0

ليست شهداي دفاع مقدس (د)

 
amirpetrucci0261
amirpetrucci0261
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : تیر 1388 
تعداد پست ها : 27726
محل سکونت : http://zoomstar.ir/

پاسخ به: ليست شهداي دفاع مقدس (د)
دوشنبه 18 بهمن 1389  7:29 AM


شهيد حسن درويشي

تاريخ تولد :17/4/1335

نام پدر :

تاریخ شهادت : -/12/1363

محل تولد :خراسان /تربت حيدريه /حسن آباد پايين رخ

طول مدت حیات :27

محل شهادت :هورالعظيم

مزار شهید :

در هفدهم تيرماه سال 1335 در روستاي حسن‌آباد پايين رخ از توابع شهرستان تربت حيدريه به دنيا آمد. نامش را "حسن" نهادند. محيط روستايي اقتضا مي‌کرد که پدر به کار کشاورزي بپردازد و فقر مالي خانواده مادر را وادار نموده بود که به دست خويش پنبه را نخ و از آن براي بچه‌ها لباس تهيه نمايد. کودکي کنجکاو و باهوش بود. با وجود خردسالي‌اش به پدر کمک مي‌کرد. با وجود اين که از حيث تحصيلي شاگردي ممتاز بود و همواره مورد تحسين اولياي مدرسه، اما به واسطه‌ي فقر و وضع نامناسب مالي ترک تحصيل نمود.
چند سالي را پس از رها نمودن تحصيل در خدمت پدر بود تا اين که به قصد کار به تهران رفت و در يک کارگاه ژاکت‌بافي مشغول شد. مدتي را در تهران شاگردي نمود و حدوداً سال‌هاي آغازين دهه‌ي پنجاه به مشهد آمد. اين زماني بود که خانواده‌ي او نيز از روستا به مشهد کوچ نموده بودند و در محله‌ي طلاب مشهد ساکن شده بودند. در اين ايام حسن شور و نشاط خاصي داشت؛ در جلسات مذهبي سياسي که تکشيل مي‌شد، شرکت مي‌کرد که از آن جمله کساني در محضر شهيد هاشمي‌نژاد و در مسجد امام حسن ( عليه السلام ) با حضور آيت‌الله خامنه‌اي برگزار مي‌شد را مي‌توان ذکر کرد. به بيت آيت‌الله شيرازي که از کانون‌هاي مبارزه در مشهد بود، رفت و آمد داشت و در اين راه چندين بار توسط نيروهاي رژيم دستگير شد. در تظاهرات خياباني بسيار شجاعانه عمل مي‌نمود و هيچ هراسي از توپ و تانک دژخيمان پهلوي به خود راه نمي‌داد.
در همين ايام بود که با يکي از بستگان ازدواج نمود و زندگي بسيار ساده‌اي را در جوار علي بن موسي الرضا (ع) آغاز کرد. فرش خانه‌اش را چند قاليچه‌ي دست‌باف همسرش تشکيل مي‌داد. از سال 1356 به قصد حضور بيشتر در جريانات انقلاب، پدر و مادر را که علاقه‌ي فراواني به آن‌ها داشت، ترک نمود و به همراهي خانواده‌ي خودش راهي شهر قم شد. در طول چند ماه حضورش در قم در جلسات سخنراني شخصيت‌هاي بزرگ انقلاب هم‌چون آيت‌الله مشکيني شرکت مي‌کرد و کوشش فراواني در تهيه و ارسال اعلاميه‌ها و نوارهاي حضرت امام (ره) به مشهد داشت تا اين‌که پس از شش ماه به مشهد بازگشت.
پس از پيروزي انقلاب جهت خدمت به نظام اسلامي به عضويت سپاه پاسداران درآمد. از اين زمان به بعد زمان خودسازي معنوي حسن شدت بيشتري يافت. معاشرت خود را با کساني قرار مي‌داد که از خودش بالاتر باشند. در جلسات مذهبي و هيئات شرکت مي‌نمود. اهل مشورت و هم‌نظري بود و کارهايش را عموماً با مشورت انجام مي‌داد. هميشه خنده‌رو و خوش‌اخلاق بود. با شروع جنگ تحميلي راهي جبهه شد. از بدو ورود با توجه به آشنايي قبلي‌اش با شهيد بزرگوار « شهيد برونسي » پا به پاي او در ميادين مختلف حماسه آفريد و از اين راه بارها مايه‌ي شگفتي فرماندهان خود را سبب مي‌شد. علاقه‌ي فراوان او به آموختن فنون نظامي و مديريتي جنگ از او رزمنده‌اي کوشا و موفق ساخته بود؛ چنان‌که مدتي نگذشت که به فرماندهي گردان ثارالله منصوب شد؛ سمتي که تا پايان حياتش هيچ يک از اعضاي خانواده‌اش از آن مطلع نبودند. با آن‌که تحصيلات بالايي نداشت، مي‌توانست يک جمع رزمنده را متحول کند.
در جمع رزمنده‌ها الگوي يک رزمنده‌ي موفق بود نه تنها از حيث فرماندهي که الگوي ديانت، شجاعت، اخلاق و اخلاص بود. هر وقت صداي اذان بلند مي‌شد، براي نماز آماده مي‌گشت و ديگران را هم به نماز دعوت مي‌نمود. عشق و علاقه‌ي فراواني به اهل بيت (ع) داشت و زمزمه‌هاي زيارت عاشورايش هر روز فضاي سنگر را معطر مي‌ساخت. گاه آن‌قدر نسبت به مسايل ديني رزمنده‌ها را تذکر مي‌داد که بچه‌هاي گردان سوالات شرعي‌شان را از او مي‌پرسيدند. با زيردستانش بسيار متواضعانه برخورد مي‌کرد. در طول حضور چهار ساله‌اش درجبهه، چندين بار مجروح شد. از جراحت‌هاي سبک تا مجروحيت شديدي که از او تواني باقي نگذاشته بود.
سرانجام پس از بارها شرکت در عمليات مختلف هم‌چون رمضان، والفجر 3، فتح قله‌هاي الله اکبر و ... در حالي که عشق زيارت حرم مولايش حسين بن علي (ع) را در سر داشت، در جريان عمليات بدر و در منطقه‌ي هورالعظيم در سنّ 27 سالگي به شهادت رسيد. از اسفند 1363 تا اسفند 1373 خبري از او به دست خانواده نرسيد تا اين‌که در نوزدهم اسفندماه 1373 چشمان منتظر خانواده و فرزندانش به پلاک و مشتي استخوان از پدر افتاد که سال‌ها انتظارش را مي‌کشيدند.

منبع:كتاب گلبرگ هاي ياس   -  صفحه: 14

سرباز اسلام
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها