0

ليست شهداي دفاع مقدس (و)

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:ليست شهداي دفاع مقدس (و)
چهارشنبه 20 بهمن 1389  10:55 AM

شهيد محمدكاظم واعظ زاده


 

 

تاريخ تولد :-/10/1331

نام پدر :

تاریخ شهادت : 25/4/1367

محل تولد : /- /-

طول مدت حیات :36

محل شهادت :شوش

مزار شهید :

محمدکاظم در دي‌ماه 1331 در خانواده‌اي سرشناس، معتقد و مذهبي ديده به جهان گشود.
دوران طفوليت را در آغوش پدري مهربان و مادري دلسوز گذراند و با طلوع هفتمين بهار زندگيش در مهرماه 1337 دوران دبستان را در مدرسه‌ي تدين و مالميري واعظ آغاز نمود و با هوشي سرشار در خردادماه 1343 به اخذ مدرک ششم ابتدايي نايل گرديد و دوران تحصيلات متوسطه را در رشته‌ي رياضي دبيرستان اميرکبير آغاز کرد.
کاظم در طول دوران تحيصيل يکي از نخبه‌ترين دانش‌آموزان بود و بارها مرود تفقد مديران و معلمان قرار گرفت. در سال 1350 مدرک ديپلم را با نمرات عالي کسب کرد و با عشق و علاقه‌ي ذاتيش به ارتش و روح سلحشوري و بنيه‌ي بدني کافي، با آگاهي کامل در آزمون دانشکده‌ي افسري ثبت‌نام و پس از پذيرفته شدن با ايمان قلبي به شغل مقدس خويش از پدر و مادر و سه برادر و دو خواهرش دل بر کند،‌ کوله‌ي بار سفر را بسته و براي ثبت‌نام به تهران عزيمت نمود. کاظم با معلومات بسياري که داشت و با علم به اين که در بهترين رشته‌هاي دانشگاهي نيز پذيرفته خواهد شد، سلاح رزم به دست گرفت تا در لباس مقدس سربازي دين خود را به ميهن عزيز ادا نمايد.
در سال 1354 از دانشگاه افسري با اخذ ليسانس علوم فارغ‌التحصيل و به درجه‌ي ستوان دومي مفتخر گرديد و با اختيار خودش رسته‌ي توپخانه را انتخاب و به گذراندن دوره‌ي مقدماتي در دانشکده‌ي توپخانه و موشک مشغول شد. پس از اتمام دوره، طي طرح تقسيم گروه 55 توپخانه‌ي اصفهان را براي ادامه‌ي خدمت انتخاب نمود.
در سال 1356 با بينش عميق اسلامي که از کودکي در ذات او وجود داشت و با معلومات اجتماعي و فرهنگي، استعدادي درخشان و روشن‌نگري که در وجدان بيدار او موج مي‌زد، با آغاز اولين جرقه‌ي انقلاب اسلامي و با وجود جوّ بد سازمان مخوف ساواک، پرچم انقلاب را به کمک هم‌رزمان بيدارش در لباس نظامي به دوش گرفت و با کمال شهامت تا شروع انقلاب اسلامي پشت پرده و پس از علني شدن فرياد انقلاب، همراه با مردم و هم‌گام با امام در تمامي صحنه‌هاي انقلاب پيشتاز بود.
فعاليت‌هاي انقلابي او تا جايي گسترش يافته بود که ضد اطلاعات پادگان در آن زمان او را کاملاً تحت مراقبت قرار داده بود و ارتشبد ناجي معدوم، فرمانده‌ي نظامي اصفهان، بارها خطاب به او گفته بود:‌« ستوان زبانت را مي‌برم. » بالاخره در حکومت نظامي اصفهان او و تمامي افراد تحت فرمانش نهايت تلاش خود را براي باروري نهال انقلاب به کار بردند. هنگام صدور فرمان امام مبني بر تخليه‌ي پادگاه‌ها از سربازان، او يکي از عناصر مفيد و محرک در جهت اجراي فرمان امام بود. در ارديبهشت‌ماه 1358 با خانواده‌اي مومن وصلت کرد و زندگي مشترک را با همسري عفيف که در سخت‌ترين شرايط، زينب‌وار ايستادگي نمود، آغاز کرد. حاصل اين پيوند دو فرزند به نام‌هاي حميد و حامد است.
با شروع تجاوز دشمن به خاک ميهن عزيزمان در شهريورماه 1359 او نيز چون ديگر سربازان هم‌رزمش با درجه‌ي ستوان يکمي به سرحدات کشور اسلامي اعزام شد که جاي جاي مرزهاي کشورمان خود شاهدي بر از خودگذشتگي‌هاي او است و هر جا که صحبت از پيروزي در عمليات است صداي غرش کاتيوشاي او را از فتح‌المبين تا والفجر و از نصر تا بيت‌المقدس مي‌توان شنيد. کاظم به حق يک سرهنگ بسيجي بود و در هيچ شرايطي غرور و تکبر او را مغلوب خود نساخت و با وجود تمکن مالي و شهرت و پست و مقام، تواضع و فروتني خود را از دست نداد. جالب اين‌که پس از 94 ماه دفاع مقدس، يادگار دنياي حماسه و ايثارهايش فقط 12 قطعه عکس هست که به گفته‌ي خودش: « اين نيز زياد است. » در آخرين کلام‌هاي به جاي مانده‌اش گويي شهادت به او الهام شده است و سفرنامه‌اش را با تسويه حساب کامل از خانواده در شش سطر وصيت‌نامه به پايان مي‌برد و اين همان سرنوشت عظيم است که پاکان را لياقت رسيدن به آن است.
يکي از بارزترين دعاهايش به درگاه خداوند اين بود که: « خدايا! اگر قرار است مرگم در زمان جنگ برسد، دوست دارم در ميدان نبرد با دشمنان دينم به شهادت برسم. » و بالاخره در 25 تيرماه 1367 تيرِ کين متجاوزين از آسمان شوش ( موسيان ) بر مغز وي نشانه رفت و طومار 36 سال زندگي پرافتخار و 94 ماه حماسه و دلير مرديَش را در هم پيچيد و براي او « دادن سر نه عجب که داشتن سر عجيب است. »

منبع:مجله‌ي الغديريان   -  شماره مجله: 19


 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها