي‌توان به اصلاح دكترين ايران در مورد حملات نامتقارن، مقابله با تهديدات استراتژي قدرت نرم و رياست مركز استراتژيك تحقيقات نظامي، مسئول طراحي استراتژي‌هاي نوين دفاعي و نظامي در سال‌هاي 2005 و 2006 نام برد. اين اقدامات سرتيپ جعفري در شرايطي انجام شد كه مقامات ايران در مورد تهديدات احتمالي از جانب كشورهاي منطقه و يا غرب بسيار حساس بودند. احتمالاً همين اصلاح دكترين حملات نامتقارن بود كه باعث شد سپاه گوي سبقت را در خليج فارس از ارتش بربايد. نيروي دريايي سپاه پاسداران تمركز خود را بر خريد يا توليد تجهيزاتي قرار داده است كه توانايي‌هاي ايران را در استفاده از اصل غافلگيري، سرعت و برتري نفري در مقابل تهديدات افزايش دهند؛ از سوي ديگر نيروي دريايي ارتش از بسياري از تجهيزات قديمي استفاده مي‌كند كه توسط شاه خريداري شده بودند و در مناقشات احتمالي آينده هدف نيروهاي دريايي كشورهاي غربي خواهند بود. در حقيقت ناوهاي الوند و خارك بازمانده‌هاي تجهيزاتي هستند كه شاه در دهه 1970 از انگلستان خريداري كرده بود.



*بازسازي نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران



در نتيجه تغييرات در ساختار نيروهاي دريايي ارتش و سپاه، نيروي دريايي ارتش اكنون تمام تلاش خود را وقف دفاع مطلق و گسترش شيوه‌هاي بازدارندگي كرده است. نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي در خليج عمان مي‌تواند توانايي‌هاي خود را در دفاع ساحلي و زيرسطحي به نمايش بگذارد؛ اما حيطه فعاليت آن تا "خليج عدن " نيز ادامه دارد. در نهايت شگفتي، نيروي دريايي ارتش هم اكنون در حال انجام دوازدهمين گشت پياپي خود از سال 2008 تا كنون عليه دزدان دريايي در اين خليج است. در ماه دسامبر سال 2010 ايران قرادادي را با "جيبوتي " امضا كرد كه جاي پاي نيروي دريايي ارتش را در منطقه محكم و حضور آن را پررنگ‌تر خواهد كرد. "دريادار حبيب‌الله سياري "، فرمانده نيروي دريايي ارتش، به وضوح بيان كرده است كه فعاليت اين نيروها بسيار فراتر از مقابله با دزادان دريايي در منطقه است. درياسالار سياري اظهار كرد: "حضور نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در خليج عدن تنها به منظور مقابله با دزدان دريايي نيست... همچنان كه رهبر ايران در سخنان خود تأكيد كرد، راهبرد ما تبديل شدن به يك قدرت استراتژيك دريايي و حضور فعال در آب‌هاي آزاد و درياهاي برون‌مرزي است. "



*عمليات‏هاي ارتش فراتر از تصور تحليل‏گران بود



دريادار سياري به وضوح در پي گسترش حضور نيروي دريايي ارتش در آب‌هاي منطقه است و چشم‌اندازي بلند مدت را دنبال مي‌كند. هرچند ممكن است با توجه به روند آهسته نوسازي در نيروي دريايي ارتش، به‏ويژه در مقايسه با قايق‌هاي كوچك تندرو و مجهز به موشكي كه نيروي دريايي سپاه به منظور دفاع از خليج فارس طراحي كرده است، ترديدهايي در مورد توانايي ارتش براي تسلط بر آب‌هاي آزاد وجود داشته باشد؛ با اين وجود فرمانده نيروي دريايي ارتش مرتباً در سخنانش به سخنان رهبر انقلاب مبني بر لزوم گسترش حيطه فعاليت‌هاي نيروي دريايي جمهوري اسلامي ايران به عنوان يكي از مسائل تعيين كننده در آينده ايران اشاره كرده است و براي اثبات توانايي‌هاي ارتش دو سال انجام عمليات‌هاي عليه دزدان دريايي در خليج عدن را يادآور شده است: عمليات‌هايي كه بسياري از تحليل‌گران در سال 2008 حتي تصور نيز نمي‌كردند ارتش قادر به پياده كردن آن‌ها باشد.


"دريادار دوم رستم‌آبادي "، معاون عملياتي نيروي دريايي ارتش، نيز ديدگاه‌هاي دريادار سياري را دنبال مي‌كند. رستم‏آبادي در ماه آگوست سال 2010 نقشه‌اي را از چشم‌اندازهاي استراتژيك نيروي دريايي ارتش ترسيم كرد: "نيروي دريايي ارتش تصميم دارد نيروهاي خود را در مناطق دورتر از سواحل هند و در تنگه حياتي "مالاكا " نيز مستقر كند. اين تنگه گوشه‌اي از مثلثي است كه درصد بالايي از تبادلات و جابه‌جايي‌هاي انرژي در آن انجام مي‌شود. كشتي‌هايي كه از خليج فارس به سوي كانال سوئز حركت مي‌كنند و وارد درياي مديترانه مي‌شوند و همچنين كشتي‌هايي كه به سمت شرق مي‌روند همگي از اين مثلث عبور مي‌كنند. ما با گسترش حضورمان در اين مثلث مي‌توانيم از سويي بر جا به جايي انرژي جهان نظارت كامل داشته باشيم و از سوي ديگر از منافع خود محافظت كنيم. به علاوه ما مي‌توانيم از اين طريق قدرت بازدارندگي‌مان را در منطقه در هنگام مقابله با دشمنان و مخالفان جمهموري اسلامي ايران افزايش دهيم. "



*دفاع از خليج فارس در مقابل تهديدات كشورهاي غربي



نيروي دريايي ايران نقش كليدي بازي مي‌كند كه شايد پس از كره شمالي در مقام دوم استفاده از فعاليت‌هاي تاكتيكي نظامي باشد. هر چند ممكن است اهداف تعيين شده تاكتيكي (مانند آموزش مقابله با دزدان دريايي و يا عمليات تجسس/شناسايي كه در رسانه‌هاي ايران اعلام مي‌كند) براي اين حضور اعلام شده باشد؛ اما هدف واقعي، پيام استراتژيك مهم‌تري است كه دريادار سياري و دريادار رستم‌آبادي به جهان مخابره كرده‌اند و حضور نيروي دريايي ايران در اين منطقه نيز بر آن تأكيد كرده است. با تمركز نيروي دريايي سپاه بر مأموريت قدرت سخت يعني بازدارندگي و در صورت لزوم دفاع از خليج فارس در مقابل تهديدهاي كشورهاي غرب و همپيمانان آنان، نيروي دريايي ارتش مي‌تواند بر نقشي گسترده‌تر تمركز كند و با افزايش تأثيرگذاري و نفوذ ايران در منطقه در مقابل غرب بايستد. قرارداد با جيبوتي پيش‌درآمدي بر همكاري‌هاي دريايي اخير ايران با عمان بوده است. حتي اعزام نيروهاي سوريه به منطقه نيز در نهايت با امضاي قرارداد همكاري اين كشور با ايران بر روي عرشه ناو ايراني خارك و در كنار بندر اللاذقيه به پايان رسيد. دريادار سياري شخصاً هدايت مقامات عالي‌رتبه نظامي براي انعقاد اين قرارداد را به عهده داشت.



*اشاراتي در زمينه برنامه‌ريزي و سياست‌هاي آينده



دريادار سياري سال 2025 را به‏عنوان سالي معرفي مي‌كند كه در آن سخنان استراتژيكي آيت‏الله خامنه‏اي محقق خواهد شد. به عقيده او اين چشم‌انداز زمان كافي را براي نوسازي تجهيزات و ناوگان دريايي ارتش در اختيار اين نيرو قرار مي‌دهد. او اظهار مي‌كند كه جايگاه جديد نيروي دريايي ارتش در سال 2025 دست كم طراحان نظامي آمريكا را وادار خواهد كرد هنگام برنامه‌ريزي در مورد ايران، در فرضيات خود پيرامون قدرت تاكتيكي و استراتژيكي ايران تجديد نظر كنند. به‏عنوان مثال آيا قدرت دفاعي ايران تا سال 2025 به حدي مي‌رسد كه با تجهيزاتي مانند ناو خارك، موشك‌هاي سي-802 را تا اريتره حمل و از آن‌ها در درياي سرخ استفاده كند؟ البته كتاب "بادهاي موسمي " رقابت بر سر منافع موجود در اقيانوس هند را ميان كشورهاي هند و چين مي‏داند آيا ايران مي‌تواند به حريفي جديد در اين رقابت تبديل شود؟



*رقابت بر سر نفوذ در منطقه



رقابت جديدي كه نيروي دريايي ارتش ايران در منطقه ايجاد كرده است اساساً رقابتي نظامي نيست؛ بلكه رقابت بر سر نفوذ در منطقه است. اگر ايران به دنبال به دست آوردن هرگونه "قدرت نرم " با به‏كارگيري نيروي دريايي‌اش است بايد همكاري‌هاي منطقه‌اي خود را در زمينه‌هاي نظامي - دريايي افزايش دهد. شايد پاي سياست‌هايي در ميان باشد كه نيازي به سياست آمريكايي محدود كردن ديگر كشورها ندارند. آيا حضور گسترده نيروي دريايي ايران در منطقه به آمريكا اين فرصت را مي‌دهد كه مراوداتش را با ايران افزايش دهد؟ در اين صورت آمريكا روش‌هاي غير مستقيم ديپلماتيك را اتخاذ خواهد كرد و اين سياست‌ها نيز با شك و ترديد توسط ايران بررسي خواهند شد؛ هر چند ساز و كارهايي نيز وجود دارند كه مي‌توان از آن‌ها استفاده كرد. به‏عنوان مثال نيروهاي عملياتي ضد دزدان دريايي خليج عدن ممكن است موقعيتي را براي برقراري مراودات بيشتر و حتي همكاري نيروهاي دريايي دو كشور فراهم كند. اين روش، روشي امتحان شده است كه پيش‌تر موجب گردهمايي بيش از 20 كشور براي رسيدن به هدفي مشترك شده است. راه ديگر دعوت از نيروي دريايي ايران براي شركت در رزمايشي بين‌المللي در منطقه است. در حال حاضر رزمايش | "امان 2011 " (Aman) با حضور 39 كشور و به مدت 5 روز، همين ماه در پاكستان اجرا مي‌شود. اين رزمايش به منظور مقابله با تهديدهاي برون‌مرزي و فراهم آوردن فضايي براي اشتراك اطلاعات و رسيدن به درك متقابل طراحي شده است.



*آيا ارتش ايران توان رسيدن به چشم‏انداز اعلام شده را دارد؟



البته با در نظر گرفتن تجهيزات و امكانات كنوني نيروي دريايي ارتش اين سؤال جدي مطرح است: آيا حقيقتاً نيروي دريايي ارتش توانايي رسيدن به چشم‌انداز اعلام شده در سال 2025 را دارد؟ اگر چه پاسخ ساده اين است كه بگوييم اين برنامه‌ريزي‌ها غير واقع‌گرايانه هستند؛ اما با توجه به مدت زمان 15 ساله تا رسيدن به چشم‌انداز و همچنين ديدگاه استراتژيك، مي‌توان اميدوار بود نيروي دريايي ارتش، هر چند اغلب دست كم گرفته مي‌شود، به اين دورنما دست يابد. به هر حال نبايد از نظر دور داشت كه دو ناو از ارتش جمهوري اسلامي ايران به تازگي وارد درياي مديترانه شده‌اند و از اواخر سال 2008 تا كنون 12 گشت پياپي را ضد دزدان دريايي در خليج عدن انجام داده‌اند؛ دست‌آوردهايي كه هيچ كس حتي در ايران نيز دستيابي به آن را در سال 2007 پيش‌بيني نمي‌كرد.



"جاشوا سي. هايمز " از فرماندهان نيروي دريايي آمريكا در سال‌هاي 2010 و 2011 در مركز مطالعات استراتژيك در واشينگتن. ارزيابي‌ها و نظرات ارائه شده در متن بالا ديدگاه‌هاي شخص نويسنده هستند و لزوماً ديدگاه‌هاي نيروي دريايي و وزارت دفاع آمريكا را نشان نمي‌دهند.

    حمید.bmp

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها