ليست شهداي دفاع مقدس (خ)

سيدمصطفي خاتميان در سال 1345 ش در يک خانواده‌ي مذهبي در تهران متولد شد. او ازهمان بچگي علاقه‌ي شديد به انبيا و اوليا و خاندان عصمت و طهارت داشت و واقعاً و عميقاً به جد بزرگوارش عشق مي‌ورزيد.
زماني که کودکي بيش نبود، وقتي به محلي تفريحي مثل پارک مي‌رفتيم هنگام نماز، وضو مي‌گرفت و فريضه‌ي نماز را به جا مي‌آورد. او هميشه به محرمات و مطهرات مقيد بودند و هنوز به سن تکليف نرسيده بودند که فروع دين را به‌جا مي‌آوردند. هيچ وقت زير بار حرف زور نمي‌رفتند.
در اوج انقلاب، تظاهرات و راهپيمايي‌ها و در عرصه‌ي مبارزات نهضت امام (ره) نقش مهم و به سزايي داشتند. بعد از پيروزي انقلاب هم ايشان وارد عرصه‌هاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي غني اسلام شدند و در مساجد محلي بسيار نقش مفيد داشتند. سيدمصطفي موفق شد تحصيلات خود را تا دريافت ديپلم رياضي از دبيرستان «رهنما» به پايان برساند.
با شروع جنگ تحميلي عراق عليه ايران، سيدمصطفي در جبهه‌ها حضور يافت و در عمليات‌هاي گوناگون شرکت داشت. در عمليات والفجر 8 در تاريخ 21/11/64 قرار بود يک دسته به فرماندهي سيدمصطفي خط دشمن را در جزيره‌ي «ام‌الرصاص» شکسته و به آن سوي رود اروند رفته و دشمن را منهدم سازند. گروه با تلاش فراوان به آن سوي رود اروند رفت.
دشمن بعثي براي جلوگيري از پيشروي نيروي حق تا توانسته بود سيم خاردار گذاشته بود چون فرصت کافي براي قطع سيم‌هاي خاردار نبود، سيدمصطفي به پشت، روي سيم‌هاي خاردار دراز کشيد و با اشاره‌ به گروهش گفت که از روي بدن او عبور کنند و عمليات خود را به انجام برسانند. اما در همين لحظه از طرف دشمن چند تير شليک شد که دست بر قضا يکي از اين گلوله‌ها به روي گونه‌ي سمت چپ سيدمصطفي جا گرفت و از پشت سرش خارج شد. رزمندگان به طرف سيد برگشتند. با وجود تاريکي حاکم بر منطقه، لبخند دلنشينش را براي آخرين بار مشاهده کردند. سيدمصطفي 19 ساله شهيد شد درحالي‌که بدنش در اثر فرو رفتن سيم‌هاي خاردار از پشت سوراخ سوراخ شده بود.

منبع:يادواره 5600 شهيددانش آموز و شهيدفهميده